زندگي نامه جلال آل احمد (از زبان خودش)

زندگي نامه جلال آل احمد (از زبان خودش)

 

در خانواده اي روحاني (مسلمان شيعه) برآمده ام. پدر و برادر بزرگ و يکي از شوهر خواهرهايم در مسند روحانيت مردند. و حالا برادرزاده اي و يک شوهر خواهر ديگر روحاني اند. و اين تازه اول عشق است. که الباقي خانواده همه مذهبي اند. با تک و توک استثنايي. برگردان اين محيط مذهبي را در«ديد و بازديد» مي شود ديد و در «سه تار» وگـُله به گـُله در پرت و پلاهاي ديگر.

نزول اجلالم به باغ وحش اين عالم در سال 1302 بي اغراق سر هفت تا دختر آمده ام. که البته هيچکدامشان کور نبودند. اما جز چهارتاشان زنده نمانده اند. دو تا شان در همان کودکي سر هفت خوان آبله مرغان و اسهال مردند و يکي ديگر در سي و پنج سالگي به سرطان رفت. کودکيم در نوعي رفاه اشرافي روحانيت گذشت. تا وقتي که وزارت عدليه ي «داور» دست گذشت روي محضرها و پدرم زير بار انگ و تمبر و نظارت دولت نرفت و در دکانش را بست و قناعت کرد به اينکه فقط آقاي محل باشد. دبستان را که تمام کردم ديگر نگذاشت درس بخوانم که: «برو بازار کارکن» تا بعد ازم جانشيني بسازد. و من بازار را رفتم. اما دارالفنون هم کلاس هاي شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. روزها کار؛ ساعت سازي، بعد سيم کشي برق، بعد چرم فروشي و از اين قبيل و شب ها درس. و با درآمد يک سال کار مرتب، الباقي دبيرستان را تمام کردم. بعد هم گاه گداري سيم کشي هاي متفرقه. بَـردست «جواد»؛ يکي ديگر از شوهر خواهرهايم که اينکاره بود. همين جوري ها دبيرستان تمام شد. و توشيح «ديپلمه» آمد زير برگه ي وجودم - در سال 1322 - يعني که زمان جنگ. به اين ترتيب است که جوانکي با انگشتري عقيق به دست و سر تراشيده و نزديک به يک متر و هشتاد، از آن محيط مذهبي تحويل داده مي شود به بلبشوي زمان جنگ دوم بين الملل. که براي ما کشتار را نداشت و خرابي و بمباران را. اما قحطي را داشت و تيفوس را و هرج و مرج را و حضور آزار دهنده ي قواي اشغال کننده را.

جنگ که تمام شد دانشکده ادبيات (دانشسراي عالي) را تمام کرده بودم. 1325. و معلم شدم. 1326. در حالي که از خانواده بريده بودم و با يک کروات و يکدست لباس نيمدار آمريکايي که خدا عالم است از تن کدام سرباز ِ به جبهه رونده اي کنده بودند تا من بتوانم پاي شمس العماره به 80 تومان بخرمش. سه سال بود که عضو حزب توده بودم. سال هاي آخر دبيرستان با حرف و سخن هاي احمد کسروي آشنا شدم و مجله «پيمان» و بعد «مرد امروز» و «تفريحات شب» و بعد مجله «دنيا» و مطبوعات حزب توده... و با اين مايه دست فکري چيزي درست کرده بوديم به اسم «انجمن اصلاح». کوچه ي انتظام، اميريه. و شب ها در کلاس هايش مجاني فنارسه (فرانسه) درس مي داديم و عربي و آداب سخنراني و روزنامه ديواري داشتيم و به قصد وارسي کار احزابي که همچو قارچ روييده، بودند هر کدام مأمور يکي شان بوديم و سرکشي مي کرديم به حوزه ها و ميتينگ هاشان (MEETING)... و من مأمور حزب توده بودم و جمعه ها بالاي پس قلعه و کلک چال مُناظره و مجادله داشتيم که کدامشان خادمند وکدام خائن و چه بايد کرد و از اين قبيل... تا عاقبت تصميم گرفتيم که دسته جمعي به حزب توده بپيونديم. جز يکي دو تا که نيامدند. و اين اوايل سال 1323. ديگر اعضاي آن انجمن «امير حسين جهانبگلو» بود و «رضا زنجاني» و «هوشيدر» و «عباسي» و «دارابزند» و «علينقي منزوي» و يکي دو تاي ديگر که يادم نيست. پيش از پيوستن به حزب، جزوه اي ترجمه کرده بودم از عربي به اسم «عزاداري هاي نامشروع» که سال 22 چاپ شد و يکي دو قِران فروختيم و دو روزه تمام شد و خوش و خوشحال بوديم که انجمن يک کار انتفاعي هم کرده. نگو که بازاري هاي مذهبي همه اش را چکي خريده اند و سوزانده. اين را بعدها فهميديم. پيش از آن هم پرت و پلاهاي ديگري نوشته بودم در حوزه ي تجديد نظرهاي مذهبي که چاپ نشده ماند و رها شد.

در حزب توده در عرض چهار سال از صورت يک عضو ساده به عضويت کميته ي حزبي تهران رسيدم و نمايندگي کنگره. و از اين مدت دو سالش را مدام قلم زدم. در «بشر براي دانشجويان» که گرداننده اش بودم و در مجله ماهانه ي «مردم» که مدير داخليش بودم. و گاهي هم در «رهبر». اولين قصه ام در «سخن» در آمد. شماره نوروز 24. که آن وقت ها زير سايه «صادق هدايت» منتشر مي شد و ناچار همه جماعت ايشان گرايش به چپ داشتند و در اسفند همين سال «ديد وبازديد» را منتشر کردم؛ مجموعه ي آنچه در «سخن» و «مردم براي روشنفکران» هفتگي درآمده بود. به اعتبار همين پرت و پلاها بود که از اوايل سال 25 مامور شدم که زير نظر طبري «ماهانه مردم» را راه بيندازم. که تا هنگام انشعاب، 18 شماره اش را درآوردم. حتي شش ماهي مدير چاپخانه حزب بودم. چاپخانه «شعله ور». که پس از شکست «دموکرات فرقه سي» و لطمه اي که به حزب زد و فرار رهبران، از پشت عمارت مخروبه ي «اپرا» منتقلش کرده بودند به داخل حزب و به اعتبار همين چاپخانه اي که در اختيارشان بود «از رنجي که مي بريم» درآمد. اواسط 1326. حاوي قصه هاي شکست در آن مبارزات و به سبک رئاليسم سوسياليستي! و انشعاب در آغاز 1326 اتفاق افتاد. به دنبال اختلاف نظر جماعتي که ما بوديم به رهبري خليل ملکي و رهبران حزب که به علت شکست قضيه آذربايجان زمينه افکار عمومي حزب ديگر زير پايشان نبود. و به همين علت سخت دنباله روي سياست استاليني بودند که مي ديديم که به چه مي انجاميد. پس از انشعاب، يک حزب سوسياليست ساختيم که زيربار اتهامات مطبوعات حزبي که حتي کمک راديو مسکو را در پس پشت داشتند، تاب چنداني نياورد و منحل شد و ما ناچار شديم به سکوت.

در اين دوره ي سکوت است که مقداري ترجمه مي کنم، به قصد فنارسه (فرانسه) يادگرفتن. از «ژيد» و «کامو» و «سارتر». و نيز از «داستايوسکي». «سه تار» هم مال اين دوره است که تقديم شده به خليل ملکي. هم در اين دوره است که زن مي گيرم. وقتي از اجتماع بزرگ دستت کوتاه شد، کوچکش را در چارديواري خانه اي مي سازي. از خانه پدري به اجتماع حزب گريختن، از آن به خانه شخصي و زنم سيمين دانشور است که مي شناسيد. اهل کتاب و قلم و دانشيار رشته زيبايي شناسي و صاحب تاليف ها وترجمه هاي فراوان و در حقيقت نوعي يار و ياور اين قلم که اگر او نبود چه بسا خزعبلات که به اين قلم در آمده بود. (و مگر درنيامده؟) از 1329 به اين ور هيچ کاري به اين قلم منتشر نشده است که سيمين اولين خواننده و نقـّادش نباشد.

و اوضاع همين جورهاهست تا قضيه ملي شدن نفت و ظهور جبهه ملي و دکتر مصدق. که از نو کشيده مي شوم به سياست و از نو سه سال ديگر مبارزه در گرداندن روزنامه هاي «شاهد» و«نيروي سوم» و مجله ماهانه «علم و زندگي» که مديرش ملکي بود، علاوه بر اينکه عضو کميته نيروي سوم و گرداننده تبليغاتش هستم که يکي از ارکان جبهه ملي بود و باز همين جورهاست تا ارديبهشت 1332 که به علت اختلاف با ديگر رهبران نيروي سوم، ازشان کناره گرفتم. مي خواستند ناصر وثوقي را اخراج کنند که از رهبران حزب بود؛ و با همان «بريا» بازي ها . که ديدم ديگر حالش نيست. آخر ما به علت همين حقه بازي ها از حزب توده انشعاب کرده بوديم و حالا از نو به سرمان مي آمد.

در همين سال ها است که «بازگشت از شوروي» ژيد را ترجمه کردم و نيز «دست هاي آلوده» سارتر را. و معلوم است هر دو به چه علت. «زن زيادي» هم مال همين سال ها است آشنايي با «نيما يوشيج» هم مال همين دوره است و نيز شروع به لمس کردن نقاشي. مبارزه اي که ميان ما از درون جبهه ملي با حزب توده در اين سه سال دنبال شد به گمان من يکي از پربارترين سال هاي نشر فکر و انديشه و نقد بود.

بگذريم که حاصل شکست در آن مبارزه به رسوب خويش پاي محصول کشت همه مان نشست. شکست جبهه ملي و بُرد کمپانيها در قضيه نفت که از آن به کنايه در «سرگذشت کندوها» گـَپي زده ام سکوت اجباري محدودي را پيش آورد که فرصتي بود براي به جد در خويشتن نگريستن و به جستجوي علت آن شکست ها به پيرامون خويش دقيق شدن. و سفر به دور مملکت و حاصلش «اورازان تات نشين هاي بلوک زهرا- و جزيزه خارک» که بعدها مؤسسه تحقيقات اجتماعي وابسته به دانشکده ادبيات به اعتبار آنها ازم خواست که سلسه ي نشرياتي را در اين زمينه سرپرستي کنم و اين چنين بود که تک نگاري (مونو گرافي) ها شد يکي از رشته ي کارهاي ايشان. و گر چه پس از نشر پنج تک نگاري ايشان را ترک گفتم. چرا که ديدم مي خواهند از آن تک نگاري ها متاعي بسازند براي عرضه داشت به فرنگي و ناچار هم به معيارهاي او و من اين کاره نبودم چرا که غـَرضم از چنان کاري از نو شناختن خويش بود و ارزيابي مجددي از محيط بومي و هم به معيارهاي خودي. اما به هر صورت اين رشته هنوز هم دنبال مي شود.

 

 

و همين جوري ها بود که آن جوانک مذهبي از خانواده گريخته و از بلبشوي ناشي از جنگ و آن سياست بازي ها سرسالم به در برده، متوجه تضاد اصلي بنيادهاي سنتي اجتماعي ايراني ها شد با آنچه به اسم تحول و ترقي و در واقع به صورت دنبال روي سياسي و اقتصادي از فرنگ و آمريکا دارد مملکت را به سمت مستعمره بودن مي برد و بدلش مي کند به مصرف کننده ي تنهاي کمپاني ها و چه بي اراده هم. و هم اينها بود که شد محرک «غرب زدگي» -سال 1341 - که پيش از آن در «سه مقاله ديگر» تمرينش را کرده بودم. «مدير مدرسه» را پيش از اين ها چاپ کرده بودم- 1327- حاصل انديشه هاي خصوصي و برداشت هاي سريع عاطفي از حوزه بسيار کوچک اما بسيار موثر فرهنگ و مدرسه. اما با اشارات صريح به اوضاع کلي زمانه و همين نوع مسائل استقلال شکن.

انتشار«غرب زدگي» که مخفيانه انجام گرفت نوعي نقطه ي عطف بود در کار صاحب اين قلم. و يکي از عوارضش اين که «کيهان ماه» را به توقيف افکند. که اوايل سال 1341براهش انداخته بودم و با اينکه تأمين مالي کمپاني کيهان را پس پشت داشت شش ماه بيشتر دوام نياورد و با اينکه جماعتي پنجاه نفر از نويسندگان متعهد و مسئول به آن دلبسته بودند و همکارش بودند دو شماره بيشتر منتشر نشد. چرا که فصل اول «غرب زدگي» را در شماره اولش چاپ کرده بوديم که دخالت سانسور و اجبار کندن آن صفحات وديگر قضايا ...

کلافگي ناشي از اين سکوت اجباري مجدد را در سفرهاي چندي که پس از اين قضيه پيش آمد در کردم. در نيمه آخر سال 41 به اروپا. به مأموريت از طرف وزارت فرهنگ و براي مطالعه در کار نشر کتاب هاي درسي. در فروردين 42 به حج. تابستانش به شوروي. به دعوتي براي شرکت در هفتمين کنگره ي بين المللي مردم شناسي و به آمريکا در تابستان 44. به دعوت سمينار بين المللي و ادبي و سياسي دانشگاه «هاروارد» و حاصل هر کدام از اين سفرها سفرنامه اي که مال حجش چاپ شد به اسم «خسي در ميقات» و مال روس داشت چاپ مي شد؛ به صورت پاورقي درهفته نامه اي ادبي که «شاملو» و «رؤيايي» درآوردند که از نو دخالت سانسور و بسته شدن هفته نامه. گزارش کوتاهي نيز از کنگره مردم شناسي داده ام در «پيام نوين» ونيز گزارش کوتاهي از «هاروارد»، در «جهان نو» که دکتر «براهني» در مي آورد و باز چهار شماره بيشتر تحمل دسته ي ما را نکرد. هم در اين مجله بود که دو فصل از «خدمت و خيانت روشنفکران» را درآوردم. و اين ها مال سال 1345. پيش از اين «ارزيابي شتابزده» را در آورده بودم سال 43 که مجموعه ي هجده مقاله است در نقد ادب و اجتماع و هنر و سياست معاصر. که در تبريز چاپ شد. و پيش از آن نيز قصه «نون و القلم» را سال 1340 که به سنت قصه گويي شرقي است و در آن چون و چراي شکست نهضتهاي چپ معاصر را براي فرار از مزاحمت سانسور در يک دوره تاريخي گذاشتم و وارسيده.

آخرين کارهايي که کرده ام يکي ترجمه «کرگدن» اوژن يونسکو است سال 45 و انتشار متن کامل ترجمه «عبور از خط» ارنست يونگر که به تقرير دکتر محمود هومن براي «کيهان ماه» تهيه شده بود و دو فصلش همانجا در آمده بود. و همين روزها از چاپ «نفرين زمين» فارغ شده ام که سرگذشت معلم دهي است در طول نه ماه از يک سال و آنچه براو واهل ده مي گذرد. به قصد گفتن آخرين حرفها درباره آب و کشت و زمين و لمسي که وابستگي اقتصادي به کمپاني از آنها کرده و اغتشاشي که ناچار رخ داده و نيز به قصد ارزيابي ديگري خلاف اعتقاد عوام سياستمداران و حکومت از قضيه فروش املاک که به اسم اصلاحات ارضي جايش زده اند. پس از اين بايد« در خدمت و خيانت روشنفکران» را براي چاپ آماده کنم . که مال سال 43 است و اکنون دستکاري هايي مي خواهد و بعد بايد ترجمه «تشنگي و گشنگي» يونسکو را تمام کنم و بعد بپردازم به از نو نوشتن «سنگي و گوري» که قصه اي است درباب عقيم بودن و بعد بپردازم به تمام «نسل جديد» که قصه ي ديگري است از نسل ديگري که من خود يکيش ... و مي بيني که تنها آن بازرگان نيست که به جزيره کيش شبي ترا به حجره خويش خواند و چه مايه ماليخوليا که به سرداشت...

 

URBAN REMOTE SENSING: NEW DEVELOPMENTS AND TRENDS

URBAN REMOTE SENSING: NEW DEVELOPMENTS AND TRENDS

Manfred Ehlers

Research Center for Geoinformatics and Remote Sensing FZG

University of Osnabrueck

Eichendorffweg 30, D-49377 Vechta, Germany

manfred.ehlers@uos.de

KEY WORDS: Digital airborne sensors, LIDAR integration, image fusion, FFT and IHS transform

ABSTRACT:

Due to the high spatial resolution requirements for urban information systems, aerial photography has been used as standard imaging input. The advent of new satellites with a resolution of better than 1m (e.g., IKONOS, Quickbird) and digital airborne scanners with excellent geometric fidelity and high spatial resolutions in the cm range (e.g., HRSC, ADS, DMC), however, challenges the analog airphoto techniques. These airborne and spaceborne high resolution sensors offer an advanced potential for generating and updating GIS databases especially for urban areas. Moreover, digital airborne stereo sensors are capable of producing digital surface models (DSM) by automated techniques. Coupled with differential GPS and inertial navigation systems (INS), these sensors generate georeferenced ultra high resolution multispectral image data together with their accompanying DSM. Another source of 3D information for city modeling are laser scanning (LIDAR) sensors which produce accurate height information of high and very high resolution. This paper presents an overview of the new sensor developments and examples of integrated processing. Highest resolution for all sensors is obtained in their panchromatic mode whereas the multispectral information is acquired at lower resolutions. The ratio between the panchromatic and the multispectral resolution is usually in the order of 1:2 to 1:8. Especially for vegetation analyses and urban sprawl quantification, multispectral information is a mandatory requirement. To obtain multispectral image data with high spatial resolution, multispectral and panchromatic images have to be merged (pansharpening). Image transforms such as the Intensity-Hue-Saturation (IHS) or Principal Component (PC) transforms are widely used to fuse panchromatic images of high spatial resolution with multispectral images of lower resolution. These techniques create multispectral images of higher spatial resolution but usually at the cost that these transforms do not preserve the original color or spectral characteristics of the input image data. The FZG has developed a new method for image fusion that is based on the standard IHS transform combined with filtering in the Fourier domain. This method preserves the spectral characteristics of the lower resolution images. Using this spectral characteristics preserving fusion method, multispectral images can be pansharpened without changing their spectral characteristics.

1 INTRODUCTION

1.1 Very High Resolution Satellite Systems

The availability of remote sensing data that are applicable for global, regional and local environmental monitoring has greatly increased over the recent years. New technologies such as global positioning system (GPS), digital photogrammetry, and multi-source satellite integration are opening new application fields for remote sensing. With the advent of new commercial satellite programs such as IKONOS or Quickbird and, in addition, digital airborne cameras, data are created at higher spatial, spectral and temporal resolution than have been collected at any other time on earth (see table 1). Figure 1 shows a pansharpened multispectral Quickbird image at 70-cm resolution. The potential of these sensors for urban application is demonstrated by individual buildings that are clearly discernible in the image.

Figure 1 Pansharpened multispectral Quickbird image (Egypt) with enlarged subset (right).

Company

Space Imaging

Digital Globe

Orbimage

Imagesat

System

Ikonos II launch 9/99

QuickBird 2 launch 11/01

OrbView-3 launch 6/03

EROS A1 launch 12/00

URL

www.spaceimaging.com

www.digitalglobe.com

www.orbimage.com

www.imagesat.com

Modus

Pan 11 bit

multispectral 11 bit

pan 11 bit

multispectral11 bit

pan 11 bit

multispectral11 bit

pan 11 bit

Geometric Resolution

1 m

4 m

0.61 m

2.44 m

1 m

4 m

1.8 m (hypersampling 1 m)

Spectral Resolution (nm)

525-929

445-516 (b) 506-595 (g) 632-698 (r) 767-853 (nir)

450-900

450-520 (b) 520-600 (g) 630-690 (r) 760-900 (nir)

450-900

450-520 (b) 520-600 (g) 630-690 (r) 760-900 (nir)

500-900

Scale for Applications

1 : 5 000 – 1 : 25 000

Swath Width

11 km

16.5 km

8 km

13.5 km

Image Scene Size

11 x 11 km2

16.5 x 16.5 km2 strip: 16.5 x 165 km2

8 x 8 km2

13.5 x 13.5 km2 vector scene: 13.5 x 40 km2

Orbit Altitude

681 km

450 km

470 km

480 km

Inclination

98.1 sun synchronous

97.2 sun synchronous

97 sun synchronous

97.3 sun synchronous

Table 1 Selected satellite missions of very high resolution (after Ehlers 2004a)

1.2 Digital Airborne Sensors

After a long period of development, we have seen the emergence of operational digital camera systems which challenge aerial frame cameras. Advanced technologies such as GPS coupled navigation systems and advanced digital sensor technologies have overcome the strongest impediment of aircraft scanners: the lack of geometric stability. Public and private research has concentrated on the development of digital line array or matrix scanners that will serve as successors to the ‘classical’ aerial cameras. Companies such as Leica Geosystems, Z/I Imaging or Vexcel offer commercial systems, research centers such as the German Space Center (DLR) fly their own prototypes. Such systems have to establish their market somewhere between the satellite image user seeking higher resolution and the airphoto user seeking digital input and GIS compatibility. Consequently, airborne scanner systems have to offer stereo capability and multispectral recording (Fig. 2).

2 TECHNICAL PARAMETERS OF ULTRA HIGH RESOLUTION AIRBORNE SYSTEMS

2.1 Imaging Sensors

Two different technologies are being employed to accomplish an airborne digital recording system. Z/I Imaging and Vexcel make use of twodimensional arrays and a set of coupled nadir-looking lenses to emulate a standard frame camera’s central perspective. Leica Geosystems and the DLR employ triplet scanner technology with onedimensional line arrays arranged in fore, nadir, and aft looking modes. The advantage of a 2D matrix camera is that all standard photogrammetric techniques can be used in a digital environment.

Figure 2: 3D perspective view of a subset of the nature protection area Heuckenlock near Hamburg, Germany. The HRSC-AX image has a ground resolution of 25 cm. The perspective view is a computer generated drape of the RGB image data over the 50 cm resolution digital surface model (DSM) also generated by the HRSC AX.

The advantage of a stereo triplet solution is that photogrammetric preprocessing (i.e. DSM and ortho image generation) is performed before the user receives the data thus alleviating the need to run sophisticated software at the users’ organization. The image data are provided in the required coordinate system and can be easily integrated into an existing GIS database. Which of the two approaches is more suitable will largely depend on the user demands and the price-performance ratios of the respective systems. Table 2 presents five selected ultra high resolution airborne digital camera systems.

Sensor

HRSC-AX

DSS

ADS 40

UltraCam-D

DMC

Company

DLR

Applanix (Emerge)

Leica Geosystems

Vexcel Corp.

Z/I Imaging

URL

www.dlr.de

www.emergedss.com

www.gis.leica-geosystems.com/

www.vexcel.com

www.ziimaging.com

Sensor Type

Line CCD

Area CCD

Line CCD

Area CCD

Area CCD

Introduction

2000

2004

2000

2003

2002

Focal Length

151 mm

55 mm (color & CIR)

35 mm (only color)

62.7 mm

100 mm (28 mm multispectral)

120 mm (25 mm multispectral)

Field-of-view

29°

37° x 55.4°

64°

55° x 37°

74° x 44°

# CCD- Lines /-Matrix Camera

9

1

7

9

8

# CCDs across track

12 172

4077

2 x 12 000 (pan) 12 000 (ms)

11 500 (pan) 4008 (ms.)

13 824 (pan) 3 000 (msl)

# CCDs along track

-

4092

-

7 500 (pan) 2 672 (ms)

7 680 (pan) 2 000 (ms)

Sensor Size

6.5 μm

9 μm

6.5 μm

9 μm

12 μm

Radiometric Resolution

12 bit

12 bit

12 bit

> 12 bit

12 bit

Spectral Resolution (nm)

520–760 (pan)

450–510 (blue)

530–576 (green)

642–682 (red)

770-814 (NIR)

RGB MODUS

400-500 (blue)

500-600 (green)

600-680 (red)

CIR MODUS

510-600 (green)

600-720 (nor/NIR)

720-920 (NIR)

465-680 (pan)

428-492 (blue)

533-587 (green)

608-662 (red)

703-757 (NIR) or833-887 (NIR opt.)

390-690 (pan)

390-470 (blue)

420-580 (green)

620-690 (red)

690-900 (NIR)

400-580 (pan)

400-580 (blue)

500-650 (green)

590-675 (red)

675-850 (NIR)

Readout Frequency

1640 lines/s

0.25 images/s

800 lines/s

0.75 images/s

0.5 images/s

Stabilisation

Zeiss T-AS platform

own platform

LH platform

own platform

Zeiss T-AS platform

Data Recording

High speed recorded

80 GB exchangeable hard disk

MM40 mass storage

RAID disk system

SCU (> 1 TB)

Georeferencing

Applanix POS/DG

Applanix POS IMU

Applanix POS IMU

POS Z/I 510

Not specified

Estim. Costs incl. Pos. system

-

425.000 $

1.200.000 $

700.000 $

1.600.000 $

Table 2 Selected digital airborne sensors (based on Schiewe & Ehlers 2004)

The advantages of digital cameras are widely understood: no film, no photo processing, no scanning, better radiometric quality through direct sensing, ‘non-aging’ storage and direct integration into GIS and image processing systems. The disadvantages of digital scanners, most notable its geometric distortions and monoscopic imaging mode, no longer exist due to the stereo capabilities of the new sensors and the use of integrated INS and differential GPS technology during image acquisition.

2.2 Multisensor Systems

The progress of GPS and inertial navigation systems for direct orientation is also responsible for the development of operational laser scanning or LIDAR systems (Lemmens 2004). The simultaneous use of LIDAR and imaging technology creates multisensor systems which produce accurate digital surface models and image data at the same time. Table 3 presents a selection of multisensor systems which have increasingly been used in Europe.

The acquisition of elevation data can be achieved by different techniques: For area CCD sensors, such as DMC or Ultracam, standard digital photogrammetric techniques (stereocorrelation) can be employed to create digital elevation models from overlapping frame images (see, for example, Spiller 2000). The line CCD sensors, such as ADS or HRSC, make use of a triplet along-track stereo geometry for 3D information extraction which requires specific software for preprocessing (see, for example, Fricker et al. 2000, Ehlers et al., 2003). Combined laser scanners and imaging sensors create a very accurate and dense digital surface model which can be easily co-registered with the image data. All techniques allow the creation of orthophotos that can be readily interfaced with GIS and digital map data. Figure 3 demonstrates the geometric differences between the central perspective for the area CCDs (left) and the line CCDs cameras (right). The differences in elevation determination for stereocorrelation and LIDAR sensors are presented in Figure 4. The higher density and the direct distance measurements of the laser scanners produce more accurate digital surface models with sharper edges. Window based correlation, on the other hand, tends to create ‘hills’ in areas of distinct discontinuities (i.e. house walls, trees etc.). For more details, see Schiewe & Ehlers (2004).

System

FALCON

ALTM 3033, 3070

ALS 50

Company

TopoSys

Optech

Leica Geosystems

URL

www.toposys.de

www.optech.on.ca

www.gis.leica-geosystems.com

Recording Principle

Glasfiber Array

Rotating mirror

Rotating mirror

Multiple Reflections

Max. 2 echoes

Max. 4 echoes

Max. 4 echoes

Image Sensor

(Spectral Resolution in nm)

Line scanner

(pixel size 0.5 m)

DSS

ADS 40

450-490 (blue)

500-580 (green)

580-660 (red)

770-890 (NIR)

RGB MODUS

400-500 (blue)

500-600 (green)

600-680 (red)

CIR MODUS

510-600 (green)

600-720 (nor/NIR)

720-920 (NIR)

465-680 (pan)

428-492 (blue)

533-587 (green)

608-662 (red)

703-757 (NIR) or833-887 (NIR opt.)

Pulse Frequency

83 kHz

up to 70 kHz

up to 83 kHz

Scanning Frequency

653 Hz

70 Hz

412.33 x FOV-0.6548

(max. 51°)

Max. Flying Height

1600 m

3000 m

4000 m

Scan Angle (FOV)

±

± 0... 25°

± 10... 37.5°

Swath Width (h=1000 m)

245 m

930 m

1530 m

Resolution

0.02 m

0.01 m

0.01 m

Vertical Accuracy

± 0.15 m

± 0.15 m (h=1200 m)

± 0.15 m ... ± 0.50 m

Horizontal Accuracy

-

± 0.50 m (h=1000 m)

± 0.15 m ... ± 0.75 m

Table 3 Selected LIDAR systems with optional imaging sensors (after Schiewe & Ehlers 2004)

Figure 3 Comparison of the different recording geometries: central perspective DMC (left) and the line scanner ADS (right) with central perspective distortion only in cross-track direction. Digital cadastral data (houses) are overlaid for better clarifica-tion.

Figure 4 Derivation of elevation models: The laser scanner (here: Falcon) displays a better edge preservation than image based correlation for the ADS 40 (top). The other advantage of laser scanners is the ability to use last echoes for retrieving ground elevation even under trees (bottom)

3 IMAGE FUSION

3.1 Fusion Techniques

Fusion techniques for remotely sensed data (image fusion) can be classified into three levels: pixel level (ikonic), feature level (symbolic) and knowledge or decision level (Pohl and van Genderen 1998). Of highest relevance for remote sensing data are techniques for ikonic image fusion to merge panchromatic images of high spatial resolution with multispectral data of lower resolution (see Cliche et al. 1985,

Welch & Ehlers 1987, and Zhang 2002). However, existing techniques hardly satisfy conditions for successful fusion for

the new generation of high-resolution satellite images such as information to the spectral components. As basic image

IKONOS, Landsat-7, SPOT-5 and QuickBird or ultra high resolution airborne data (Zhang 2002). All of the new generation satellite sensors provide high-resolution information only in their panchromatic mode whereas the multispectral images are of lower spatial resolution. The ratios between high resolution panchromatic and low resolution multispectral images vary between 1:2 and 1:8 (Ehlers 2004b). For high resolution multispectral datasets, the panchromatic information has to be merged with the multispectral images. The most significant problem with image fusion techniques is the color distortion of the fused image.

3.2 Spectral Characteristics Preserving Image Fusion he principal idea behind a spectral characteristics

T

preserving image fusion is that the high resolution image has to sharpen the multispectral image without adding new fusion technique, we will make use of the Intensity-Hue-Saturation (IHS) transform. This technique will be extended to include more than the standard 3 bands (red, green, blue color transform) from color theory. In addition, filter functions for the multispectral and panchromatic images have to be developed. The filters have to be designed in a way that the effect of color change from the high resolution component is minimized. The ideal fusion function would add the high resolution spatial components of the panchromatic image (i.e. edges, object changes) but disregard its actual gray values. For a thorough analysis of the information distribution along the spatial frequencies of an image we make use of Fourier transform (FT) theory (Gonzalez & Woods 2001). An overview flowchart of the method is presented in Fig. 5 (see Ehlers & Klonus 2004 for complete description). Results of the FFT based fusion are shown in figures 6 and 7.

igure 5 FFT based filter fusion using a standard IHS transform. Three selected bands (RGB) of the low resolution multispectral

F

image are transformed into the IHS domain. Intensity component and the high resolution panchromatic image are transformed into the Fourier domain using a twodimensional Fast Fourier Transform (FFT). The power spectrum of both images is used to design the appropriate low pass filter (LP) for the intensity component and high pass filter (HP) for the high resolution panchromatic image. An inverse FFT transforms both components back into the spatial domain. The low pass filtered intensity (ILP) and the high pass filtered panchromatic band (PHP) are added and matched to the original intensity histogram. At the end, an inverse IHS transform converts the fused image back into the RGB domain (after Ehlers & Klonus 2004). age fusion: The Quickbird multispectral image (left) is merged with the panchromatic image (right).

Figure 6 FFT based im

Figure 7 Pansharpened Quickbird image: The FFT based fusion (left) shows no color distortions whereas the Brovey transform (right) sharpens the image but changes the spectral characteristics although both image were recorded simultaneously.

4 CONCLUSION

It could be shown that the new very high and ultra high resolution sensors offer a tremendous potential for urban applications. Especially the 3D capability of the airborne sensors is a great advantage for applications such as city modeling. As almost all sensors have the highest resolution only for their panchromatic mode, image fusion for pansharpening is an essential for the image analysis. FFT based filtering prior to the application of an IHS transform produces fused images of improved spatial resolution without changing the spectral characteristics. First experiments prove also that this technique works well for the fusion of hyperspectral images with ultra high resolution airborne scanner data. Next tests will involve more rigid comparison (e.g., image profiles, selected objects analysis). Other image fusion techniques to be included in our research are single band and multi band wavelet transforms (Na et al.2004). Due to its complexity, the filter design should be as automated and user friendly as possible. Consequently, we will try to develop meaningful default values for the fusion of multispectral and hyperspectral datasets. Based on these results, we attempt to develop a flowchart modeler which will allow the occasional user to apply standard values and standard procedures. First steps to incorporate our method into the ERDAS Modeler show encouraging results.

REFERENCES

Cliche, G. Bonn, F., and Teillet, P., 1985. Integration of the SPOT Pan channel into its multispectral mode for image sharpness enhancement. Photogrammetric Engineering and Remote Sensing, 51: 311-316.

Ehlers, M., 2004a. Remote Sensing for GIS Applications: New Sensors and Analysis Methods, in: Ehlers, M., H.J. Kaufmann and U. Michel (Eds.) Remote Sensing for Environmental Monitoring, GIS Applications, and Geology III, Proceedings of SPIE Vol. 5239, Bellingham, WA: 1-13.

Ehlers, M., 2004b. Spectral characteristics preserving image fusion based on Fourier domain filtering, in: Ehlers, M., F. Posa, H.J. Kaufmann, U. Michel and G. De Carolis (Eds.) Remote Sensing for Environmental Monitoring, GIS Applications, and Geology IV, Proceedings of SPIE Vol. 5574, Bellingham, WA: 1-13.

Ehlers, M. und S. Klonus, 2004. Erhalt der spektralen Charakteristika bei der Bildfusion durch FFT basierte Filterung, Photogrammetrie-Fernerkundung-Geoinfor-mation (PFG) 6/2004: 495-506.

Ehlers, M., M. Gähler and R. Janowsky, 2003. Automated Analysis of Ultra High Resolution Remote Sensing Data for Biotope Type Mapping: New Possibilities and Challenges, ISPRS Journal of Photogrammetry and Remote Sensing, (57): 315-326.

Fricker, P. et al., 2000. ADS 40 – Why LH Systems Took the Three-line Road. GIM International, July: 45-47.

Gonzalez, R.C. and R.E. Woods, 2001. Digital Image Processing, Prentice Hall, Upper saddle River, NJ.

Lemmens, M., 2004. Product Survey on Airborne Laserscanners. GIM International, 5: 45-47.

Na, Y., M. Ehlers, W. Yang, Y. Li, 2004. Imaging Mechanism Based Remote Sensing Image Fusion with Multi-Wavelet Transform, Proceedings, Seventh International Conference on Signal Processing ICSP’04, Beijing, China: 2190-2194.

Pohl, C. and Genderen, J.L. van, 1998. Multisensor image fusion in remote sensing: concepts, methods and applications. Int. J. Remote Sensing (19): 823-854.

Schiewe, J. und M. Ehlers, 2004. Semantisches Potenzial digitaler flugzeuggestützter Fernerkundungssensoren, Photogrammetrie-Fernerkundung-Geoinformation (PFG) 6/2004: 463-474.

Spiller, R., 2000. DMC – Why Z/I Imaging Preferred the Matrix Approach. GIM International, July 2000: 66-68.

Welch, R. and M. Ehlers, 1987. Merging Multiresolution SPOT HRV and Landsat TM Data. Photogrammetric Engineering and Remote Sensing, Vol. 53 (3): 301-303.

Zhang, Y., 2002. Automatic image fusion: A new sharpening technique for IKONOS multispectral images. GIM International 16(5): 54-57.

نقش فناوري اطلاعات در سازمان‌هاي مجازي

نقش فناوري اطلاعات در سازمان‌هاي مجازي

خبرگزاري فارس:سيستم‌هاي اطلاعاتي نقش بسيار حساس و پر رنگي را در ساختارهاي مجازي و سازمان‌هاي نسل آينده ايفا مي‌كنند و بي‌ترديد به عنوان پايه و زيربناي اصلي سازماناي مجازي مي‌باشند.

چكيده
عصر جديد با سازمانهاي پيچيده، پويا و متحول همراه خواهد بود. در اين سازمانها، مرزهاي سنتي موجود از بين خواهد رفت، فرهنگ‌هاي مختلف درهم خواهند آميخت و در زير پاي فرهنگهاي غني تر نا پديد خواهند شد. به جرات ميتوان گفت مقوله ساختاري جديد سازماني بعد از سخنراني پيتر دراكر در مورد جهان فردا- مدرن و كارمندان دانش مدار مورد توجه قرار گرفت كه البته بعد از آن كساني مثل جك ولش و آلوين تافلر به تحقيقاتي در اين باره پرداختند. در واقع سرشت فرايندي كه منجر به ايجاد شبكه اينترنت شده است، اين امكان را فراهم ميسازد كه هر كس و در هر سطحي از سازمان بتواند با آن ارتباط برقرار كند و اطلاعات مورد نياز خود را دريافت كند و براي اين كار هيچ متولي و مسوول واسطه‌اي نيز نياز نيست. اين گونه سازمان تحت عنوان سازمان‌هاي مجازي از طريق مطالعه و بررسي كتابها و مقالات علمي مختلف مي‌باشد. نتايج تحقيق بيانگر اين مطلب است كه سيستم‌هاي اطلاعاتي نقش بسيار حساس و پر رنگي را در ساختارهاي مجازي و سازمان‌هاي نسل آينده ايفا مي‌كنند و بي‌ترديد به عنوان پايه و زيربناي اصلي سازماناي مجازي مي‌باشند.
كليد واژه: فناوري اطلاعات، سازمان‌هاي مجازي، سازمان‌هاي ديجيتالي

مقدمه
هر سازمان چيزي بيش از مجموعه فراوردها و خدمات است. سازمان‌ها جوامعي انساني هستند كه مانند هر جامعه ديگري داراي ساختار، فرهنگ، قوانين و روابط خاص خود است. امروزه تغييرات گسترده و پيشرفت‌هاي به دست آمده در عرصه فناوري اطلاعاتي چند دهه گذشته، ضرورت تجديد نظر در مسايل مختلف از جمله ساختارهاي سازماني را اجتناب‌ناپذير كرده است.
سرعت، شايد مهم‌ترين مزيت رقابتي در هزاره سوم عصر جديد يعني عصر فناوري و اطلاعات باشد. براي كاهش زمان پاسخ‌گويي و بهبود انعطاف‌پذيري بايد شكل به طور كامل جديدي از سازمان‌ها بوجود آيد. سازمان‌هاي مجازي كه امروزه با سرعت بالايي در حال شكل‌گيري هستند مي‌توانند پاسخي به اين نيازهاي جديد باشند.
مفهوم سازمان‌هاي مجازي
سازمان مجازي در فرنگ ديريت، واژه‌اي نو است كه گونه جديدي از سازمانها را معرفي مي‌كند. در ساختار جديد مجازي تلاش مي‌شود تا ضمن كوچك نگه داشتن واحدهاي سازماني كه متضمن مزاياي بسياري است، از گستردگي سازمان‌هاي بزرگ كه لازمه تحقق هدفهاي كلان و فرا گير است بهره برده شود. در سازمان مجازي، واحدهاي كوچك خودكفا به ياري سيستم‌هاي ارتباطي و اطلاعاتي به هم پيوند مي‌خورد و از اتحاد سازمانهاي كوچك، شبكه اي عظيم از سازمانها به وجود ميآيد كه قادر به انجام ماموريت‌هاي بزرگي است(الواني،1377). سازمانهاي مجازي شبكه‌اي موقتي از موسسات مستقل هستند كه در جهت افزايش كارايي و رسيدن به هدفي واحد با يكديگر به هم كاري مي‌پردازند. يكي از مهم‌ترين و بارزترين مشخصه‌هاي اين نوع از شركتها تمامي شركا از امتياز برابر بروردارند و نسبت به يكديگر به وسيله اشتراك‌گذاري اطلاعات و منابع وابسته‌اند.
اين سازمان‌ها از ويژگي‌هايي همچون داشتن منابع مشترك، نبود مرز، مشاركت برابر، داشتن شركاي غير ثابت، پراكندگي جغرافيايي و ارتباطات الكترونيك برخوردارند. شركتهاي اينترنتي را نيز مي‌توان گونه‌اي ديگر از سازمانهاي مجازي تلقي كرد چرا كه اين سازمانها موجوديتي فيزيكي ندارند و ارتباط شركت و مشتريان تنها از طريق اينترنت صورت مي‌گيرد، يكي از بهترين نمونه‌ها در اين زمينه شركت آمازون است (ildeman,1998). در مفهومي ديگر سازمان مجازي را مي‌توان الگويي اجتماعي جغرافيايي به هم پيوند مي‌زند و ارتباط و تعامل مثبتي را ميان آنان فراهم مي‌سازد (Barry&Elmes,1997 ). در اين حالت دو ويژگي دسترسي جهاني و استقلال مكاني معرف دقيق و صريح سازمان مجازي است به دليل است كه ميتوان گفت سازمان مجازي صورتي از ارتباطات راه دوراند و پيدايش آن در نتيجه توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات است. با توجه به تعاريف متعددي كه از سازمان‌هاي جازي در دسترس است و به برخي از مهم‌ترين آنها اشاره خواهد شد: pearlson معتقد است سازمان مجازي سازماني است كه فعاليت‌هاي خود را به ديگر سازمان‌هاست واگذار كرده و در نتيجه وجود قايم به وجود متعلقات ديگر سازما‌ن‌هاست و خود وجود خارجي ندارد( 1998وpearlson). در تعريفي ديگر سازمان مجازي عبارت است از سازماني كه به صورت موقت، براي تركيب و به كار گيري توانايي‌هاي خاص اعضاي آن سازمان‌ها به وجود آمده است و باعث افزايش بهره‌وري و استفاده سريع از فرصت‌هاي خاص براي ارايه محصولات خاص بشود و به طور معمول بعد مسافت به وسيله فناوري اطلاعات جبران مي‌شود (فخرالديني،1380). Grebwoski انطباق‌پذيري، انعطاف‌پذيري و توانايي سريع در برابر تغيرات بازار است(2007 . ( Grebwosk
سازمان مجازي از ديدگاه kumar , و همكارانش داراي دو ويژگي بارز است ابتدا ايجاد يك زنجيره ارزش بين موجوديت‌ها در سازمان مجازي تشكيل از تعدادي موجوديت‌ها (افراد، واحدها و سازمان‌هاي مختلف) است كه هر كدام از آنان داراي قابليتي از حل مساله اند و هر كدام از آنان منابعي براي به اشتراك گذاشتن با يكديگر در اختيار دارند( 2004 kumar ,).
Norman و همكارانش معتقدند سازمان مجازي متشكل از تعدادي موجوديت‌ها (افراد، واحدها و سازمانها مختلف) است كه هر كدام از آنان داراي قابليتي از حل مساله‌اند و هر كدام از آنان منابعي براي به اشتراك گذاشتن با يكديگر در اختيار دارد(2004Norman ). ويژگي اين سازمانها در اصل با عناويني مانند غير سلسله مراتبي، افقي و جهاني مطرح مي‌شود. اما به طور خلاصه مي‌توان اين ويژگي‌ها را در پنج ويژگي اصلي خلاصه كرد:
الف)ساختار افقي:
ظهور سازمان‌هاي افقي به عنوان پاسخي به تشديد رقابت در محيط‌هاي عملياتي است كه توسط رقابت جهاني و پيشرفت‌هاي اخير در فناوري اطلاعات و حمل و نقل، ايجاد شده است. افقي شدن سازمان‌ها سطوح مديريت در سازمان را كاهش مي‌دهد و منابع انساني را پراكنده مي‌كند.
ب) جهاني شدن:
با توجه به گسترش تجارت جهاني و شبكه ارتباط فرامرزي، ديگر شركت‌ها و سازمان‌ها جنبه محلي بودن خود را از دست مي‌دهند و در چرخه فرآيند بين‌المللي قرار مي‌گيرند.
ج) ارتباط ماشيني:
عصر آينده عصر ارتباطات است؛ اما نه ارتباطي از جنس گذشته بلكه ارتباطاتي كه به وسيله ابزارآلات ماشيني مانند كامپيوتر انجام خواهد شد. در اين سازمانها ديگر از تعامل‌هاي گرم گذشته خبري نيست، بلكه كارفرمايان و نه رهبران سازمان با استفاده از كامپيوترهاي شخصي با هر فرد دلخواه ارتباط برقرار مي‌كنند. فروشندگان مي‌توانند به وسيله يك شبكه محلي با هم ارتباط داشته باشند. بر اساس اين خاصيت ارتباطات كامپيوتري به عنوان وسيله‌اي براي هدايت فعاليت‌هاي اساسي سازمان و همزمان افزايش نقش ارتباطات رودرو افراد در سازمانهاي سنتي خواهد شد.
د)همكاري و رقابت بين سازماني:
شركت‌هاي مجازي به وسيله همگاري بين گروهي هم‌افزا نه تنها هم‌زيستي خواهند داشت، بلكه باعث رشد و پرورش يكديگر مي‌شوند.
ه) درگيري پويا:
درگيري پويا نگرشي است كه " با زمان "و "روابط انساني " و مديريت را وادار به بازنگري در مورد نگرش‌هاي قبلي در رويارويي با تغيير سريع و مداوم مي‌كند. پويايي در مقابل ايستايي، حاكي از رشد و فعاليت مداوم و درگيري در مقابل كناره گير، معرف ارتباط زياد با يكديگر است.(Mankin , 2005 Cohen&)
سه بعد سازمان مجازي همانطور كه در قبل ارائه شد، تعاريف زيادي براي سازمان‌هاي مجازي توسط نويسندگان و پژوهشگران مختلف ارايه شده است اما در كل به سازمان‌هاي مجازي از سه بعد مي‌توان نگريست.
بعد اول: از اين بعد سازمان مجازي، سازماني است شامل يك گروه از افرادي كه هر كدام در رشته خودشان متخصص هستند و شاخه كاري هر گروه از افراد از يكديگر متفاوت است و در نتيجه فعاليت‌شان منحصر به ارايه خدمات به مشتريان مي‌شود. به عبارتي هر فرد يا هر همكاري وظيفه خاص خود را دارد آنها همه داراي مهارت‌هاي ارتباط قوي هستند و سطح بالايي از اعتماد بين آنها برقرار است. اعضا به طور معمول از طريق پست الكترونيكي- تلفن و فاكس يا ويديو كنفرانس با يكديگر ارتباط دارند.
بعد دوم: در اين گونه سازمان‌هاي مجازي، گروهي از افراد از شركت هاي شريك با همكاري كه همه يا اكثر در يك شاخه خاص و يا يك وظيفه خاص مهارت دارند، كنار يكديگر جمع مي‌شوند تا بتوانند يك سازمان موقت يا يك سازمان دايمي را كه بتواند خدمات خاصي ارايه دهد به وجود آورد. اين وظايف خاص عبارتند از عرضه، توليد، سيستم‌هاي اطلاعاتي، توزيع و غيره. به طور معمول ارتباطات نيز مانند بهد اول از طريق پست الكترونيكي- تلفن-فاكس و يا حضوري خواهد بود و همچنين نياز به سطح بالايي از اعتماد وجود دارد.
بعد سوم: سازمان مجازي مي‌تواند يك سازمان بزرگي باشد كه برون داده‌هاي سازمان خود را از ميان تعداد زيادي عمليات مهم سازمان‌هاي ديگر انتخاب مي‌كند. مانند توزيع يا توليد، اين گونه شركتها فعاليت‌هاي خود را با خطر پذيري بالا، از طريق عرضه كنندگان يا بوسيله مشاركت يا ديگر شركت‌هاي متخصص در يك زمينه خاص انجام ميدهند، مزيت اين سازمانها ان است كه مي‌توانند روي بهترين فعاليت‌ها تمركز نمايند. براي مثال يك شركت كامپيوتري ممكن است كامپيوترهايي با نام خود عرضه كنند. اما ممكن است حتي انبار يا كارخانه واقعي نداشته باشد(فخرالديني، 1380).

تفاوت بين ساختار سنتي و ساختار مجازي
تفاوت بين اين دو ساختار را ميتوان به طور خلاصه در جدول زير مشاهده نمود:

جدول 1- تفاوت بين ساختار سنتي و ساختار جازي(wakters, 2000)


ساختار مجازي
ساختار سنتي
ويژگي

شبكه‌اي
سلسله مراتبي
ساختار

بيروني/ باز
داخلي/بسته
تمركز

دانش/ ارتباطات/ فناوري/ مديريت
سرمايه
تمركز منابع

متغير/ پويا
ثابت/ايستا
بيانيه

متخصص
مديريت
منابع انساني

كارآفرين/ توانايي
هدايت مديريت
هدايت

توانايي
كنترل
پايه و اساس فعاليت

رسيدن به اهداف سازماني
رسيدن به اهداف مستقيم مديريت
انگيزش

مزيت‌هاي گسترده رقابتي
مهارتهاي خاص
يادگيري

همكاري
رقابتي
ارتباطات

باز و قابل پخش
نياز به فهميدن و دانستن
ارتباط اطلاعاتي بين افراد

مثالهايي از مزاياي پياده‌سازي سازمان‌هاي مجازي
1- كاهش هزينه:
بررسي يك آمار از شركت IBM نشان مي‌دهد كه با حذف دفاتر و محلهاي كاري مورد نياز كاركنان سالانه بين 40 تا 60 درصد صرفه جويي وجود دارد.
2- افزايش سوددهي:
مثالي در اين زمينه شركت هيولت- با كارد است كه با تغيير محيط كاري به سمت سازمان مجازي، درآمد خود را به ازاي هر فروشنده تا دو برابر افزايش داده است.
3- افزايش سرويس دهي به مشتريان:
شركت مشاوره‌اي آندرسون در تحقيقات خود بيان مي‌دارد كه مشاورانش از زماني كه دفاتر كاري خود را رها كرده و به صورت مجازي مشغول كارند ارتباطات خود را با مشتريان 25 درصد افزايش داده‌اند (Connel,2008).
سيستم‌هاي اطلاعات
توسعه روزافزون كاربرد Itc در جوامع منجر به پيدايش جوامع اطلاعاتي شده است. از مهم‌ترين ويژگي‌هاي اين جوامعه ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
1.آموزش در صنايع، روز به روز بيشتر مورد نياز است.
2.دانش به طور كامل در حال رشد است.
3.نياز به آموزش در تمام دوران زندگي احساس مي‌شود.
4.حجم زيادي از اطلاعات و دانشها از طريق رايانه‌ها و اينترنت قابل دسترسي است.
5.نه تنها دانش، بلكه توانايي و خلاقيت در آموزش به طور كامل مورد نياز مي‌باشد.
6.مديريت دانش در يك شركت، امري حياتي شده است.
(جوانمرد و ديگران، 1386)
الوين تافلر در كتاب خود چهار دوره زماني تغيير را در تكامل تدريجي تمدن بشر بيان مي‌دارد:
دوره اول دوره قبيلهاي است كه انسانها، تواناييهاي ابتدايي را آموختند، دوره دوم بين ده تا دوازده هزار سال پيش است كه كشاورزي جاي شكار را مي‌گيرد و ان را به دوره كشاورزي مي‌شناسند، دوره سوم دوره صنعتي است كه بين قرن هجده تا بيست ميلادي اتفاق افتاد، در اين دوره كارخانه به عنوان موتور اقتصادي جايگزين مزارع ميشود، در اين دوره به رغم كوچك شدن خانواده، انفجار جمعيت در جهان صورت گرفت و شهرها رشد يافتند و دوره چهارم يعني قرن اطلاعات ه مقارن با نيمه دوم قرن بيستم بود شروع شد و اكنون بشريت در حال گذر از آن است.(1990,(Toffler,
چهار دوره فوق هر كدام ره آوردي را براي تشكل‌هاي اجتماعي به همراه داشته‌اند. ره آورد دوره اول شكل گيري گروههاي كوچك اجتماعي بوده است. در دوره دوم سنگ بناي شكل‌گيري سلسله مراتب در سازمان‌ها بنا شد و توسعه صنعت در دوره سوم پيدايش بوروكراسي را در سازمانها را به دنبال داشت، دوره چهارم يا قرن اطلاعات نيز باعث توسعه مرزهاي سازمان و ايجاد شبكه‌هاي گسترده كاري و ايجاد سازمان‌هاي مجازي شد. بنابراني ايجاد سازمانهاي مجازي رهاورد قرن اطلاعات به صورت اعم و كامپيوتر به صورت اخص است (اصيلي، 138.). تعاريف متعددي از سيستم اطلاعات در رشته‌هاي مانند مديريت، علوم كامپيوتر، هندسي نرم افزار، و انجمن كتابداري آمريكا تعريفي جامع از سيستم‌هاي اطلاعات است كه در اين مقاله استفاده مي‌شود: " يك سيستم كامل طراحي شده براي توليد، جمع‌آوري، سازماندهي (پردازش)، ذخيره، بازيابي و اشاعه اطلاعات در ساختارهاي مجازي طبقه‌بندي‌هاي مختلفي از فناوري‌ها و سيستم‌ها به هم وابسته‌اند و بطور مجزا و مستقل از هم كارايي چنداني ندارند. به علاوه بر تركيبي به كار گرفته شوند و در نتيجه در مواردي از تركيب دو شيوه يا ابزار اين ابزارهاي الكترونيكي ارتباطيGroup ware (گروه افزار) اطلاق مي‌شود. به عبارت ديگر Group ware سيستم‌هاي الكترونيكي مي‌باشند كه سيستم‌هاي سخت‌افزاري و نرم‌افزاري را با هم تركيب يا يكپارچه مي‌سازند، تا امكان ارتباط، همكاري و عمليات تيمي را فراهم سازد.(آتش سوز و مصطفوي،1383). بر اساس اين تعريف، سيستم‌هاي اطلاعات محدود به سازمان‌ها نمي‌شوند و بتوانند در محدودهاي وسيع‌تر از سازمان، به عنوان مثال يك شهر نيز موضوعيت يابند. يكپارچگي سيستم‌هاي اطلاعاتي دامنه وسيعي از عمليات و فرايندهاي شركت را براي ارايه يك ديد كلي از تك تك اطلاعات و ساختار كلي فناوري اطلاعات فراهم مي‌كند.
افزون بر اين فرايندهاي مبتني بر اطلاعات در سازمان را در درون واحدهاي سازماني و بين آنها و روابط آنها با خارج سازمان فراهم مي‌آورد. اگر چه هدف اوليه سيستم‌هاي اطلاعاتي، يكپارچگي در داده‌ها، اطلاعات، دانش، فرايند، منابع انساني، سازمان و ساختار برنامههاي سازماني است، اما موضوع مهم در يكپارچگي‌سازي، نه فرايند و نه فناوري، بلكه افراد و عوامل مرتبط انساني (مير مجربيان و داد بين،1387).

ساختار ارتباطي سازمان مجازي
پس از تشكيل سازمان‌هاي مجازي مساله مهم ارتباطات بين شركاي تجاري است. از آن جا كه شكل‌گيري يك سازمان مجازي بدون در نظر گرفتن موقعيت جغرافيايي شركا انجام مي‌پذيرد پس در اكثر موارد براي شركاي تجاري ارتباطات رودررو بسيار مشكل و در پارهاي از مواقع غيرممكن است. به همين دليل لبزارهاي ITC مهمترين نقش را در حيات سازمان مجازي و ادامه همكاري شركا بازي مي‌كنند. بدين‌گونه كه هر يك از شركا از طريق ردو بدل كردن پيغام‌ها با يكديگر ارتباط برقرار مي‌كنند. براي آن كه همه سازمان‌ها و شركتها اعم از كوچك و بزرگ بتوانند تجارت الكترونيك داشته باشند، اولين مشكل غير همجنس بودن داده‌هاي تبادلي است. از اين رو ايجاد يك زبان مشترك براي توصيف فعاليت‌هاي شركتها و داده‌ها آن ضروري به نظر مي‌رسد. در اين راستا در ارتباط بين شركتها، در هر يك از موارد زير بايد استانداردهايي تعريف و در نظر گرفته شود.
• تعريف تراكنش‌ها و فعاليت‌هاي عمومي شركت
• تعريف فرمت داده‌هاي كه رد بدل مي‌شوند
• تعريف مكانيزمي براي توصيف قابليت‌ها و تواناييهاي سازمان يا شركت.
• تعريف مكانيزمي جهت بحث و تبادل نظر در شركت قبل از شروع فعاليت‌هاي تجاري
• تعريف مكانيزم انتقال براي رد وبدل كردن پيام‌هاي بين دو شركت
• تعريف مكانيزم امنيتي مناسب
در تعريف استاندارد ارتباطي بين شركتها موارد زير را بايد مورد توجه قرار داد:
ناهماهنگي داده‌ها:
متنوع بودن شركتها و نوع دادهها مصرفي آنها باعث افزايش پيچيدگي انواع داده‌ها مي‌شود.
نوع اتصال شركا:
در صورتي كه شركا وابستگي شديدي به يكديگر داشته باشند و براي مثال يك شريك در فعاليت‌هاي ديگري نظارت داشته باشد، داراي اتصال محكم است و در صورتي كه شركا دادههاي خود را در قالب پيغام رد و بدل كنند، داراي اتصال ضعيف مي‌باشند.
استقلال داخلي:
فعاليت‌هاي هر شركت ممكن است به طور مستقل مسئوليت طراحي، ارتباطات و اجرا را بر عهده گيرد. در يك جعبه در نظر گرفته مي‌شود كه اطلاعات خود را از طريق پيامها مبدله مي‌كنند.
وفق‌پذيري: ميزان تطبيق دادن يك برنامه با تغييرات محيط كار را گويند. اين تغييرات ممكن است ارايه يك سرويس جديد، حذف و يا اصلاح سرويس موجود باشد.
امنيت دادها:
قبل از ايجاد ارتباط، شركا تجاري بايد از بستر ايمن و قابل اعتماد جهت مبادله اطلاعات، اطمينان حاصل كنند.
مقياس‌پذيري: ميزان جوابگويي به گسترش ابعاد ارتباطي بين اعضا مجموعه را گويند. (زيارتي و پروين نيا،1383).
نقش فناوري اطلاعات در سازمان مجازي
سرعت تحولات در زمينه فناوري اطلاعات و همچنين تاثير فراواني كه اين فناوري بر كليه زمينه‌ها داشته است باعث شده تا در زمينه علوم سازماني و مديريت نيز ضرورت به وجود آيد. اين جمله از پيتردراكر بيش از پيش همه ما را متوجه تحولي مي‌كند كه در جهان كنوني در حال وقوع است؛ معنايي كه از سازمان ارايه مي‌كنيم در حال تغيير است. ما به سرعت به سمت يك جامعه شبكهاي حركت مي‌كنيم و از جامعه كارمندي فاصله ميگيريم.(اسكات،1380). ا توجه به اين تحولات، جامعه كسب و كار فردا جامعه‌اي مجازي خواهد بود كه به جاي ارتباطات سنتي، شبكه‌اي از ارتباطات الكترونيك قواعد آن را شكل مي‌دهد. در اين جامعه مشتري جازي، فروشنده مجازي، پول مجازي، سازمان‌ها مجازي و توليد نيز مجازي خواهد بود نه تنها در نهايت منافع فروشنده و خريدار است كه قابل لمس خواهد بود. انقلاب اطلاعات اين امكان را به سازمانها ميدهد كه با يك فرصت فناورانه، عناصر فعاليت خود را از گستره فيزيكي به گستره مجازي منتقل كنند. ديگر نيازي نيست اقدام به فروش به مشتريان در فروشگاه‌ها كنند، ديگر نيازي نيست مقادير زيادي از اقلام كالاها را براي فروش ارايه كنند، تا حدودي تماكمي عناصر يك فعاليت را ميتوان شكل فيزيكي به صورت اطلاعات است كه ميتواناز شكل فيزيكي به صورت اطلاعات تبديل كرد و در يك كامپيوتر ذخيره و فراوري كرد.(ابزاري و ثاني،1384).
يكي از ابعاد مديريت در سازمان‌هاي مجازي مديريت اطلاعات است كه مي‌توان گفت براي اين مهم مديران در سازمان‌هاي مجازي علاوه بر دانش رايانه، بايد داراي دانش اطلاعات نيز باشند. يعني اين كه بايد بتواند اطلاعات كسب كنند براي اين كار بايد فضايي را ايجاد كرد كه افراد قبول كنند مبادله اطلاعات به آنها سود خواهند رساند (زاهدي و اورنگ،1381). اعضاي سازمانهاي مجازي به دليل نياز به هماهنگي با كلروند سازمان به فناوري اطلاعات نه تنها باعث تعامل بين شركتها با شركتهاي ديگر و يا با مشتريان مي‌شود بلكه براي سازمان باعث افزايش سود از طريق كاهش هزينه تعاملات و كاغذ بازيهاي زايد نيز مي‌شود. فناوري اطلاعات در سازمان‌هاي مجازي همچنين باعث ادغام افقي در سازمان و يا در خارج از سازمان شده در اين امر خود باعث تسريع عمليات در سازمان مي‌شود به عنوان نمونه شركت تويوتا از طريق فناوري اطلاعات ادغام افقي را در سرتاسر سازمان خود و همچنين با عرضه كنندگان پياده سازي كرده است كه از طريقEDI,MPS برنامه دريافت مواد مطابق توليد قرار داده است و از اين طريق توانسته انبار شركت خود را حذف كرده و هزينه را تا حد بسيار زيادي كاهش دهد(LIN&LAU,2005). به بيان ديگر ميتوان گفت راز وفقيت يك سازمان مجازي تبادل اطلاعات بين سازمان‌ها، عرضه‌كنندگان و شريك‌هاي پيمانكار است. اشتراك اطلاعات بين اين سه گروه باعث افزايش قدرت سازمان در هر سه زمينه شده كه اين امر خود دليلي بر موفقيت مشاغل است(Franks,1998). در اداره مجازي فناوري جايگزين بسياري از فضاهاي فيزيكي مي‌شود. در فلسفه اداره مجازي كار را عملي ميدانند كه بايد انجام گيرد، نه جايي كه فرد بايد به آن جا برود. در مطالعه‌اي كه انجام گرفته است انواع ادارات مجازي را روي يك پيوستار طبقه‌بندي كرده‌اند كه هر چه از يك طرف پيوستار به طرف ديگر آن حركت كنيم، ميزان زماني كه فرد در خارج از سازمان است بيشتر مي‌شود. در سازمان‌هاي مجازي مديران و كارفرمايان قادرند با استفاده از قابليت‌هاي كامپيوترها با افراد دلخواه ارتباط برقرار كنند. پيشرفت فناوري باعث شده است كه ساختار سازماني، از نظر افقي بسط و گسترش يابد و كارگران و كارمندان تشويق به مشاركت در اور مختلف سازمان شوند (دفت،1387).

جدول 1- تفاوت بين ارتباطات سنتي و مجازي(Juneman,2003)


ارتباطات مجازي
ارتباطات سنتي
اجرا سيستم ارتباطي

نوشتاري
كلامي يا غير كلامي
نشانه‌ها

نشانه از طريق فناوري اينترنت منتقل مي‌شوند
نشانه از طريق فضا بين افراد منتقل مي‌شوند
انتقال نشانه‌ها

برقرار كنندگان اطلاعات توانايي حدودي جهت كنترل صدا دارند (به عنوان مثال مشكل تبديل ممكن است بدون توجه باقي بمانند)
ارتباط برقرار كنندگان آگاه هستند و مي‌توانند در مواقعي صدا را كنترل كنند(به عنوان مثال بستن پنجره هنگامي كه خيابان پر سرو صدا است
منبع صدا

فرد ارايه دهنده پيام خود راحتي نمي‌تواند تاثير پيام خود را كنترل كند
ممكن است تاثير پيغام به صورت مستقيم توسط فرد ارايه دهنده كنترل شود
بازخور

تفاوت بين ارتباطات سنتي(face to face) و مجازي(communication virtual)
تفاوت بين اين دو نوع ارتباط به طور خلاصه در جدول زير آمده است
در پايان ذكر اين نكته ضروري است كه علاوه بر فناوريهاي اطلاعاتي، نيروي بسيار تاثيرگذار در سازمان‌هاي مجازي نيروي انساني دانش مدار است كه مسئوليت استفاده از فناوري را داراست و بايد به طور حتم جنبه‌هاي انساني فناوري نيز مورد توجه واقع شود( Vakola&Wilson)
در فناوري رتباطات اين امر بسيار مهم است كه مديريت بتواند بين ارتباطات رودررو ارتباطات الكترونيكي يك توازن درستي برقرار سازد. در بسياري از موارد مديران و مشاوران فناوري اطلاعات تاكيد اكيد بر استفاده صرف از ارتباطات ديجيتالي و اينترنتي دارند، با احترام به اين نوع ارتباطات بايد اذعان داشت كه هواره اين نوع ارتباطات بهترين نوع ارتباطات ممكن است باعث آشفتگي و ايجاد استرس در بسياري از كاركنان شود كه در اين حالت يك مدير كارآمد ميتواند با ايجاد يك توازن منطقي بين دو ارتباط اين مورد كاهش دهد(Daniels ,2006)
نتيجه گيري
سازمان مجازي بر روي بستر فناوري و سيستم‌هاي اطلاعاتي بنيان گذاشته شده است و از سوي ديگر فناوري اطلاعات به عنوان يكي از عوامل پويا و سازنده سازمان مطرح است. تبادل، توسعه، توزيع و تسهيم سازمان يافته اطلاعات، اطلاعات سامان يافته مرتبط و متناسب با سطوح مختلف تصميم‌گيري عملياتي، فعاليت اساسي سازماني مديريت شده متبلور مي‌شود. به طور كلي ابزار كليدي در سازمان‌هاي مجازي، ارتباطات و ميزان اثر بخشي فناوري اطلاعات است. از ديدگاه جسيكا نويسنده كتاب تيم‌هاي سازماني براي هر ارتباطي يك زمينه رواني وجود دارد و با توجه به اين سازمانهاي مجازي توسط فناوري هم حمايت مي‌شوند مي‌توان گفت: چالشها رواني 90 درصد و چالشهاي فناوري 10 درصد مشكلات سازمانهاي مجازي را تشكيل مي‌دهند.

 

تحلیل تلفات انسانی ناشی از مخاطرات اقلیمی در ایران از سال 1370 تا سال 1386

 

تحلیل تلفات انسانی ناشی از مخاطرات اقلیمی در ایران از سال 1370 تا سال 1386

 

 

1-دکتر منوچهرفرج زاده، دانشیار گروه جغرافیای دانشگاه تربیت مدرس

2-قباد ذبیحی زاده، دانشجوی کارشناسی ارشد اقلیم شناسی  دانشگاه تربیت مدرس

چكيده

رخداد مخاطرات اقليمي كه جز ويژگيهاي اقليمي هر منطقه از كره زمين است كه در نتيجه رفتارهاي نابهنجار اقليمي بوجود آمده كه عمدتا از ماهيت تصادفي برخوردار بوده و از اينرو امكان پيش بيني آن را كمي با مشكلات جدي مواجه مي سازد. دراين تحقيق با جمع‌آوري اطلاعات 15 مخاطره اقليمي از روزنامه اطلاعات و سايت سازمان ملل متحد شامل، طوفان، تگرگ، گردباد، باران، بوران، كولاك، پيشروي دريا، يخبندان، گرم‌باد، باد شديد، برف، رعدو برق، خشكسالي و سيل در دوره زماني 17 ساله 1370 تا 1386، روند تعداد كشته ها و زخمي هاي  اين مخاطرات تحليل شده است.  نتايج بدست آمده اين تحقيق نشان مي دهدكه در كشور و در طول دوره آماري، 1607 مخاطره با ميانگين سالانه 90 رخداد، روي داده است. 2877نفر كشته باميانگين ساليانه 169 نفر ، 13374 نفر زخمي با ميانگين ساليانه 787 نفر پيامدهاي ناشي از اين رخدادها به ثبت رسيده است، سيل با بيشترين فراواني رخداد و بيشترين خسارت جاني با 2545 نفر كشته مخرب ترين مخاطره بوده است و پس از آن رعد وبرق و طوفان با 94 و 93 نفر كشته در طول دوره در مكانهاي بعدي  قرار دارند. از نظر تعداد زخمي ها همچنان سيل با 13048 نفر بيشترين تعداد زخمي بر جاي گذاشته و بعد از آن برف با 290 زخمي و سپس گردباد و رعدوبرق باعث زخمي شدن 14 و 13 نفر گشته اند.

واژگان كليدي: مخاطرات اقليمي، مرگ ومير، خسارت اقتصادي، ايران.

 

مقدمه

رفرنس ها براي آمار ارائه شده معرفي شود

تاثير متقابل سيستمهاي آب و هوايي با جوامع انساني موجب افزايش پتانسيل بلايا مي گردد ،پرهيز و اجتناب از بلاياي طبيعي غير ممكن است ولي امكان پيشگيري از خسارات وجود دارد. سرمايه گذاري در امر پيشگيري از بلاياي طبيعي  در جامعه مي تواند از خسارتي وارده معادل پنج تا ده برابر آن جلو گيري كند.

آمارها نشان مي دهد بلاياي اقليمي بر اساس تعداد تلفاتي كه در سال هاي گذشته در كل جهان رخ داده عبارتند از: 1- خشكسالي 2- طوفانها(حاره اي،گردبادها و مهيب) 3- سيل 4- صاعقه 5- كولاك وبرف 6- امواج گرمايي 7- بهمن 8- امواج.

طوفانهاي شديد زمستاني درياي بالتيك در سال 2005، طوفان كاترينا همراه با ديگر پديده هاي طبيعي و حادثه ساز مشابه را ناشي از تغييرات اقليم دانسته اند. مجموع رخداد مخاطرات اقليمي، حدود 86.2 درصد از كل مخاطرات بوقوع پيوسته در قرن بيستم بوده است. منبع؟

مرگ و مير هاي ناشي از مخاطرات طبيعي سالانه حدود 275000 نفر گزارش شده است. منبع؟ كه 50 در صد آن مربوط به خشكسالي است كه سالانه جان 140200 نفر را مي گيرد. بيشترين مرگ و مير سالانه مخاطرات در جهان در سال 1930 رخ داده است. منبع؟

مطالعات متعددي در خصوص مخاطرات محيطي در سطح دنيا انجام شده است كه از جمله آنها ادوارد لاتين پانويس شود.(2006)در مقدمه­اي بر مخاطرات محيطي، مخاطرات اقليمي را درجهان از 1900 تا 2000 مورد تحليل قرار داده است و به اين نتيجه رسيده كه مخاطرات اقليمي و خسارات ناشي از آن رو به افزايش بوده است. فيليپ لاتين پانويس شود (2006) به بررسي مخاطرات محيطي از ديدگاه اقليم شناسي و زمين شناسي پرداخته، او مخاطرات را با منشاء آب و هوايي و زمين شناسي تفكيك نموده، همچنين به نحوه تعامل انسان با مناطق حادثه ساز از جمله شهرهايي كه در معرض مخاطرات قرار دارند پرداخته است. در كشور نيز مطالعات زيادي در اين خصوص انجام شده است. سبزي پرور (1370)به بررسي سينوپتيكي سيستمهاي سيل زا در جنوب غرب ايران پرداخته  و عامل اصلي وقوع بارشهاي سيل زا در جنوب غرب ايران را حضور ناوه عميق در تراز بالا ذكر كرده است. مرادي (1380) بر اساس موقعيت سامانه هاي همديدي و با استفاده از الگوهاي سينوپتيكي در طي يك دوره آماري سي ساله كه منجر به طوفان و بارش سيل آسا در شمال شرقي ايران مي شود پرداخته و چهار الگو را در ايجاد بارشهاي سيل آسا منطقه موثر دانسته است. سيف (1375)با استفاده از تحليل داده هاي ايستگاههاي سينوپتيك در يك دوره سي ساله نحوه توزيع بارش تگرگ بر روي ايران را بدست آورده است.

در بررسي پيشينه تحقيقات مي توان گفت، در زمينه مخاطرات اقليمي تاكنون مطالعات و تحقيقات كاملي كه بتواند تمام عوامل اقليمي و خسارات ناشي از آنها را در بر گيرد، صورت نگرفته و آنچه كه در اين زمينه انجام شده به صورت موردي و تك بعدي بوده است لذا هدف مقاله حاضر بررسي و تحليل توزيع مكاني و زماني كشته ها و زخمي هاي ناشي از مخاطرات اقليمي در ايران مي باشد.

 

 

مواد و روشها

در اين پژوهش براي بررسي مخاطرات اقليمي در ايران با جمع آوري اطلاعات لازم از روزنامه اطلاعات و داده هاي سايت سازمان ملل متحد در ايران(www.unic.ir.org) آمار مورد نياز گردآوري شدند، سپس اطلاعات خام بر اساس نوع مخاطره اقليمي دسته بندي شده و  تاريخهاي وقوع هر مخاطره بر اساس روز، ماه و سال دسته بندي گرديد. سپس اطلاعات به محيط رايانه منتقل و بر اساس مخاطره‌ي اقليمي دسته بندي شدند. تاريخهاي وقوع، مكانهاي وقوع، فراوانيها، خسارات جاني اعم از كشته، زخمي هر مخاطره اقليمي در طول دوره براي تحليل استخراج گرديد. پس از آماده سازي داده‌ها در محيط اكسل، اطلاعات به صورت نوع مخاطره اقليمي، ماه و سال، به نرم‌افزار Spss منتقل گرديدند. فراواني مطلق و نسبي داده‌ها استخراج  و داده به صورت ماه، سال و نوع مخاطره با هم مقاسيه و تحليل شدند. براي توزيع مكاني مخاطرات اقليمي از سيستم اطلاعات جغرافيايي استفاده شده و  نقشه ها ی پراكنش تعداد كشته ها و زخمي هاي مخاطرات اقليمي در ايران تهيه و مورد تحليل قرار گرفت.

اين جدول چيست؟

جدول ها مرتب شوند.

بهتر است دوباره تايپ شود.

 

 

 

 

 

 

 

نتايج:

1-فراواني مخاطرات اقليمي

تحليل ها گسترده تر مطرح شود. يعني به علت هاي احتمالي توجه شود.

همانطور كه مشخص است در طول دوره مجموع كل رخدادهاي مخاطرات اقليمي 1607 مورد با میانگین 90 رخداد در سال بوده است. 2877 نفر كشته با میانگین سالانه 167و 13374 نفر زخمی با میانگین سالانه 743مي باشد. از اين مخاطرات  سيل با 2545 نفر كشته در درجه اول قرار دارد و سپس و رعد وبرق و طوفان با 94 و 93 نفر كشته در طول دوره قرار دارند. در ميزان زخمي‌ها همچنان سيل با 13048 نفر بيشترين زخمي برجاي گذاشته است اما بعد ار آن برف با 290 نفر زخمي و سپس گردباد و رعد و برق باعث زخمي شدن 14 و 13 نفر شده‌اند.

نوع مخاطره

 تعداد وقوع

افراد كشته شده

افرادزخمي شده

باد شدید

2

0

0

باران

24

13

9

برف

107

11

290

بوران

1

 

0

تگرگ

46

3

0

جوي

1

140

0

خشكسالي

35

0

0

رعد و برق

79

94

13

سيل

1095

2545

13048

طوفان

136

93

0

كولاك

72

33

0

گردباد

3

8

14

گرم باد

1

0

0

يخبندان و سرمای شدید

5

2

0

مجموع

1607

2877

13374

جدول 1-  فراواني و ميزان مرگ و مير ناشي از انواع مخاطرات اقليمي در ايران (1370-1368)

 

 

2-تحليل ماهانه مخاطرات اقليمي

توزيع ماهانه تعداد مرگ و ميرهاي ناشي از رخدادهاي مخاطرات اقليمي به اين گونه است كه بيشترين كشته ها با فراواني 748 كشته در مرداد ماه بوده و پس از آن ماههاي ارديبهشت، بهمن و اسفند قرار دارد.كمترين تعداد كشته ها در آبان ماه با فراواني 29 كشته قرار دارد. همانگونه كه از جدول(2) مشخص است مخاطره سيل در تمام ماهها بيشترين تعداد كشته ها را به خود اختصاص داده است توزيع تعداد زخمي هاي ناشي از مخاطرات اقليمي(جدول 3) به اين گونه است كه مرداد ماه با12313 نفر زخمي و پس از آن ارديبهشت با542 نفر زخمي بيشترين فراواني از نظر تعداد زخمي ها را دارد. مخاطره سيل در تمام ماهها بجز بهمن ماه داراي بيشترين تعداد زخمي ها
مي باشد، در ماه بهمن برف داراي بيشترين تعداد زخمي مي باشد.

 

 

جدول 2- توزيع ماهانه مرگ و مير ناشي از مخاطرات اقليمي در ايران(1386-1370)

نوع مخاطره

فروردين

ارديبهشت

خرداد

تير

مرداد

شهريور

مهر

آبان

آذر

دي

بهمن

اسفند

باد

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

باران

0

0

0

1

10

0

0

0

0

2

0

0

برف

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

81

1

بوران

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

پيشروي دريا

0

0

0

0

0

0

4

0

0

0

0

0

تگرگ

0

1

0

0

0

0

0

2

0

0

0

0

يخبندان

0

0

0

0

0

0

0

0

0

2

0

0

خشكسالي

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

رعد و برق

11

24

23

9

10

1

4

5

3

0

2

2

سيل

73

507

73

195

711

59

33

13

62

65

384

370

طوفان

1

13

12

2

17

8

4

2

27

6

1

0

كولاك

0

0

13

0

0

0

0

0

10

9

1

0

گردباد

0

0

0

2

0

0

0

0

0

0

0

6

گرم باد

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

مجموع

85

545

121

209

748

68

45

22

102

84

469

379

 

جدول 3- توزيع ماهانه زخمي هاي ناشي از مخاطرات اقليمي در ايران(1386-1368)

نوع مخاطره

فروردين

ارديبهشت

خرداد

تير

مرداد

شهريور

مهر

آبان

آذر

دي

بهمن

اسفند

باد

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

باران

0

0

0

0

3

5

0

0

0

1

0

0

برف

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

290

0

بوران

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

پيشروي دريا

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

تگرگ

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

يخبندان

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

خشكسالي

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

رعد و برق

0

0

8

4

1

0

0

0

0

0

0

0

سيل

0

542

3

83

12309

53

0

0

55

0

3

0

طوفان

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

كولاك

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

گردباد

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

14

گرم باد

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

0

مجموع

0

542

11

87

12313

58

0

0

55

1

32

14

 

 

3-تحليل زماني مخاطرات اقليمي

بيشترين تعداد كشته ها با رقم 693 مربوط به سال 1371 و سپس سالهاي 1380 و 1381 با رقم 426 و 405 كشته بيشترين فراواني از نظر تعداد كشته ها را به خود اختصاص داده است و كمترين تعداد كشته ها مربوط به سال 1385 با 25 مورد كشته مي باشد، از نظر تعداد زخمي ها سال 1384 با 12002 مورد زخمي بيشترين تعداد زخمي و در سالهاي 71 و 76 و 79 هيچگونه مخاطره اي كه منجر به زخمي شدن افراد بشود اتفاق نيفتاده است(جدول4).

 

 

جدول 4- فراواني و خسارات جاني مخاطرات اقليمي بر حسب سال  در طول دوره (1386-1370)

 

 

سال

تعداد وقوع

افراد كشته شده

افراد زخمي

1370

12

36

40

1371

15

693

0

1372

150

27

447

1373

102

69

37

1374

68

70

3

1375

99

72

9

1376

182

42

0

1377

114

310

89

1378

95

266

310

1379

57

31

0

1380

117

426

96

1381

96

405

20

1382

104

34

16

1383

84

134

42

1384

135

159

12002

1385

90

25

3

1386

86

35

4

مجموع

1607

2877

13374

 

 

 

 

4-تحلیل مخاطره طوفان

وقوع طوفان در ايران داراي فراواني نسبتاً زيادي است به طوري كه در طول 17 سال دوره آماري،136 مورد ثبت شده است كه به طور ميانگين در هر سال حدود 8 مورد طوفان رخ داده است. تعداد افراد كشته شده بر اثر طوفان در طول دوره 93 نفر و ميانگين آن در هر سال 5 نفر بوده است. اين رقم هرچند زياد به نظر مي رسد اما در مقابل مخاطره سيل كه هر سال 141 نفر كشته بر جاي مي گذارد رقم ناچيزي است. اگر به تعداد رخدادهاي طوفان و تعداد كشته شده هاي ناشي از آن توجه كنيم از 7 مورد رخداد سالانه طوفان 5 نفر جان خود را از دست داده‌اند. . بیشترین خسارت جانی این مخاطره نیز در بوشهر بوده که برابر با 14 نفر می باشد پس از آن مناطق ايلام با 11 كشته، تربت‌حيدريه  با 10 كشته و ايذه با 9 كشته قرار دارند. كمي رخداد طوفان در مركز ايران، شايد به دليل نبودن مراكز تجمع انساني و همچنين عدم خسارات جاني در اين مناطق باشد كه از درجه اهميت آن مي‌كاهد. در بررسی ماهانه مخاطرات مشخص  است که آذر ماه با(27) كشته و بعد از آن ارديبهشت ماه با(13) كشته، بیشترین تعداد کشته شده ها را به خود اختصاص داده است.

5-تحليل مخاطره كولاك

 

كولاك كه از آن نوع طوفانهايي است كه بیشتر از لحاظ کشاورزی خسارت به بار می آورد در ايران همواره در مناطق سردسير، مرتفع و در فصول سرد سال اتفاق مي‌افتد. تعداد وقوع رخداد كولاك در كشور در طول دوره آماري 72 مورد بوده است و 33 نفر كشته برجاي گذاشته است كه به طور ميانگين هر سال در هر 4 رخداد، 2 نفر بر اثر كولاك در ايران جان خود را از دست داده‌اند. تفاوت بين تعداد رخداد ها در هر منطقه با تعداد كشته شده‌ها، نشان از شدت و ضعف اين پديده دارد و يا اينكه مناطق وقوع آن از لحاظ اجتماعي و طبيعي با هم متفاوت هستند به طوري كه در يك رخداد كولاك در خوزستان در سال 1998، 9 نفر جان باخته‌اند كه بيشترين تعداد كشته‌ها را در طول دوره دارا مي‌باشد. اما در جايي مانند مسجد سليمان با 6 رخداد هيچ كشته‌اي ثبت نشده است. اصفهان 7 كشته در 2 رخداد، ساري و شيراز با 4 كشته در مراتب بعدي قرار دارند. فصل تابستان در طول دوره هیچ گونه کولاک مخاطره آمیزی به خود ندیده است. خرداد با 13وآذر با10 كشته ماههايی هستند که در آن بیشترین افراد جان خود را از دست داده اند.

6-تحليل مخاطره سرمای شدید و يخبندان  

تعداد رخدادهاي مخاطره آميز يخبندان در طول دوره آماري 5 مورد می باشد كه اين مقدار با توجه به كوهستاني بودن و سرماهاي شديد تجربه شده در كشور، كمي جاي تأمل دارد، اما به نظر مي‌رسد كه عدم ثبت رخدادهاي بيشتر يخبندان، ناشي از ناچيز بودن ميزان خسارات جاني وارده بوده باشد. تعداد ‌افراد كشته‌شده ناشي از يخبندان در طول دوره، 2 نفر بودهكه در دي ماه سال 1370 در اليگودرز رخ ‌داده است. ديگر مناطق، فاقد خسارات جاني بوده‌اند.

7-تحليل مخاطره تگرگ

 رخداد تگرگ در طول دوره آماري 46 مورد با ميانگين 5/2 بار در هر سال آماري بوده است اين

ميزان با توجه مشاهده‌هاي محلي كم به نظرمي‌رسد كه احتمالاً رخدادهاي خسارت بار گزارش نشده را شامل نمي‌شود و تنها شامل رخدادهايي مي‌شود كه نزديك به مراكز بزرگ جمعيتي بوده و دسترسي به آنها سهل الوصول بوده است. خسارات جاني ناشي از 46 مورد رخداد تگرگ در طول دوره 3 نفر بوده است كه در مناطق اهواز، تربت حيدريه و مشكين‌شهر رخ‌داده است.

8-تحليل مخاطره برف

در طول دوره آماري 107 بار برف براي مناطق مختلف كشور مخاطره آميز بوده است كه جان 82 انسان را گرفته و 290 نفر را زخمي نموده است، 71 مورد از 82 مورد تعداد كشته‌شدگان در استان گيلان، 7 مورد در شهرستان پاوه، 2 مورد در اروميه و در بيرجند و كوهرنگ 1 مورد كشته رخ داده است. همچنين بيشترين تعداد كشته ها با 74 مورد در سال 1383 و در توزيع ماهانه بهمن ماه با 81 مورد كشته داراي بيشترين تعداد فراواني از نظر تعداد كشته ها مي باشد.

9-تحليل مخاطره باد شديد

آنچه كه به عنوان باد شديد مطرح است منظور بادي است كه مخاطره آميز باشد و خسارات جاني و مالي به بار آورد. تعداد رخداد بادهاي خسارت بار در ايران در طول دوره آماري، 2 مورد، در گرمي و اردبيل در سال 2007 بوده است. انتظار اوليه از اين موضوع اين است كه تعداد رخداد و خسارات وارده از اين پديده در ايران بسيار بيشتر از اين عدد باشد اما به نظر مي‌رسد منابع مورد رجوع، بادهايي را كه خسارت نداشته‌اند ثبت نكرده‌اند و شايد هم در مواردي عدم ثبت رخدادها، به هر دليل، مزيد بر علت باشد.اين نوع مخاطره هيچ نوع كشته يا زخمي در پي نداشته است.

10-تحليل مخاطره باران

تعداد رخدادهاي مخاطره باران در مناطق مختلف ايران 24 رخداد بوده است. ميزان خسارات جاني ناشي شده شامل 13 كشته و 9 نفر زخمي مي باشد. كه سال 75 با 12 كشته و ماه مرداد با 10 كشته بيشترين فراواني را از نظر تعداد كشته ها به خود اختصاص داده است. بيشترين ميزان كشته شده‌ها 5 نفر در راميان و بيشترين تعداد زخمي‌ها 5 نفر در بيله‌سوار اتفاق افتاده است

11-تحليل مخاطره بوران

تعداد رخدادهاي ثبت شده بوران در طول دوره 1 مورد بوده است كه در سال 1993 در نيشابور در استان خراسان رضوي رخ داده كه فاقد هرگونه خسارات مالي و جاني بوده است

12- تحلیل مخاطره گرم باد

اين پديده با توجه به اطلاعات بررسي شده در ايران در سال 2007 در شهر رشت در ماه مرداد رخ داده است كه هيچ خسارات جاني و مالي به بار نياورده است

13- تحليل مخاطره پيشروي دريا

اين مخاطره در مناطقي رخ مي‌دهد كه يك پهنه‌ي آبي وجود داشته باشد و زماني مخاطره آميز  تلقي مي‌شود كه خساراتي هرچند جزيي به بار بياورد و يا اينكه در دراز مدت خطرناك تلقي گردد. اين مخاطره در طول دوره آماري در ايران 5 بار ثبت گرديده است. در مناطق مازندران، لنگرود، نوشهر و بندر انزلي كه همگي در شمال كشور قرار دارند. 5 رخداد پيشروي دريا 4 كشته برجاي گذاشته است كه تنها در مازندران بوده و 4 مورد ديگر خسارات جاني در پي نداشته است. همه ي مرگ و مير ناشي از اين مخاطره درمهر ماه و در سال 73 اتفاق افتاده است.

14- تحلیل مخاطره رعد وبرق

در ايران پديده رعد و برق هر ساله موجب خسارات جاني و مالي در نقاط مختلف مي‌شود. در بررسي اين پديده در طول دوره‌ي آماري در كل كشور 79 بار اتفاق افتاده كه 94 كشته، 13 زخمي بر جاي گذاشته است. به طور ميانگين هر سال از 4 رخداد رعد و برق بيشتر از 5 نفر جان باخته اند. بيشترين تعداد كشته‌شده‌ها 8 نفر بوده كه در ايذه در سال 1380 رخ داده و پس از آن بويين زهرا با 6 نفر، اسدآباد، بيجار، كبودرآهنگ و سنندج قرار دارد كه در طول دوره 4 نفر بر اثر اين پديده جان خود را از دست داده‌اند همچنين بيشترين زخمي‌ها در بيجار و بويين زهرا با 3 نفر مي‌باشد. است بيشترين تراكم اين پديده در مناطق غرب و شمال غرب واقع است به طوري كه از 79 مورد كل رخداد‌ها بيش از 40 مورد آنها در مناطق مذكور رخ داده و بيش از نيمي از كشته‌شده‌ها نيز در همين مناطق واقع شده است و مابقي موارد به طور پراكنده در اطراف كشور مشخص است اما مركز ايران و محل بيابانهاي كشور در طول دوره رعدو برق مخاطره آميزاتفاق نيفتاده است. توزیع ماهانه رعد و برق در ایران به این گونه است که ماه اردیبهشت با  24 و خرداد با 23 كشته و 8 نفر زخمی بیشترین فراوانی را دارا بوده اند.

15- تحليل مخاطره گرد باد

 گردباد از جمله طوفانهاي گردوغبار است كه معمولاً در مناطقي كه باد شديد در آنها در جريان است رخ مي‌دهد. با توجه به منابع موجود شرق، جنوب شرق و مركز كشور محل بروز بيشترين گردبادها مي‌باشند. وقوع اين پديده در ايران در طول دوره زياد نبوده است. تعداد رخداد گردباد مخاطره آميز 3 مورد بوده كه در كرمان، قم و كنگاور هر كدام 1 بار رخداده است. در كل تعداد 8 نفر كشته برجاي گذاشته كه 2 نفر آن در كرمان و 6 نفر آن در قم مي‌باشد. 14 نفر نيز از وقوع اين پديده زخمي گرديده‌اند كه به تنهايي در سال 1381 در قم اتفاق افتاده است. خسارت جاني رخدادهاي گردباد در ماههاي اسفند با 6 كشته و 14 زخمي و تير ماه با 2 كشته داراي بيشترين فراواني مي باشد.

16- تحليل مخاطره خشكسالي

 خشكسالي در مناطق مختلف و از سالي به سال ديگر متفاوت است. خسارتهاي اين پديده مانند مخاطره اي چون سيل ملموس نيست بلكه در دراز مدت بروز خواهد كرد. ايران در طول دوره آماري مورد مطالعه، 35 با دچار خشكسالي گرديده است كه حدود 110000 هزار نفر از اين واقعه تحت تأثير مستقيم قرار گرفته‌اند اما هيچكونه كشته و يا زخمي گزارش نشده است.

17- تحليل مخاطره سيل

سيل از جمله مخاطرات اقليمي است كه نه تنها در ايران بلكه در بيشتر نقاط دنيا از فراواني زيادي بر خوردار است و سالانه خسارات جاني و مالي فراواني را به بار مي‌آورد. در ايران نيز اين پديده از فراواني بسياري برخوردار است به طوري كه بيش از 2 برابر كل رخدادهاي مخاطرات ديگر در طول دوره اتفاق افتاده و با 1095 رخداد سهم زيادي را در خسارات جاني به بار آمده در ايران را به خود اختصاص داده است. 2545 نفر كشته و 13048 نفر زخمي،  از مواردي هستند كه مخاطره سيل در طول دوره آماري در ايران بر جاي گذاشته است. . به طور ميانگين در هر سال 60 رويداد سيل در ايران اتفاق مي‌افتد و ميانگين كشته شده‌ها از بلاي سيل در هر سال 141 نفر است يعني در برابر هر رخداد سيل در هر سال بيشتر از 2 نفر مي‌ميرند، . بالاترين رقم كشته‌شده‌ها با عدد 388  و 387  كشته متعلق به بندر عباس و مشهد مي‌باشد. پس از آن قم با 313، كلاله با 145، نكا 131، بجنورد 116، گرگان با 95 و تبريز با 67 نفر جزو مناطقي هستند كه در طول دوره داراي بيشترين كشته‌ها بوده‌اند. همچنين كلاله با 12000 نفر زخمي، اهواز با 346 نفر، نكا با 290 نفر بيشترين افراد زخمي را به خود اختصاص داده‌اند بیشترین تعداد کشته‌ها با 711 نفر و بيشترين تعداد زخمي ها با 12313 نفر در مرداد ماه اتفاق افتاده است. سال 1371 با 683 نفر كشته و سال 1384 با 12000 نفر زخمي بيشترين فراواني را از نظر سال و ماه به خود اختصاص داده اند.

 

بحث و نتيجه گيري

كشور ايران داراي وسعت زيادي است به همين دليل داراي تنوع زيادي در وضعيت طبيعي و محيطي مي‌باشد. بارشهاي زياد و گسترده ناشي از ورود توده‌هاي هوا از جنوب شرق و غرب، ورود جبهه‌هاي سرد از شمال و شما‌غرب، وجود كمربند گرمايي در جنوب، سيستم‌هاي گرم در جنوب و جنوب غرب و جنوب شرق همگي بيان‌كننده اين مطلب هستند كه ايران با توجه به تنوع اقيمي زياد مي‌تواند مستعد انواع مخاطرات اقليمي باشد كه از نتايج اين تحقيق نيز چنين بر‌مي‌آيد و لزوم تحقيق و برسي‌هاي گسترده تر و عميق‌تر را مي‌طلبد و نياز مبرم را به ايجاد و تدوين برنامه‌ريزي‌هاي دقيق و بلند مدت را در جهت شناخت هرچه بيشتر مخاطرات اقليمي را در ايران و ارائه‌ راهكارهاي مناسب براي كاهش مخاطرات، مي‌رساند. اگر نسبت مرگ و مير ناشي از مخاطرات اقليمي در كشور را با ديگر عوامل مرگ و مير، مثلا مرگ و مير ناشي از حوادث ترافيكي مقايسه كنيم به اين نتيجه خواهيم رسيد كه تعداد مرگ و میر ناشي از حوادث ترافيكي در كشور در مدت ده سال تعداد 923/209 مورد بوده است(سازمان پزشکی قانونی کل کشور، سال) و نسبت مرگ ومير اين حوادث به ازاي هر صد هزار نفر جمعيت و تعداد وسايل نقليه در ايران در مقايسه از اغلب كشورهاي دنيا بيشتر است اما در مخاطرات اقليمي تعداد مرگ وميرها نسبت به اكثر كشورهاي جهان خيلي كمتر است كه دليلش را بايد در دو عامل دانست 1-نبودن آمار كافي در اين زمينه در كشور 2- در اكثر كشورهاي دنيا فعاليت شديد مخاطرات اقليمي باعث خسارت جبران ناپذيري
مي گردد مثلا خشكسالي در آفريقا، گردبادها درآمريكا و سيلابهايي كه در جنوب شرق آسيا رخ
مي دهد و باعث كشته شدن تعداد زيادي از انسانها مي گردد،اما در ایران با شدت کمتری اتفاق
می افتد. آنچه كه از تحليل و بررسي مخاطرات اقليمي و خسارات جاني ناشي از آنها در ايران بدست آمده است اينست كه هر چند در اكثر نقاط كشور مخاطرات اقليمي رخ داده است اما بيشترين تراكم و خسارات جاني در شمال، شمال غرب و غرب كشور و كمترين آن در مناطق مركزي مشاهده مي شود(شكلهاي 2و3).

مطالب مربوط به پراكندگي در مكان خودش يعني در ابتدا ارائه شود.

 هم تعداد مخاطرات، هم ميزان خسارات ناشي از آنها،  داراي افزايش محسوسي از ابتداي دوره تا پايان آن مي‌باشد. هرچند در بعضي موارد، اواسط دوره داراي بيشترين فراواني و خسارات بوده است اما آنچه مسلم است اين است كه بيشترين فراواني‌ها و خسارات در نيمه دوم دوره رخ داده است. 2887 نفر كشته، 13374 زخمي، پيامدهاي ناشي از اين رخدادها به ثبت رسيده است. سيل، رعدوبرق، طوفان، برف، كولاك،  بترتيب داراي بيشترين كشته ها در طول دوره مي باشد

 

 

شکل 2- پراکنش مکانی تعداد کشته های مخاطرات اقلیمی در ایران در طول دوره آماری(1386-1370)

 

 

شکل 3- پراکنش مکانی تعداد زخمی های مخاطرات اقلیمی در ایران در طول دوره آماری(1386-1370)

 

 

 

 

 

 

 

منابع:

1- آمارروزنامه اطلاعات و داده هاي سايت سازمان ملل متحد(1386-1370)

2- اسمیت، کیت، ترجمه مقیمی، گودرزی نژاد، 1382، "مخاطرات محیطی" ، انتشارات سمت، 288 ص.

3- زارعي، محمدرضا، 1387، "مرگ و مير ناشي از حوادث ترافيكي ايران،"مجله پزوهشي حكيم، شماره سوم

4- سبزي‌پرور، علي‌اكبر، 1370،" بررسي سينوپتيك سيستمهاي سيل‌زا در جنوب غرب ايران"، پايان‌نامه كارشناسي ارشد، مؤسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران.

5- سيف، مهرزاد، 1375، "بررسي توزيع بارش تگرگ در ايران و مطالعه موردي آن"، پايان‌نامه كارشناسي ارشد، مؤسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران.

 

6- مرادي، حميد‌رضا، 1380،" پيش‌بيني سيلابها بر اساس موقعيت‌هاي سامانه‌هاي همديدي در شمال‌شرق ايران"، پايان‌نامه كارشناسي ارشد، دانشگاه تربيت مدرس.

 6- Bryant,E . 2001. Introduction to Natural Hazatds. Cambridge University Press, second Edition

 

  7- Philipp Schmidt, T,2006. Integration of natural hazards, risk and climate change into spatial planning practices.PhD thesis no.193 of the partment of Geology, University of Helsinki.

 

 

8- mergency Disaster Database (Em-Dat). 2006. Trends and Relationship for the eriod 1990-2005. Available at: http://www.em- dat.net/disaster/trend.htm.

 

 

 

 

 

 

Analysis of human casualties resulting from climatic hazards during 1370 until 1386 in Iran.

نويسندگان

 

 

Abstrct

Climatic risks which are climatic features of any region in the earth to come into existence as a result of abnormal climatic manners, which chiefly are random. So their predication is very difficult. In this study. In this study with data collection that in cloudes 15 climate risk,Windy, hailston , Tornado, Rain, sleet, Blizzard, Marchsea, glacial, snow, drouth and flood when 17 year period, the number killed in the process injured this risk achieved.For this purpose we collected data from 15 climatic risks in 17 years period during 1370 to 1386 of different sources such as Etelat newspaper and the united nation  website. Result shows that in our country and in during study period of all climatic risks, 1612 risks have occurred with 90 averages in each year. Annual average with 167 deaths, 743 injureds, which have been sequences of these risks ,have registered. Flood which this most abundance and cased loss has with 2545  death been the fatalist. After that was tornado  and thunder that caused 94 and 93 people to be killed,regarding the number of injured people, torent with 13048 caused the most damage, snowfalling with 290 ulcerous was on the next rank and After  that during  the period, thunder and strom with 14 and 13 killed people is on the next level.

Key words:Iran, number killed and injured, climatic risk, the most de structive.

 

مکتبهای فلسفی 2

اگزیستانسیالسیم

تعبیری که از فلسفه اگزیستانسیالسیم در اذهان عموم خصوصا" در ایران جا افتاده فلسفه ایست درباره پوچی . فلسفه ای که منجر به نا امیدی و دلزدگی می گردد . بطور کلی این مکتب به دو شاخه مذهبی با نویسنده ای همچون سورن کی یر کگارد و غیر مذهبی با متفکرینی همچون مارتین هایدگر و ژان پل سارتر تقسیم میشود . اکنون در این مطلب با ذکر خلاصه ای از این کتاب ، نگاهی می اندازم به این فلسفه از دیدگاه یکی از بزرگانش .

1 - دغدغه فلسفه اگزیستانسیالیسم همانطور که از نام آن پیداست ، رویکردی جدید به مسئله وجودی وهویتی انسان است .

2 - " می اندیشم ، پس هستم ." آری ، جمله معروفی از رنه دکارت است . که به عقیده سارتر حقیقتی مطلق است که به وسیله آن شعور آدمی به وجود خود پی می برد . به زبانی دیگر اینکه این من هستم که می اندیشم یگانه راهی است برای درک وجود خویشتن .

3 - وجود مقدم بر ماهیت است . شاید بتوان گفت اصلی ترین و انقلابی ترین نظر این مکتب است . هر شیء بنابر دلیل و یا کاربردی بوجود آمده است . اما انسان دارای ماهیت و واجب الوجود نمی باشد . انسان بی هیچ علت پیشین و نخستین پدید آمده است .

4 - بشر پس از وجود یافتن ، وانهاده است و در جریان زندگی با کارهای خود ، خود را می سازد . بنابراین نمی توان او را از پیش تعریف کرد . در اصل بشر همان است که خود می سازد .

5 - اصل ابتدایی اگزیستانسیالیسم ، درون گرایی است . درون گرایی به آن معنی که توانایی بشر برای ساختن خود و جهان خود ریشه در عالم درون دارد نه در عالم خارج . نیروی درونی اوست که به او ، محیط و آینده اش معنا می بخشد .

6 - چیزی به نام طبیعت بشری وجود ندارد . یعنی اینکه هیچ چیز بعنوان دنیای خارج که رفتار انسان را تحت تاثیر قرار دهد ، وجود ندارد . همه چیز پدیده هاییست که بشر برای اطرافش تعیین و وضع کرده است . از این رو در این مکتب با وضع بشری روبروییم . اینست اصالت سوژه بر ابژه .

7 - بشر در انتخاب آزاد و مختار است . منظور اینست که هرفرد ، با آزادی ، وجود خود را انتخاب می کند .

8 - این بشر است که با انتخاب و تفکر، به خود و جهانش طرح می دهد . اما طرحی ارزشمند است که به عمل درآمده باشد . این طرح اگر همچون یک آرزو در مرحله خواست باقی بماند ، بی ارزش است .

9 - اما بشر مسئولیت کلی دارد . اوست که در قبال هر انتخاب و عملش مسئول است . چرا که او با عملش اخلاق می آفریند و سرلوحه دیگریست . آدمی با انتخاب راه خود ، راه همه آدمیان را تعیین می کند .

10 - آدمی جز عقل و انتخاب نیست . اینچنین است که این انسان به خود وانهاده در برابر همه عالم ملتزم می شود . این التزام و مسئولیت منجر به بروز دلهره در انسان اگریستانسیالیسم می گردد .

11 - این دلهره به نا امیدی و بی عملی نمی انجامد . بطور کلی هستی انسان دلهره آور است .

12 - انسان از طریق اندیشه نه تنها مستقیما" به وجود خود پی می برد ، بلکه به وجود دیگران نیز پی می برد و دیگران را به منزله شرط وجود می شناسد . این درونگرایی متقابل است .

13 - مطلق بودن انتخاب در هر دوره به دلیل نزدیک بودن انتخاب های آن دوره منجر به ایجاد فرهنگ می گردد که این فرهنگ در طول دوران نسبی است . انتخابهای مشترک دوران ، کلیتی را برای بشر ترسیم می کند که پیوسته در حال ایجاد و تغییر است اما ازلی و ابدی نیست .

14 - به عقیده سارتر هر کس به جبر اعتقاد دارد و برای عمل خود به دنبال عذری است دچار سوءنیت است . او بر خطاست زیراکه آزادی کلی اقدام را کتمان می کند .

15 - بشر در عین وانهادگی واضع ارزشهاست . پس دیگر نمی تواند جز یک چیز طلب کند و آن آزادی و اختیاری است که اساس همه ارزشهاست . طلب آزادی برای آزادیست . یعنی زمانی فرد آزاد است که دیگران نیز آزاد باشند .

16 - اما اصالت بشر . اصالت بشر از دیدگاه اگزیستانسیالیسم تفاوت فراوانی دارد با مفاهیم دیگر این عبارت . سارتر ، بشر را بر مبنای بهترین رفتار بعضی از افراد نمی سنجد ، یعنی بشر بر اساس برخی از پیشرفتها غایت نهایی هستی نیست . بلکه اصالت بشر در گرو طرح ریزی جهان بیرون با اراده و انتخاب آزاد خود بشر است .

ايدآليسم عينى

همچنان كه قبلا اشاره شد بعد از رنسانس نظام فلسفى پايدارى در مغرب زمين به وجود نيامد بلكه همواره نظريات و مكاتب مختلف فلسفى در حال زايش و مرگ بوده و هستند تعدد و تنوع مكتبها و ايسمها از قرن نوزدهم رو به افزايش نهاد و در اين نگاه گذرا مجال اشاره‏اى هم به همه آنها نيست و تنها به بعضى از آنها اشاره سريعى خواهيم كرد.

بعد از كانت از اواخر قرن هيجدهم تا اواسط قرن نوزدهم چند تن از فلاسفه آلمانى شهرت يافتند كه انديشه‏هاى ايشان كمابيش از افكار كانت‏سرچشمه مى‏گرفت و مى‏كوشيدند كه نقطه ضعف فلسفه وى را با بهره‏گيرى از مايه‏هاى عرفانى جبران كنند و با اينكه اختلافاتى در ميان نظريات ايشان وجود داشت در اين جهت‏شريك بودند كه از يك ديدگاه شخصى شروع مى‏كردند و با بيانى شاعرانه به تبيين هستى و پيدايش كثرت از وحدت مى‏پرداختند و بنام فلاسفه رومانتيك موسوم شدند .

از جمله ايشان فيخته شاگرد بى‏واسطه كانت است كه سخت علاقمند به اراده آزاد بود و در بين نظريات كانت بر اصالت اخلاق و عقل عملى تاكيد مى‏كرد وى مى‏گفت عقل نظرى نظام طبيعت را بسان يك نظام ضرورى مى‏نگرد ولى ما در خودمان آزادى و ميل به فعاليت اختيارى را مى‏يابيم و وجدان ما نظامى را ترسيم مى‏كند كه بايد براى تحقق بخشيدن به آن تلاش كنيم پس بايد طبيعت را تابع من و نه امرى مستقل و بى‏ارتباط با آن تلقى نماييم .

همين گرايش به آزادى بود كه او و ساير رومانتيكها مانند شلينگ را به اصالت روح كه ويژگى آن را آزادى مى‏شمردند و نوعى آيدآليسم سوق داد مكتبى كه به دست هگل سامان يافت و به صورت يك نظام فلسفى نسبتا منسجم در آمد و بنام ايدآليسم عينى ناميده شد .

هگل كه معاصر شلينگ بود جهان را به عنوان افكار و انديشه‏هايى براى روح مطلق تصور مى‏كرد كه ميان آنها روابط منطقى حكمفرما است نه روابط على و معلولى به گونه‏اى كه ديگر فلاسفه قائل هستند .

به نظر وى سير پيدايش ايده‏ها از وحدت به كثرت و از عام به خاص است در مرتبه نخست عامترين ايده‏ها يعنى ايده هستى قرار دارد كه مقابل آن يعنى ايده نيستى از درون آن پديد مى‏آيد و سپس با آن تركيب شده به صورت ايده شدن در مى‏آيد شدن كه جامع سنتز هستى تز و نيستى آنتى‏تز است به نوبه خود در موقعيت تز قرار مى‏گيرد و مقابل آن از درونش ظاهر مى‏شود و با تركيب شدن با آن سنتز جديدى تحقق مى‏يابد و اين جريان همچنان ادامه پيدا مى‏كند تا به خاصترين مفاهيم بينجامد .

هگل اين سير سه حدى ترياد را ديالكتيك مى‏ناميد و آن را قانونى كلى براى پيدايش همه پديده‏هاى ذهنى و عينى مى‏پنداشت

پوزيتويسم

در اوائل قرن نوزدهم ميلادى اگوست كنت فرانسوى كه پدر جامعه‏شناسى لقب يافته است‏يك مكتب تجربى افراطى را به نام پوزيتويسم (ل‏اثباتى تحصلى تحققى) بنياد نهاد (1) كه اساس آن را اكتفاء به داده‏هاى بى‏واسطه حواس تشكيل مى‏داد و از يك نظر نقطه مقابل ايدآليسم بشمار مى‏رفت .

كنت‏حتى مفاهيم انتزاعى علوم را كه از مشاهده مستقيم به دست نمى‏آيد متافيزيكى و غير علمى مى‏شمرد و كار به جايى رسيد كه اصولا قضاياى متافيزيكى الفاظى پوچ و بى‏معنى به حساب آمد .

اگوست كنت براى فكر بشر سه مرحله قائل شد (2) : نخست مرحله الهى و دينى كه حوادث را به علل ماورائى نسبت مى‏دهد دوم مرحله فلسفى كه علت‏حوادث را در جوهر نامرئى و طبيعت اشياء مى‏جويد و سوم مرحله علمى كه به جاى جستجو از چرايى پديده‏ها به چگونگى پيدايش و روابط آنها با يكديگر مى‏پردازد و اين همان مرحله اثباتى و تحققى است .

شگفت‏آور اين است كه وى سرانجام به ضرورت دين براى بشر اعتراف كرد ولى معبود آنرا انسانيت قرار داد و خودش عهده‏دار رسالت اين آيين شد و مراسمى براى پرستش فردى و گروهى تعيين كرد .

آيين انسان پرستى كه نمونه كامل اومانيسم است در فرانسه و انگلستان و سوئد و آمريكاى شمالى و جنوبى پيروانى پيدا كرد كه رسما به آن گرويدند و معابدى براى پرستش انسان بنا نهادند ولى تاثيرات غير مستقيمى در ديگران هم بجاى گذاشت كه در اينجا مجال ذكر آنها نيست

عقل گرايى و حس گرايى

مكاتب فلسفى مغرب زمين به دو دسته كلى تقسيم مى‏شوند عقل‏گرايان و حس‏گرايان نمونه بارز دسته اول در قرن نوزدهم ايدآليسم هگل بود كه حتى در انگلستان هم طرفدارانى پيدا كرد و نمونه بارز دسته دوم پوزيتويسم بود كه تا امروز هم رواج دارد و ويتگنشتاين و كارناپ و راسل از طرفداران اين مكتب‏اند .

غالب فلاسفه الهى از عقل‏گرايان و غالب ملحدان از حس‏گرايان هستند و در ميان موارد غير غالب مى‏توان از مك‏تاگارت فيلسوف هگلى انگليسى نام برد كه گرايش الحادى داشت .

تناسب حس گرايى با انكار و دست كم شك در ماوراء طبيعت روشن است و چنين بود كه پيشرفت فلسفه‏هاى حسى و پوزيتويستى گرايشهاى مادى و الحادى را به دنبال مى‏آورد و نبودن رقيب نيرومند در جناح عقل گرايان زمينه را براى رواج آنها فراهم مى‏كرد .

چنانكه اشاره شد مشهورترين مكتب عقل گراى قرن نوزدهم ايدآليسم هگل بود كه على رغم جاذبه ناشى از نظام نسبتا منسجم و وسعت مسائل و ديدگاهها فاقد منطق قوى و استدلالهاى متقن بود و طولى نكشيد كه حتى از طرف علاقه‏مندان هم مورد انتقاد و معارضه واقع شد و از جمله دو نوع واكنش همزمان ولى مختلف در برابر آن پديد آمد كه يكى از طرف سون كى‏يركگارد كشيش دانماركى و بنيانگذار مكتب اگزيستانسياليسم و ديگرى از طرف كارل ماركس يهودى زاده آلمانى و مؤسس ماترياليسم ديالكتيك انجام گرفت .

ماترياليسم ديالكتيك

بعد از رنسانس كه فلسفه و دين در اروپا دچار بحران شدند الحاد و ماديگرى كمابيش رواج يافت و در قرن نوزدهم چند تن از زيست‏شناسان و پزشكان مانند فوگت و بوخنر و ارنست هگل بر اصالت ماده و نفى ماوراء طبيعت تاكيد كردند ولى مهمترين مكتب فلسفى ماترياليسم به وسيله كارل ماركس و انگلس پى‏ريزى گرديد ماركس منطق ديالكتيك و اصالت تاريخ را از هگل و ماديگرى را از فويرباخ گرفت و عامل اصلى تحولات جامعه و تاريخ را كه به گمان وى طبق اصول ديالكتيك و مخصوصا بر اساس تضاد و تناقض صورت مى‏گيرد عامل اقتصادى دانست و آن را زيربناى همه شؤون انسانى معرفى كرد و ساير شؤون اجتماعى و فرهنگى را تابع آن شمرد .

وى براى تاريخ انسان مراحلى قائل بود كه از مرحله اشتراكى نخستين آغاز مى‏شود و به ترتيب از مراحل برده‏دارى و فئوداليسم و سرمايه‏دارى مى‏گذرد و به سوسياليسم و حكومت كارگرى مى‏رسد و سرانجام به كمونيسم ختم مى‏شود يعنى مرحله‏اى كه مالكيت به طور كلى لغو مى‏گردد و نيازى به دولت و حكومت هم نخواهد بود

پراگماتيسم

در پايان اين مرور سريع نگاهى بيفكنيم بر تنها مكتب فلسفى كه به وسيله انديشمندان آمريكائى در آستانه قرن بيستم به وجود آمد و مشهورترين ايشان ويليام جيمز روانشناس و فيلسوف معروف است .

اين مكتب كه به نام پراگماتيسم اصالت عمل ناميده مى‏شود قضيه‏اى را حقيقت مى‏داند كه داراى فايده عملى باشد و به ديگر سخن حقيقت عبارت است از معنايى كه ذهن مى‏سازد تا به وسيله آن به نتايج عملى بيشتر و بهترى دست‏يابد و اين نكته‏اى است كه در هيچ مكتب فلسفى ديگرى صريحا مطرح نشده است گو اينكه ريشه آن را در سخنان هيوم مى‏توان يافت در آنجا كه عقل را خادم رغبتهاى انسان مى‏نامد و ارزش معرفت را به جنبه عملى منحصر مى‏كند .

اصالت عمل به معنايى كه گفته شد نخستين بار توسط شارل پيرس آمريكائى مطرح شد و بعد به صورت عنوانى براى مشرب فلسفى ويليام جيمز در آمد مشربى كه طرفدارانى در آمريكا و اروپا پيدا كرد .

جيمز كه روش خود را تجربى خالص مى‏ناميد در تعيين قلمرو تجربه با ديگر تجربه‏گرايان اختلاف نظر داشت و آن را علاوه بر تجربه حسى و ظاهرى شامل تجربه روانى و تجربه دينى هم مى‏شمرد و عقائد مذهبى مخصوصا اعتقاد به قدرت و رحمت الهى را براى سلامت روانى مفيد و به همين دليل حقيقت مى‏دانست و خود وى كه در بيست و نه سالگى دچار يك بحران روحى شده بود با توجه به خدا و رحمت و قدرت او بر تغيير سرنوشت انسان بهبود يافت و از اين روى بر نماز و نيايش تاكيد مى‏كرد ولى خدا را هم كامل مطلق و نامتناهى نمى‏دانست بلكه براى او هم تكامل قائل بود و اساسا عدم تكامل را مساوى با سكون و دليل نقص مى‏پنداشت .

ريشه اين تكامل‏گرايى افراطى و تجاوزگر را در پاره‏اى از سخنان هگل از جمله در مقدمه پديدار شناسى ذهن مى‏توان يافت ولى بيش از همه برگسون و وايتهد اخيرا بر آن اصرار ورزيده‏اند .

ويليام جيمز همچنين بر اراده آزاد و نقش سازنده آن تاكيد داشت و در اين جهت با پيروان اگزيستانسياليسم همنوا بود

مقايسه‏اى اجمالى

با اين نگاه سريع بر سير تفكر فلسفى بشر ضمن آشنا شدن با تاريخچه اجمالى فلسفه روشن شد كه فلسفه غربى بعد از رنسانس چه نشيب و فرازهايى را پيموده و از چه پيچ و خمهايى عبور كرده و هم اكنون در چه موقعيت متزلزل و تناقض‏آميزى قرار دارد و با اينكه گهگاه موشكافيهاى ظريفى از طرف بعضى از فيلسوفان آن سامان انجام گرفته و مسائل دقيقى مخصوصا در زمينه شناخت مطرح شده و همچنين جرقه‏هاى روشنگرى در برخى از عقلها و دلها درخشيده است ولى هيچگاه نظام فلسفى نيرومند و استوارى به وجود نيامده و نقطه‏هاى درخشان فكرى نتوانسته است‏خط راست پايدارى را فرا راه انديشمندان ترسيم نمايد بلكه همواره آشفتگيها و نابسامانيها بر جو فلسفى مغرب زمين حاكم بوده و هست .

و اين درست بر خلاف وضعى است كه در فلسفه اسلامى جريان داشته و دارد زيرا فلسفه اسلامى همواره يك مسير مستقيم و بالنده را طى كرده و با وجود گرايشهايى كه گهگاه به اين سوى و آن سوى پيدا كرده هيچگاه از مسير اصلى منحرف نشده و گرايشهاى فرعى مختلف مانند شاخه‏هاى درختى كه در جهات مختلف مى‏گسترد بر رشد و شكوفاييش افزوده است .

اميد آنكه اين سير تكاملى به همت انديشمندان متعهد همچنان ادامه يابد تا اينكه محيطهاى ظلمانى ديگر نيز در پرتو انوار تابناكش روشن گردند و از حيرتها و سرگردانيها رهايى يابند