عکسهایی دیدنی از خرم آباد

تاریخ خرم آباد

تاریخ سکونت در خرم آباد

شهری که امروزه به نام خرم آباد نامبردار شده‌است، از نخستین سکونت گاهای مردم ایران به شمار می‌رود. غارهای مسکون دره خرم آباد (غارهای کنجی، یافته، پاسنگر، گراجنه، اشکفت قمری و...) حاوی آثار زندگی انسان غار نشین در دوره‌های موسترین، بارادوستی و زارزی است و «بنابر تاریخ گذاریهای از را آزمایش رادیو کربن در غار کنجی (واقع در دره خرم آباد لرستان)قدمت آثار از ۴۰ تا ۵۰ هزار سال است». گزارش و نتیجه پژوهش و بررسیهای دکترفرانک هو استاد دانشگاه رایس[۵] آمریکا و همکارش، فلانری و دیگر پژوهشگران همراه ایشان که در سالهای ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ خورشیدی در لرستان انجام گردید و به سال ۱۹۶۷ در امریکا نشر یافت (دوره پیش از تاریخ در جنوبغربی ایران «لرستان»، ص ۴)در بردارنده اطلاعات ارزنده‌ای از دوره پیش از تاریخ خرم آباد است. فرانک هول می‌نویسد: «بهترین اطلاعات ما راجع به سکونت و نحوه امرار معاش انسانهای اواخر پلاستوسن {دوره چهارم زمین شناسی } مربوط به دره خرم آباد لرستان واقع در جنوب غربی ایران است. دره خرم آباد به درازای ۱۵ و پهنای ۱۰ کیلومتر بین کوههای آهکی که به موازات هم کشیده شده‌اند و در ارتفاع ۱۱۷۰ متر از سطح دریا واقع شده‌است. کوههای اطراف آن به صورت یک منبع ذخیره آب در آمده‌اند. دره خرم آباد دارای چشمه‌های آب خنک و تعدادی غار است. به هم فشردگی این دره و وجود غارهای متعددی که به وسیله انسانهای پیش از تاریخ اشغال گردیده، سبب شد که ما این دره را مرکز تحقیقات مربوط به دوره پالئولیتیک میانه دیرینه سنگی قرار دهیم. تا کنون ما ۱۷ محل از اقامتگاههای انسانی دوره دیرینه سنگی را در این دره یافته‌ایم آنچه مسلم است این است که با تحقیقات بیشتر می‌توان محلهای بیشتری پیدا نمود. از این ۱۷ غار، دست کم ۵ غار از انها مربوط به دوره دیرینه سنگی بوده و شامل تمدن موستری [ دوره میانه دیرینه سنگی ] و متجاوز از شش غار دیگر متعلق به دیرینه سنگی فوقانی و شامل تمدن بارادوستی است، ۲ غار دیگر نیز مربوط بهپایان دیرینه سنگی فوقانی و شامل تمدن زارزی بوده شاید شش غار دیگر نیز مربوط به دیرینه سنگی فوقانی باشند.آثار خرم آباد حاکی از سکونت دامنه دار و مداومی در زاگرس هستند.فرانک هول « ۱۳ مورد تاریخ یابی به وسیله رادیو کربن از آثار دیرینه سنگی در دره خرم آباد» انجام داده ایت که «دو مورد مربوط به دوره موستری و ۱۱ مورد مربوط به مرحله، بارادوستی بوده، ۲ مورد نمونه موستری از لایه زیرین غار کنجی به دست آمده و تاریخ آن متجاوز از ۴۰ هزارسال» است و «نمونه بارادوستی به دست آمده از غار یافته بین ۲۱ هزار تا ۴۰ هزار سال پیش تاریخ گذاری شده‌اند» فرانک هول «به علت وفور محلهای دوره دیرینه سنگی دردره خرم آباد به یک دسته بندی موقتی از محلهای مسکونی» به شرح زیر دست یافته‌است : «۱-اقامتگاههای فصلی که احتمالا به وسیله ۱ یا ۲ خانواده پدر سالاری در مدت کوتاهی و یک فصل از سال اشغال می‌شده‌اند.۲- اقامتگاههای کشتار که به وسیله گروهی از شکارچیان برای یک یا دو روز اشغال می‌شده‌اند که بین ۴۰ هزار تا ۱۰۰ هزار سال قبل از میلاد مسیح مورد استفاده بوده‌اند.۳- اقامتگاههای موقتی که شکارچیان برای لحظاتی کوتاه جهت برررسی وضع شکار یا ساختن ابزار سنگی در آنجا توقف نموده و معمولا پس از ترک کردن دیگر به آنجا مراجعه نمی‌نمودند» وی در ادامه پژوهشهای خود «در دره خرم آباد به محل اردوگاههای شبانی که مربوط به ۶۰۰۰ تا ۵۸۰۰ سال پیش از میلاد مسیح» بوده‌اند، دست یافته و نتیجه گرفته‌است که بین ۴۵ هزار تا ۳۸ هزرا سال پیش از این مردمانی غار نشین در این دره سکونت داشته‌اند که گاهی برای شکار غذایی اصلی خود کوچ می‌کرده‌اند.دیگر آثاری که از هزارهای پیش از میلا مسیح در این سرزمین به جای مانده‌اند حکایت از زیست اقوام و تأثیر مردمان و فرهنگ ان بر فرهنگ ایران باستان دارند. پیشرفت آنان به ویژه کاسیها – قدیمی ترین ساکنان و حکام آریایی این دیار که ۵۷۶ سال بر بابل حکومت کردند – باعث اعجاب جهانیان شده‌است، و به همین دلیل لرستان را«مهد تمدن مفرغ (برنز)» نامیده‌اند.اما در تواریخ نام عیلامیان به عنوان نخستین دولت که به طور منظم بر لرستان حکومت کرده‌اند ثبت شده‌است.[۶]

[ویرایش] آثار تاریخی

[ویرایش] فلک الافلاک

این قلعه اززمان قاجار به بعد به این نام خوانده می‌شود ودرفرازتپه‌ای دربلندترین نقطه شهر خرم آباد واقع شده‌است.نام قدیم آن دژ شاپورخاست بوده وبنای وبنای آن به دورهٔ ساسانیان می‌رسد این قلعه اکنون دارای ۶ برج برج است ولی درگذشته دارای ۱۲ برج بوده‌است وبه همین سبب به دوازده برجی نیزمعروف است.درقسمت شمالی زیر قلعه چشمه‌ای بنام گلستان جاری است ولی آب موردنیازخود قلعه ازچاهی به عمق ۴۰ مترکه درمیان قلعه وجودداردتامین می‌شود.قلعه فلک الافلاک برشهرخرم آباد کاملامشرف است ومساحت آن درحدود ۵۳۰۰مترمربع است.فضای داخل آن به چهارتالار نسبتا بزرگ حول دوحیاط وتعدادی تالار واتاق تقسیم شده‌است.این بنا در عهد فتحعلیشاه قاجار مرمت گردیده و برج مرتفعی بدان افزوده شده و از آن پس فلک الافلاک خوانده شده‌است.

[ویرایش] مناره آجری

این مناره در جنوب شهرواقع شده که از ۹۹ پله به صورت دایره‌ای ساخته شده‌است که درآن سازمان جهت اعلام فرامین به رعایا ونگهبانی استفاده می‌شده‌است.

[ویرایش] سنگ نبشته

این سنگ نبشته که خط کوفی بر روی آن حک شده‌است در قسمت شرقی شهر خرم آباد قرار دارد این سنگ بصورت یک مربع تراشیده است و در روی آن راجع به سند مالکیت چرای دامهای موجود در آن زمان حک شده‌است. این سنگ نبشته به گونه‌ای ساخته شده‌است که چهار وجه آن به سوی آثار باستانی :۱- پل شکسته ۲- مناره آجری ۳- قلعه فلک الافلاک ۴- حوض موسی نشانه رفته‌است.این سنگ ریشه در کوه دارد و در چند سال اخیر به علت توسعه جاده برش داده و جابجا شده‌است.

[ویرایش] پل شکسته(پل شاپوری)

پلی است به یادگارمانده ازدوران ساسانیان این پل هم اکنون ویرانه‌ای بیش نیست که درجنوب غربی خرم آباد قراردارد ودرگذشته قسمت‌های غربی لرستان را به خرم آباد وازآنجا به خوزستان متصل می‌کرده‌است این پل درزمان خود ازشاهکارهای معماری به حساب می‌آمده ودارای ۲۸ طاق یا دهانه بود ه‌است اما امروز تنها ۶طاق آن به جای ماند ه‌است.پل شاپوری درراستای غربی -شرقی باارتفاع ۱۶ متر ساخته شده‌است ودردهانه پرطاق موج شکنهایی لوزی شکل برای کاهش تخریب سیل تعبیه شده‌است.

[ویرایش] گرداب سنگی

بنایی مدور متشکل از یک دیواره عظیم سنگی که بصورت مدور دور تا دو چشمه‌ای فصلی احداث گردیده‌است. قطر این بنا ۱۸ متر با محیط ۲۵۶ متر مربع با پنهای ۳ متر و بلندی آن تا کف چشمه ۱۸ متر است. این بنا دارای دریچه‌ای به ابعاد ۹۰×۱۶۰ برای هدایت آب آشامیدنی و توزیع آن در سطح شهرشاپورخواست، مشروب نمودن اراضی و بهره برداری از آسیابهای آبی بوده‌است. مواد و مصالح آن از سنگهای لاشه همراه ملات ساروج (آهک و گچ و...) می‌باشد که در ساختمان پل شاپوری وخرابه‌های شهر شاپورخواست مشاهده شده‌است.

[ویرایش] آبشارهای شهرستان

[ویرایش] آبشار نوژیان

آبشار نوژیان در ۳۰ کیلومتری جنوب خاوری خرم آباد (بخش پاپی) و در ناحیه‌ای جنگلی به همین نام واقع شده‌است. این آبشار یکی از زیبایی‌های طبیعی استان لرستان است که هر ساله، بسیاری از مردم را به سوی خود جلب می‌کند. گردش گاه جنگلی نوژیان بالای کوه تاف قرار دارد. در کوه «تاف» انواع گیاهان دارویی می‌رویند و طبیعت و آبشار زیبای آن شگفت انگیز و دیدنی است. همواره بسیاری از مردم برای تماشای این آبشار زیبا و هم چنین برای جمع آوری گیاهان دارویی، به این ناحیه می‌آیند و اوقات فراغت خود را در آن جا می‌گذرانند.

[ویرایش] آبشار وارک

این آبشار درغرب گردنه نوژیان، بخش پاپی در جنوب شرقی خرم آباد قرار دارد ویکی از زیباترین آبشارهای کشور است. فاصله آن تا شهر خرم آباد حدود ۶۰ کیلومتر می‌باشد. سرچشمه آبشار یک صخره سنگی است و پس از طی حدود ۱۵ متر از صخره دوم فرو ریخته و آبشار دوم را به وجود می‌آورد. آبشار وارک در نزدیکی آبشار نوژیان قرار دارد.در فصل کم آبی ارتفاع قسمت اول ۷ متر با عرض حدود ۱۲ متر و قسمت دوم ۱۵/۵ متر با عرض ۵/۵۶ متر یکی از زیباترین منظره‌ها را در این منطقه می‌توان دید. حداکثر ارتفاع آن به ۵۷ متر می‌رسد و عرضی معادل ۵۰ متر را در بر می‌گیرد. اطراف این آبشار پوشیده از درختان، بلوط، گلابی، زالزالک و.... وجود دارد.

[ویرایش] آبشار گریت

آبشار گریت در شمال شرقی شهرستان خرم‌آباد در یک منطقه کوهستانی و در کنار روستایی بنام ترس یا گریت یا سرکانه عباس آباد در دره‌ای خوش آب و هوا و پوشیده از درختان انبوه بلوط واقع شده‌است. منطقه گریت دارای زمستانهای برفی و سرد و بهار، تابستان خنک، معتدل و بسیار سرسبز و چشم‌نواز می‌باشد. وضعیت مالکیت اراضی: مالکیت اراضی منطقه در اختیار منابع طبیعی و بخشی نیز در اختیار روستائیان ساکن منطقه‌است.جمعیت ساکن در منطقه: جمعیت ساکن در منطقه عمومی آبشار گریت بالغ بر ۱۲۰۰ نفر است. شغل ساکنین منطقه بیشتر کشاورزی و دامپروری است. خدمات موجود و مورد نیاز: منطقه تنها دارای جاده آسفالته بوده و هیچ‌ گونه خدمات دیگری در محل موجود نیست. تنها در فصول پر تردد گردشگران (بهار و تابستان) روستائیان با برپایی یک چادر اقدام به فروش انواع تنقلات و چای و نوشابه می‌کنند. راههای دسترسی: راه دسترسی به آبشار گریت از طریق جاده آسفالته خرم‌آباد – سپیددشت و سپیددشت به سمت (ایستگاه راه‌آهن تهران – جنوب) خرم‌آباد از راه جاده آسفالته از شهر سپیددشت به سمت خرم‌آباد می‌باشد.سازمانهای متولی جاذبه: اداره کل منابع طبیعی استان و میراث فرهنگی و گردشگری متولی آبشار هستند.

ویژگی‌های جاذبه: آبشار زیبا و پله‌ای گریت یا سرکانه عباس‌آباد در فاصله ۵۰ کیلومتری شهرستان خرم‌آباد – سپید دشت و در ۳۰ کیلومتری ایستگاه راه‌آهن سپید دشت واقع در این شهر بصورت سه آبشار عمده و زیبا پله‌ای وجود دارد. این آبشارها در مسیر عبور رودخانه ترس گریت به طرف رودخانه سزار بر اثر عبور از ناهمواریها منطقه و مسیر عبور رودخانه ترس بوجود آمده‌اند. در فصل بهار و ابتدای تابستان در اطراف آبشار و دامنهٔ ارتفاعات منطقه گل‌های فراوان و زیبا به همراه پوشش گیاهی و جنگل انبوه درختان بلوط، زیبایی خاصی به منطقه می‌دهد و چشم‌انداز بدیع و زیبایی را در برابر چشم بینندگان قرار می‌دهد. امکان برقراری ارتباط در این مسیر از طریق ایستگاه راه آهن سپیددشت واقع در مسیر راه آهن سراسری تهران – جنوب و مسیر دیگر آن از طریق محور خرم‌آباد – بروجرد و کیلومتر ۱۵ این جاده از خرم‌آباد به سمت بروجرد از راه محور خرم‌آباد – سپیددشت می‌باشد. ارتفاع متوسط این آبشارهای سه‌گانه ۱۵ متر است.میزان اراضی قابل استفاده برای طرح: میزان اراضی قابل استفاده برای اجرای طرحهای گردشگری حدود ۱۰ هکتار است. در حومه خرم آباد نیز چند آبشار وجود دارد که از جمله آنها می‌توان به آبشار تاف (در زبان محلی تاف به معنای آبشار نیز به کار می‌رود) و آبشار نوژیان اشاره کرد. وجود سفره‌های آب زیرزمینی و بطور کلی منابع آب فراوان و همچنین وفور منابع و معادن، این شهر را در زمره شهرهای غنی از لحاظ منابع طبیعی قرار داده‌است. علاوه بر آن آب و هوای مناسب خرم آباد از این شهر مکان مناسبی برای کشاورزی و دامپروری ساخته‌است.

[ویرایش] مکان‌های گردشگری

مکان‌های گردشگری شهرستان خرم آباد[۷]

عمده‌ترین جاذبه‌های طبیعی و تاریخی خرم‌آباد عبارتند از:

  • قلعه فلک‌الافلاک: مرکز شهر خرم‌آباد، دوره ساسانی
  • موزه مردم‌شناسی: قلعه فلک‌الافلاک
  • مناره آجری: جنوب شهر خرم‌آباد، قرن چهارم هجری قمری
  • سنگ نبشته: شرق شهر خرم‌آباد، قرن ششم هجری قمری
  • گرداب سنگی: شمال غرب شهر خرم‌آباد، دوره ساسانی
  • پل شکسته: جنوب شهر خرم‌آباد، دوره ساسانی
  • مقبره زید بن علی: مرکز شهر خرم‌آباد
  • دریاچه و پارک کیو: شمال غربی شهر خرم‌آباد
  • آبشار نوژیان: ۵۱ کیلومتری جنوب شرقی شهر خرم‌آباد
  • بقعه شجاع‌الدین خورشید: جنوب شهر خرم‌آباد، کیلومتر ۱۵
  • سراب چنگایی: غرب شهر خرم‌آباد
  • کاروانسرای میرزا سید رضا (بازار طلا فروشان): غرب قلعه فلک‌الافلاک، مرکز شهر خرم‌آباد
  • پارک صخره‌ای: میدان عدالت
  • پارک شریعتی (مالگه بهاری): بزرگراه دکتر شریعتی
  • پارک جنگلی مخمل‌کوه: کیلومتر ۱۵ جاده الشتر
  • پارک جنگلی شوراب: کیلومتر ۲۵ جاده خوزستان
  • پل کشکان: ۵۱ کیلومتری غرب خرم‌آباد، جاده کوهدشت
  • غار دوشه: ۴۵ کیلومتری جنوب غربی خرم‌آباد، منطقه چگنی

رونمایی قصرهای یخی در آستانه ی سال نو چینی

این عکس تغییر سایز داده شده است. روی این جایگاه کلیک کنید برای دیدن عکس کامل. تصویر اصلی دارای اندازه 700x464 یا سنگینی میباشد 89کیلو بایت.
p@risa آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
قدیمی 18-01-2009, 12:01   #2
p@risa
سرپرست بخش های مختلف تالار گالری عکس-مدير بخش گفتگوي آزاد
 
p@risa's Avatar
 
تاریخ عضویت: Nov 2005
محل سکونت: جزیره قرمز
پست ها: 23,287
سپاسها: 22,495
در 14,823 پست 50,318 بار سپاسگزاری شده است

این عکس تغییر سایز داده شده است. روی این جایگاه کلیک کنید برای دیدن عکس کامل. تصویر اصلی دارای اندازه 700x464 یا سنگینی میباشد 88کیلو بایت.
p@risa آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
قدیمی 18-01-2009, 12:02   #3
p@risa
سرپرست بخش های مختلف تالار گالری عکس-مدير بخش گفتگوي آزاد
 
p@risa's Avatar
 
تاریخ عضویت: Nov 2005
محل سکونت: جزیره قرمز
پست ها: 23,287
سپاسها: 22,495
در 14,823 پست 50,318 بار سپاسگزاری شده است

این عکس تغییر سایز داده شده است. روی این جایگاه کلیک کنید برای دیدن عکس کامل. تصویر اصلی دارای اندازه 700x464 یا سنگینی میباشد 86کیلو بایت.
p@risa آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
 

.vpir  vb-fans  .

قدیمی 18-01-2009, 12:03   #4
p@risa
سرپرست بخش های مختلف تالار گالری عکس-مدير بخش گفتگوي آزاد
 
p@risa's Avatar
 
تاریخ عضویت: Nov 2005
محل سکونت: جزیره قرمز
پست ها: 23,287
سپاسها: 22,495
در 14,823 پست 50,318 بار سپاسگزاری شده است
این عکس تغییر سایز داده شده است. روی این جایگاه کلیک کنید برای دیدن عکس کامل. تصویر اصلی دارای اندازه 700x464 یا سنگینی میباشد 89کیلو بایت.
p@risa آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
قدیمی 18-01-2009, 12:06   #5
p@risa
سرپرست بخش های مختلف تالار گالری عکس-مدير بخش گفتگوي آزاد
 
p@risa's Avatar
 
تاریخ عضویت: Nov 2005
محل سکونت: جزیره قرمز
پست ها: 23,287
سپاسها: 22,495
در 14,823 پست 50,318 بار سپاسگزاری شده است
این عکس تغییر سایز داده شده است. روی این جایگاه کلیک کنید برای دیدن عکس کامل. تصویر اصلی دارای اندازه 700x464 یا سنگینی میباشد 74کیلو بایت.
p@risa آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
قدیمی 18-01-2009, 12:07   #6
p@risa
سرپرست بخش های مختلف تالار گالری عکس-مدير بخش گفتگوي آزاد
 
p@risa's Avatar
 
تاریخ عضویت: Nov 2005
محل سکونت: جزیره قرمز
پست ها: 23,287
سپاسها: 22,495
در 14,823 پست 50,318 بار سپاسگزاری شده است
این عکس تغییر سایز داده شده است. روی این جایگاه کلیک کنید برای دیدن عکس کامل. تصویر اصلی دارای اندازه 700x464 یا سنگینی میباشد 102کیلو بایت.
p@risa آنلاین نیست.   پاسخ با نقل قول
  #7
 
 
 
    #8
 
این عکس تغییر سایز داده شده است. روی این جایگاه کلیک کنید برای دیدن عکس کامل. تصویر اصلی دارای اندازه 700x464 یا سنگینی میباشد 84کیلو بایت.
__________________




 

    
  #9
این عکس تغییر سایز داده شده است. روی این جایگاه کلیک کنید برای دیدن عکس کامل. تصویر اصلی دارای اندازه 700x464 یا سنگینی میباشد 76کیلو بایت.
__________________

پر بیننده ترین عکس های 2008،از نگاه نشنال جئوگرافیک

 

عکس های زیر پر بیننده ترین عکس های نشنال جئوگرافیک در سال 2008 میباشند.

1- عکس هوایی از قبیله تازه کشف شده در آمازون است. اعضای این قبیله ناشناخته که به نظر تاکنون هیچ انسان متمدنی ندیده‌اند به سمت هواپیمایی که از بالای سر آنها عبور می کند نیزه پرتاب می‌کنند.

کارشناسان معتقد‌اند پوشش رنگی بدن های آنها نوعی اعلان خشونت است.

این عکس هوایی از منطقه‌ای حوالی برزیل و پرو گرفته شده است.

http://news.nationalgeographic.com/news/2008/12/photogalleries/top-ten-photos/images/primary/10_toptenphotos_461.jpg

قبلیه ای تازه کشف شده در آمازون

2- مقارنه مشتری و زهره با ماه که در یکم دسامبر سال 2008 انگار به زمین لبخند می‌زنند.
این عکس در حوالی شهر مانیل کشور فیلیپین گرفته شده است. در حالی که مردمان کشورهای آسیایی این لبخند آسمانی را مشاهده می‌کردند مردمان کشور امریکا این منظره را به شکل کاملا برعکس و اخمو دیدند.

http://news.nationalgeographic.com/news/2008/12/photogalleries/top-ten-photos/images/primary/9_toptenphotos_461.jpg

مقارنه مشتری و زهره با ماه

3-لاشه یخ زده ده‌پای بزرگ، این حیوان خجالتی که در ژرفای دریا زندگی می‌کند برای نخستین بار توسط دانشمندانی از نیوزلاند در آوریل 2008 دیده شد. این حیوان برای ماه‌ها پس از صید توسط ماهیگیران یخ زده بود. صیادان قطب جنوب این ماهی را در سال 2007 صید کرده بودند.

کشف این گونه شگفتی‌های زیادی را به همراه آورد. دانشمندان می‌گویند چشم بزرگ این حیوان که در اعماق دریا‌های تاریک(1980متر) زندگی می‌کند، می‌تواند نقش اندام تولید مثل را ایفا کند.

http://news.nationalgeographic.com/news/2008/12/photogalleries/top-ten-photos/images/primary/8_toptenphotos_461.jpg

لاشه یخ زده ده‌پای بزرگ

4-آثار تخریب‌های توفان اقیانوسی IKE در هوستون ایالت تگزاس . این عکس از برجی در این شهر گرفته شده است. توفان تمام قدرت خود را با تخریب ساختمان‌ها، جاری کردن سیل در خیابان‌ها و ویرانی سواحل خلیج‌ به میلیون‌ها نفر از ساکنان این شهر نشان داد.

باد در ساعت 3 صبح با سرعت 177کیلومتر در ساعت توفان اقیانوسی IKE را به شهر گالوستون رساند.

http://news.nationalgeographic.com/news/2008/12/photogalleries/top-ten-photos/images/primary/7_toptenphotos_461.jpg

آثار تخریب‌های توفان اقیانوسی IKE در هوستون ایالت تگزاس

5- صید سفره‌ماهی بزرگ دیگری که در سواحل هنگ‌کنگ توسط ماهیگیران تفریحی به صورت زنده صید شده است. در این عکس سفره ماهی 4.3 متری در دست ماهیگیران و زب هوگان (محقق) قرار دارد.

وزن این گونه تا 450 کیلوگرم هم گزارش شده است به طوری که می‌توان آن را بزرگ‌ترین سفره ماهی جهان نام برد. زِب هوگان پس از هفته‌ها جستجو توانست این ماهی را در آب‌های رودخانه بانگ پاکنگ واقع در تایلند بیابد. این ماهی مدت کوتاهی پس از صیدش در ناباوری وضع حمل کرد.

http://news.nationalgeographic.com/news/2008/12/photogalleries/top-ten-photos/images/primary/6_toptenphotos_461.jpg

صید سفره‌ماهی بزرگ دیگری که در سواحل هنگ‌کنگ توسط ماهیگیران تفریحی

6-دونیم کیلومتر پایین‌تر از سطح دریا این شبه هشت‌پای Magnapinna عجیب و غریب توسط دستگاه‌های کنترل از راه دور شرکت نفتی شل ثبت شد و نشریه نشنال جئوگرافیکدر تاریخ 24 نوامبر خبر آن را منتشر کرد. مسئولین استخراج نفت و گاز این شرکت از دیدن این موجود در اعماق زیاد دریا هنگام حفر چاه بسیار تعجب کرده‌اند.

http://news.nationalgeographic.com/news/2008/12/photogalleries/top-ten-photos/images/primary/5_toptenphotos_461.jpg

شبه هشت‌پای Magnapinna عجیب و غریب

7- عکس استیو وینتر از ایالات متحده است که بعد از 10 ماه انتظار بالاخره توانست عکسی از پلنگ برفی را در ارتفاعات لاداکهرمیس هند بگیرد.

این حیوان نادر که در آسیای میانه زندگی می‌کند و می‌تواند دمای منفی 40 تا مثبت 40 را تحمل کند. این عکس برای عکاسش جایزه بهترین عکس حیات وحش سال را به همراه آورد.

http://news.nationalgeographic.com/news/2008/12/photogalleries/top-ten-photos/images/primary/4_toptenphotos_461.jpg

پلنگ برفی

8-ستاره‌های دریایی غول پیکر متعلق به قطب جنوب . در این عکس ستاره‌های دریایی که 60 سانتی متر اندازه دارند توسط دو محقق موسسه ملی مطالعاتی آب و هوا نیوزلند حمل می‌شوند. آنها به همراه سایر محققان در سرشماری 35 روزه حدود 30 هزار موجود دریایی را در ماه‌های فوریه و مارس به ثبت رسانده‌اند.

http://news.nationalgeographic.com/news/2008/12/photogalleries/top-ten-photos/images/primary/3_toptenphotos_461.jpg

ستاره‌های دریایی غول پیکر متعلق به قطب جنوب

9-از نظر طبیعی هم این قورباغه درختی می تواند این مار چشم گربه‌ای را بخورد، هم این مار آن قورباغه را. دیوید میتلند انگلیسی این عکس را ساعت سه صبح در جنگل های بارانی برزیل گرفته است.

این حالت آن قدر طولانی شد که عکاس ترجیح داد تا صحنه را بدون دیدن نتیجه ترککند. این عکس یکی از کاندیداهای برترین عکس در مسابقه عکاسی از حیاط وحش سال 2008 بود. این دومین عکس پربیننده در آن مسابقه بود.

http://news.nationalgeographic.com/news/2008/12/photogalleries/top-ten-photos/images/primary/2_toptenphotos_461.jpg

قورباغه و مار چشم گربه ای

http://news.nationalgeographic.com/news/2008/12/photogalleries/top-ten-photos/images/primary/1_toptenphotos_461.jpg

آتشفشان چاپیتن در شیلی

10- آتشفشان چاپیتن در شیلی که پس از 9 هزار سال فعال شده است. این عکس در نشریه نشنال جئوگرافیکمنتشر شده است. انفجارهای درون آتشفشان می‌تواند باعث ایجاد رعد و برق‌های شدید شود.این صاعقه‌ها احتمالا به دلیل برخورد خرده‌های سنگ، خاکستر و یخ بوجود آمده‌اند. فوران گدازه‌ها به صورت متناوب برای ماه‌ها باعث شد ساکنان پاتاگونیا سرگردان

عکسهایی از هتل 7 ستاره زیبای دوبی

 

این تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر کامل روی این جایگاه کلیک کنید. تصویر اصلی دارای اندازه 642x647 می باشد.

این تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر کامل روی این جایگاه کلیک کنید. تصویر اصلی دارای اندازه 1029x681 می باشد.






برای دیدن تصویر کوچک بر روی این جایگاه کلیک کنید

برای دیدن تصویر کوچک بر روی این جایگاه کلیک کنید


این تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر کامل روی این جایگاه کلیک کنید. تصویر اصلی دارای اندازه 679x535 می باشد.






این تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر کامل روی این جایگاه کلیک کنید. تصویر اصلی دارای اندازه 720x927 می باشد.




این تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر کامل روی این جایگاه کلیک کنید. تصویر اصلی دارای اندازه 800x533 می باشد.


این تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر کامل روی این جایگاه کلیک کنید. تصویر اصلی دارای اندازه 1297x1381 می باشد.
__________________

فواره های برتـــر جــهان

 





Abu Dhabi



Abu Dhabi



Las [COLOR=blue! important][COLOR=blue! important]Vegas[/color][/color]



Las Vegas



Dubai



Dubai



Moscow



Moscow



Moscow



Kiev



Kiev



Saint-Petersburg



Saint-Petersburg



Geneva



Barcelona



Barcelona



Tivoli



Tivoli


عکسهای زیبایی از مصر


شهر حبو
The Ptolemaic Temple near the Village of the Artisans

معبد بطلميوس در نزديکي روستاي آرتيسانس
At the Step Pryamid

در هرم پله اي
The Temple of Dendera

معبد دندرا
Lonely Nubian Temple - Temple of el-Maharraqa

معبد غريب حبشه اي (معبد محرقه)
Newly Opened Court at the Temple of Hatshepsut

دربار تازه گشوده شده معبد Hatshepsut
The Great Sphinx

ابولهول بزرگ
Another Look at the New Hatshepsut Court

منظره ديگري از دربار جديد معبد Hatshepsut
The Temple of Montu at Medamud

معبد مونتو در Medamud
Another View of the Great Pyramid at Giza

نماي ديگري از هرم بزرگ در جيزه
The Great Pyramid and the Sun

هرم بزرگ و خورشيد
Saff (row) Tombs on the West Bank at Luxor

گورهاي رديفي (صف) در سکوي غربي Luxor
Luxor Temple from Balloon

معبد Luxor از بالون
Lion-headed Waterspout on the Rear Wall of the
Temple of Hathor at Dendera

فواره با سر شير در ديوار پشتي معبد Hathor در دندرا
Ceiling of the Hypostyle Hall at Esna

سقف تالار ستوندار اثناء
Open Air Museum at the Merenptah Temple

موزه صحرايي در معبد Merenptah
View of the Luxor Temple At Night

نماي معبد Luxor در شب
Another View of the Luxor Temple At Night

نمايي ديگر از معبد Luxor در شب
Pyramid of Khephren - Khafre

خلیج فارس در گذرگاه تاریخ

خلیج فارس در گذرگاه تاریخ

يازدهم ارديبهشت ماه مصادف با «روز ملى خليج فارس» است تا اين روز مناسبى باشد براى تمركز اذهان ايرانيان كه نه تنها در سرزمين مادرى بلكه در همه واحدهاى جغرافيايى محل زيست خود در گستره اى به وسعت سراسر گيتى به پاسداشت نمادى از غرور ملى و افتخار ميهنى خود روى آورند. غرور و افتخارى كه به يمن و تبرك تأثير ژرف باورهاى عميق الهى و دينى ارزشى مضاعف يافته است و در اين روز با سرفرازى و نازش به وجود فسونبار پهنه آبى جنوب ايران به نام «فارس» شگون يافته و متجلى مى شود.اين گستره نيلگون كه زمانى به تمامى در درون قلمرو ايرانيان قرار داشت و از ديرينه روزگاران درياى فارس خوانده شده است تنها يك واژه ساده نيست بلكه يك «مفهوم» نهادينه شده است كه عصرى چند هزار ساله به قدمت آغاز نگارش تاريخ مكتوب بشر از عهد باستان دارد. همه مى دانيم كه «مفاهيم» در يك شبانه روز شكل مى گيرند و خلق الساعه نيستند بلكه از روندى طولانى توأم با رنج و اميد، واقعيت و رؤيا و انديشه و عمل حاصل مى آيند و نهادينه مى شوند. خليج فارس و نام ابدى آن نيز يادآور حضور و نقش برجسته و ويژه اجداد آزادكام ايرانيان است كه نام اين پهنه آبى را به خاطر جايگاه استوار و تحسين برانگيز خود در عهد باستان و در روزگار اسرارآميز كهن در تاريخ هستى بشر حتى متون مذهبى ملكه اذهان كردند و خليج و نام بامسماى آن آنچنان آسمان فرسا شد كه برخى مورخان اسلامى نام خليج فارس را از منشأ الهى و ملهم از اسما آسمانى دانسته اند.

نام خليج فارس
در عصر حاضر كه اغراض سياسى جعل تاريخ را نيز براى تحقق خواسته هاى نامورد با اباحه گرى ترويج مى كند، هر پژوهشگر راستين و بى غرضى مى تواند بدون صعوبت و دشوارى از متون باستانى تا تاريخ معاصر و زمان حاضر آنگاه كه نوبت سخن به نام گستره آبى جنوبى ايران مى رسد تلألو نام خليج فارس را شاهد باشد كه به مثابه افشاگر ماهيت و منشأ اسامى مجعول پرتوافشانى مى كند و ماهيت اهداف مغرضانه اى را برملا مى سازد كه در خدمت، سياست پيشگانى قرار مى گيرد كه وحدت ميان مسلمانان را برنمى تابند و با تمسك به هر وسيله اى حتى اگر از درونمايه لازم نيز تهى باشد به منظور صيانت از تخت و كيان خود امت اسلامى را به واگرايى تحريك و تحريض مى كنند تا آنجا كه عدم تجانس و هنجارستيزى حاميان فرامنطقه اى بر اشتراكات فرهنگى، دينى و مذهبى همسايگان هم كيش تفوق يابد.
در سده نوينى كه عصر انقلاب اطلاعاتى خوانده اند، «غربال كردن اطلاعات و صدور آن» از مهم ترين ابزارها براى القاى انديشه طراحان «نظم نوين جهانى» محسوب مى گردد به ويژه با لحاظ اين مهم كه گسترده ترين و تأثيرگذارترين شبكه هاى رسانه اى، ديدارى، شنيدارى و نوشتارى در تملك و اختيار دنياى غرب و صهيونيست هاى مولود آنان قرار دارد كه بى محابا فرهنگ ستيزى مغاير با منافع خود را هدف قرار داده اند و هر آينه كه مقتضى بدانند براى تأمين آنچه كه مطلوب نظرشان است و تضمين حيات شبكه هاى غول آسا و قدرتمند مالى و سياسى حكم مى رانند و سپس در زمان مناسب به اشاره پدرخوانده، عوامل شهرت طلب جعل تاريخ را قبيح نمى دانند و باز هم داستان «خليج عربى» و «جزاير عربى اشغال شده» در نفير كهنه و منسوخ پيشين دميده مى شود. در دو قرن اخير به تاريخ خليج فارس مى توان به عنوان برآيندى از رابطه سه دايره هم مركز شامل مردم و دولت ها نگاه كرد. اين دايره ها در نخستين حلقه خود شامل مردمى بود كه كرانه هاى خليج فارس محل زيست آنان بود، قدرت هاى منطقه اى كه شامل ايران، عربستان و عراق بودند در حلقه ميانى جاى مى گرفتند. اين قدرت ها كه كرانه هاى خليج فارس را اختيار داشتند هر يك داعيه سيادت بر خليج فارس را در داشتند و چنين هدفى را سرلوحه برنامه ها و شعارهاى خود قرار داده بودند اما حلقه بيرونى از آن قدرت هاى فرامنطقه اى بود كه منافع ملى فرامنطقه اى آنها سبب دلبستگى شان به خليج فارس شده بود و به شكلى منظم يا متناوب در اين پهنه آبى حضور خود را به رخ مى كشيدند. حلقه اخير را كه مى توان قدرت هاى بين المللى در مقاطع مختلفى از تاريخ دو قرن پيش ناميد كه در اين ميان به ويژه حضور امپراتورى عثمانى، بريتانيا، روسيه و سرانجام آمريكا از بقيه پررنگ تر و تأثيرگذارتر بود.
تحركات و تحولات مركز گريز اين دايره ها و مدارهاى قدرت در آن پروسه پرفراز و نشيب و رابطه پيچيده و معادله اى چند مجهولى را پديد مى آورد كه به بى ثباتى دامن مى زد و درونمايه تحولات خليج فارس بود اما شاخص ترين ويژگى هاى اين رابطه محورهاى سياسى، اقتصادى و اجتماعى را دربرمى گرفت.
محور سياسى به دعاوى اقتدار سياسى و مفاهيم استراتژيك پيوندهاى سياسى مربوط مى شود. محور اقتصادى از مسير دريايى مهمى حكايت مى كرد كه بستر و زمينه ارتباط تجارى و اقتصادى و راه هاى آبى بود اما از لحاظ اجتماعى دين اسلام حلقه شاخصى بود كه دست بالاتر را در اين همهمه داشت چرا كه تقريباً جملگى ساكنان كرانه هاى دوسوى خليج فارس پيرو اسلام بودند و بخشى از جهان بزرگ تر اسلام را تشكيل مى داد و در مقاطع حساس نقشى عمده و اساسى ايفا مى كرد به اين معنا كه اختلافاتى مانند تضاد بين سنى و شيعه و اباضى و وهابى در بين ساكنان كرانه هاى خليج فارس هم گسستگى ايجاد مى كرد و هم اينكه به گونه شگفت آورى سبب پيوند كشورهاى منطقه مى شد. با لحاظ اين متمم بود كه عثمانى ها و در مقطعى مصريان اگرچه بيگانه بودند اما از مشروعيت دينى خود سود مى جستند. بنابراين دولت هاى اروپايى دين اسلام را به مثابه رادع و مانعى براى برقرارى ارتباط نزديك با مردم خليج فارس ارزيابى مى كردند و به تعبيرى آن را تهديدى بالقوه اما جدى مى پنداشتند و از «پان اسلاميسم» اوج گرفته و پيامدهاى مترتب بر آن بيمناك بودند.
به هر روى اروپاييان هر چقدر هم كه در خليج فارس سابقه حضور داشتند باز هم از ديدگاه ساكنان اجنبى بودند و اگرچه هنجارها و ارزش هاى ساكنان خليج فارس به مذاق آنها خوش نمى آمد اما دست بردن و تغيير در اين حريم ممنوعه را خطرناك و غيرقابل پيش بينى تلقى مى كردند.
به اين ترتيب اروپاييان هرگز ديدگاه مثبتى به دين اسلام و پيروان آن نداشتند و ميسيونرهاى مذهبى آنها هيچ گاه موفق نشدند اين منطقه را جولانگاه تبليغ عقايد خود كنند و به همين علت به فعاليت در آب هاى خليج فارس بسنده كردند و هرگز در پى تغيير هويت ساكنان كرانه ها برنيامدند.
براى بررسى بيشتر پيرامون خليج فارس و به ويژه نام آن ناگزير هستيم كه هرچند به طور مجمل از تاريخى آغاز كنيم كه در صفحات و سطور آن نام خليج فارس مضبوط شده باشد و اين تاريخ درست از همانجا شروع مى شود كه تاريخ هستى بشر به رشته تحرير در مى آيد و اين واقعيت مطبوع و دلپذير را اثبات مى كند كه خليج فارس از آغاز نگارش تاريخ مكتوب بشر از تأثيرگذارترين مناطق گيتى بوده است.
نگاهى گذرا به پيشينه نام خليج فارس
از روزگار يونانيان كهن كه پيش از ميلاد مسيح آغازگر مطالعه نوين جغرافيا بودند و با استناد به مكتوبات «استرابو» كه پدر جغرافى لقب يافته تا پس از اسلام و آثار ابوريحان بيرونى و ابن فقيه هيچگونه تشكيكى در نام خليج فارس ملاحظه نمى شود و همگان كه نام بردن از همه آنان مستلزم نگارش صفحات بسيار است آن را به نام راستين خود خوانده اند.
در اعصار بعدى تنها به ذكر يك نمونه اكتفا مى شود كه به گواهى جرجى زيدان مورخ نامى عرب در كتاب تاريخ تمدن اسلامى كاربرد عبارت خليج فارس در ميان مورخان و جغرافيدانان از قرن سوم هجرى و پسان تر عموميت داشته اما طرفه اينكه المنجد معروف ترين دايرة المعارف دنياى عرب از همان نخستين چاپ خود هميشه از نام خليج فارس استفاده كرده است.
حتى سياستمداران واقع بين و بدون غرض عرب هم دليلى براى جعل تاريخ و ابداع اسامى ساختگى نمى ديدند آنچنان كه دكتر محمد نوفل معاون دبير كل اتحاديه عرب در كنفرانس حقوق بشر تهران در سال ۱۹۶۸ در حضور خبرنگاران پيرامون نام خليج فارس گفت: «من كوشش هايى را كه براى تغيير نام خليج فارس به خليج عربى صورت مى گيرد تمسخر مى كنم و اين كوشش ها را بى نتيجه مى دانم و محكوم مى كنم».
در واقع اين سرهنگ عبدالكريم قاسم بود كه پس از كودتا و قبضه قدرت در عراق به سال ۱۹۵۸ از گرد راه نرسيده رؤياى رهبرى جهان عرب وسوسه اش كرد و «دشمن تراشى براى تحريك احساسات ناسيوناليستى» را دستمايه مناسبى براى آرزوهاى خود تلقى كرد و هم او بود كه براى نخستين بار نام جعلى «خليج عربى» را بر زبان راند.
وى اميد داشت توجه و تمركز اعراب را كه تحت تأثير نفوذ كاريزماتيك جمال عبدالناصر مقابله با اسرائيل دغدغه ذهنى شان شده بود، به سوى خليج فارس و دشمن تازه اى به نام ايران جلب كند و اينكه عراق به عنوان به اصطلاح خط مقدم جبهه اعراب در برابر آن ايستاده است، قاسم در رسيدن به رؤياهاى جاه طلبانه اش شكست خورد و بى آنكه فراخوان او از مرزهاى كشورش فراتر رود در كودتايى ديگر به قتل رسيد و كودتاگران بدن مثله شده اش را در خيابان هاى بغداد چرخاندند.
اما از عبدالناصر بعيد بود كه در كنار تلاش براى نمايانگر ساختن صداقت خود به عنوان زمامدارى كه دشمن اصلى صهيونيست ها است و «پان عربيسم» ابداعى خود را جانمايه جد و جهد براى رهبرى دنياى عرب قرار داده است نام ساختگى خليج عربى را سر دهد و فراموش كند كه در سرآغاز حركت خود براى نشستن بر اريكه سمبليك رهبرى جهان عرب حدود و ثغور جغرافياى دنياى عرب را «من المحيط الاطلسى الى الخليج الفارسى» (از اقيانوس اطلس تا خليج فارس) تعريف كرده بود.
انقلاب اسلامى و جنگ ايران و عراق
سرنگونى شاه و پيروزى انقلابيون، پژواك انقلاب اسلامى را در كرانه هاى خليج فارس طنين افكند و آنها ضمن اينكه از سرنگونى شاه خرسند بودند از بيم تأثير انقلاب اسلامى در فراسوى مرزهاى ايران چه در ساحت ايدئولوژيكى يا بعد سياسى بيمناك شدند و براى حفظ كيان خود به زير چتر آمريكا خزيدند و بيشتر چالش با حوزه نفوذ ايران را رويه خود ساختند.
در مورد جنگ تحميلى عراق بر ايران متأسفانه بايد پذيرفت كه صدام در آن زمان در نماياندن اين جنگ به عنوان شكاف بزرگ ايدئولوژيك و سياسى ميان اكثر اعراب و ايران بسيار موفق بود. شمارى از كشورهاى جنوب خليج فارس اين جنگ را به عنوان مظهر بيم و هراس و نگرانى هاى خود ارزيابى كردند. رخدادهاى خشونت بار در برخى شهرهاى اين كشورها و ادامه مالكيت ايران بر جزاير سه گانه ايرانى در خليج فارس نيز عواملى بودند كه سبب شدند برخى اعراب حاشيه خليج فارس هرگونه اقدام ايران را بدون توجه به انگيزه و هدف آن به زعم خود تهديد عليه امنيت كشورشان تلقى كنند.با توجه به گستره برتر جغرافيايى و جمعيتى ايران كه با كشورهاى جنوب خليج فارس قابل قياس نيست و ميراث فرهنگى و تاريخى گذشته ايران طبيعى است كه ايفاى نقش مسلط در خليج فارس از سوى تهران به ويژه در زمانى كه قدرت هاى بيگانه فرامنطقه اى در آن حضور چشمگير دارند كاملاً منصفانه و بجا به نظر برسد همچنين ايران حق دارد اين پرسش منطقى را مطرح سازد چرا در حالى كه آنها برترى منطقه اى شاه وابسته به غرب و عامل آمريكا را پذيرفته بودند همين حق را بر ج.ا مقتدر روا نمى دانند؟ نمى توان اين پندار واهى را واقعى انگاشت كه در جمهورى اسلامى ايران نسبت به رژيم شاه تمايل كمترى براى حفظ تماميت ارضى كشور دارد.
اين در حالى است كه ج.ا حمايت فراوان كشورهاى جنوب خليج فارس از عراق را كه تجاوز مستقيم به ايران محسوب مى گرديد، با بزرگ منشى به چماقى براى كوبيدن بر سر آنها تبديل نكرد اما آيا همكارى و پيوندهاى نزديك، تنگاتنگ و گاه غيرقابل باور نظامى كشورهاى جنوب خليج فارس با آمريكا كه خصمانه به عناد و كين توزى خود عليه انقلاب اسلامى ادامه مى دهد، موجه و دوستانه تلقى مى شود؟ چه كسى است كه درك نكند حضور گسترده و غيرقابل توجيه هزاران نظامى و ناوگان دريايى آمريكا در منطقه تهديد مستقيم امنيت ايران محسوب نمى گردد. با اين وجود ج.ا ايران كه پشتگرمى و حمايت ملت را كارآمدتر و مطلوب تر از حمايت نيروى نظامى بيگانگان مى داند به جاى انتقام و گروكشى، رويه اعتمادسازى را در رأس سياست خارجى خود قرار داده و به انحاى مختلف به همسايگان جنوبى خليج نشان داده است كه تنها در سايه اطمينان و اعتماد متقابل و همكارى منطقه اى حفظ امنيت خليج فارس ميسر و مقدور است و نكوهش ديگران براى فرافكنى معضلات داخلى راه حل مناسبى براى همزيستى مسالمت آميز محسوب نمى گردد.
امنيت جريان انرژى، بهانه و دستاويز غرب
در مجموع با توجه به عوامل جغرافيايى، اجتماعى، اقتصادى و استراتژيك كه وجه اشتراك همه كشورهاى خليج فارس است بهترين ساختار براى امنيت منطقه، سيستمى است كه بدون حضور هيچ يك از قدرت هاى غيركرانه اى و با مشاركت همه كشورهاى منطقه مشكول گردد. يك عامل عمده كه دستاويز بيگانگان براى توجيه حضورشان در منطقه است يعنى حفظ امنيت و تداوم جريان انرژى به دنياى صنعتى نيز با خردورزى و تعامل طرفين ذينفع توجيه هر نگرانى و دغدغه اى را بى مورد مى سازد. اين عامل عمده شناختن منافع مصرف كنندگان اصلى نفت در منطقه است و اين منافع نمى تواند جز با تضمين ادامه مسالمت آميز انرژى اعم از نفت و گاز از منطقه تأمين شود و رابطه بين خريداران و فروشندگان نفت هم نمى تواند جز از راه مقتضيات بازارهاى بين المللى انرژى به نظم درآيد.
ج.ا ثابت كرده است كه در بحرانى ترين شرايط و در بحبوحه جنگ تحميلى، تجاوز و اشغال سكوهاى نفتى توسط آمريكا و سخت ترين وضعيت، امنيت صدور نفت از خليج فارس و گلوگاه حياتى آن تنگه هرمز را تأمين كرده و هرگز احساسات را در انديشه سياسى خود دخيل نساخته است.
ما امروز در نخستين دهه هزاره نوين هستيم كه موج جهانى شدن و انقلاب ديجيتال كه رهاورد آن بوده، به سراسر جهان تسرى يافته، مرزهاى سياسى را درنورديده و روابط بين الملل را بازتعريف كرده است. اگر كشورهاى عرب همسايه در خليج فارس همراه با ايران با كارت هاى خود به درستى بازى كنند در خليج فارس داراى پيش نيازهاى لازم براى سوارى بر موج جهانى شدن و ايستادگى در برابر چالش هاى انقلاب ديجيتالى هستيم، اصرار و الحاح بر مواضع سنتى و منسوخ گذشته با واقعيات عصر حاضر همخوانى ندارد و خليج فارس را به جولانگاه هميشگى ميهمانان ناخوانده تبديل مى كند.

منبع:http://www.iran-newspaper.com/1385/850211/html/diplomatic.htm

ایستگاههای فضایی

ایستگاههای فضایی
 
ایستگاههای فضایی به دور زمین می چرخند و برای هفته ها یا ماهها محل کار و زندگی فضانوردان هستند ایستگاه فضایی تمام نیازهای خدمه را برآورده می کند تا به هنگام انجام آزمایش زنده و سالم بمانند باله های خورشیدی بزرگ برق تولید و دیواره ها و سپرهای مخصوص دما را مطلوب و خدمه را از تشعشع و قطعات سرگردان فضایی مصون نگه می دارند بار اندازه ها به سفینه های تدارکاتی ارسالی از زمین امکان می دهند که محموله شان را تخلیه کنند.
 
اولین ایستگاه فضایی جهان سالیوت 1 در سال 1971 پرتاب شد این اولین ایستگاه از 7 ایستگاهی بود که اتحاد جماهیر شوروی سابق در مدار زمین مستقر کرد و کیهان نوردان سفینه سایوز به استثنای سالیوت 2 در همگی آنها ساکن شدند با گذشت زمان طول اقامت آنها از چند هفته به 6 ماه افزایش یافت سالیوت 6 و 7 یک بار اندازه اضافه داشتند تا کیهان نوردان بتوانند با خدمه دیدار کنند و سفینه تدارکاتی پروگرس بتواند آذوقه بیشتری از زمین بیاورد.
سالیوت 1
تایخ پرتاب: آوریل 1971
اقامت در مدار:6 ماه
اقامت کیهان نوردان:یک بار به مدت 22 روز.سه کیهان نورد به نام گرگوری دوبرفولسکی، ویکتور پاتسایف، و ولادیسلا ولکوف درخلال اقامتشان اولین پژوهش ها درباره گیاه شناسی فضایی را انجام دادند. هر سه د رمرحله بازگشت این ماموریت رکوردشکنشان کشته شدند. تحقیق نشان داد که شیر فلکه معیوب باعث تراکم زدایی سریع هوای کپسول سالیوت شده و کیهان نوردان درونش را خفه کرده است. برخلاف فضانوردان آپولو این خدمه لباسهای مخصوص فشار هوا نپوشیده بودند، در این صورت ممکن بود زنده بمانند.سالیوت 1 به هنگام بازگشت به جو زمین بر فراز اقیانوس آرام سوخت.
کیهان نوردانی که درون سالیوت 1 خفه شدند اتاق کنترل سالیوت 1
 
 
سالیوت 2
 تایخ پرتاب: آوریل 1973
 اقامت در مدار:2 ماه
اقامت کیهان نوردان:بی سرنشین ایستگاه به مجرد پرتاب قطعاتش را یکی پس از دیگری از دست داد و 2 ماه بعد که به جو زمین بازگشت سوخت.
اتاق کنترل سالیوت 2
 
 
 سالیوت 3
 تایخ پرتاب: ژوئن 1974
 اقامت در مدار:7 ماه
اقامت کیهان نوردان:یکبار به مدت 14 روزآمریکا مشکوک بودکه سالیوت 3 ماموریتی نظامی دارد و تدابیر شدید امنیتی پرتاب این ایستگاه این ظن را تقویت می نمود. گزارشهای بعدی نشان داد که 2خدمه آن، پاول پایوویچ و یوری آریتوخین احتمالا 2 هفته اقامت خود در مدار را به نقشه برداری دقیق از تاسیسات نظامی آمریکا سپری کرده اند، هر چند که جزئیات این گزارشها نادرست است. سالیوت 3، هفت ماه بعد از پرتاب در جو زمین سوخت.
 
 سالیوت 4
تایخ پرتاب: دسامبر 1974
 اقامت در مدار:2سال و یک ماه
اقامت کیهان نوردان:2 اقامت، یکی 30 روز و دیگری 63 روز درخلال این اقامتها برنامه بلند پروازانه ای از آزمایشها ورصدهای خورشیدی، سیاره ای و ستاره ای انجام شد. این ایستگاه در بازگشت منهدم شد.
 
 
 سالیوت 5
تایخ پرتاب: ژوئن 1976 
 اقامت در مدار:13 ماه
اقامت کیهان نوردان:2 اقامتیکی 63 روز و دیگری 17 روزخدمه سالیوت 5 مقدار آلودگی ذرات معلق در جو زمین را مطالعه نمودند و اثرات بی وزنی را بر ماهی باردار بررسی کردند.‌آنها همچنین درباره پرورش بلور آزمایشهایی انجام دادند و با موفقیت بدون استفاده از پمپ ، ماده محرکه ایستگاه رادر فضا تعویض کردند. این ایستگاه در بازگشت سوخت.
 
 سالیوت 6
 تایخ پرتاب: سپتامبر 1977
 اقامت در مدار:4 سال
 اقامت کیهان نوردان:11 اقامت کوتاه(معمولا به مدت یک هفته) و 5 اقامت بلند ( که بیشترین آن 184 روز طول کشید.) با 2 کوره مخصوص سالیوت 6 در شرایط جاذبه خفیف مواد نیمه هادی ساخته شد. گاهی اوقات خدمه می توانستند با سبزیجات پرورش یافته در باغچه کوچک ایستگاه به غذایشان تنوع ببخشند. سالیوت 6 در سال 1986 به هنگام بازگشت به زمین سوخت.
 
 سالیوت 7
 تایخ پرتاب: آوریل 1982
 اقامت در مدار:8 سال و 8 ماه
 اقامت کیهان نوردان:سالیوت 7 به مدت 4 سال پذیرای 10 خدمه بود. طولانی ترین اقامت آنها 236 روز بود و در این مدت آزمایشهای مفصلی بر روی سیستم عضلات قلب انجام شد. در خلال یک راهپیمایی فضایی، بااستفاده از دستگاه جوش، ایستگاه تعمیر شد. سالیوت 7 به هنگام بازگشت به زمین در سال 1991 سوخت.

اولین ایستگاه فضایی آمریکا به نام اسکای لاب در 14 مه 1973 پرتاب شد دقایقی بعد از پرتاب سپر ضد شهابواره و یکی از باله های خورشیدی آن بر اثر فشار هوا کنده شد خدمه اولیه اسکای لاب خسارت وارده را به گونه ای تعمیر نمودند که این ایستگاه فضایی قابل سکونت شد در سال بعد سه خدمه هر کدام به مدت 28 59 و 84 روز در آن اقامت کردند اسکای لاب در سال 1979 به زمین سقوط کرد اکثر بخشهای آن به هنگام ورود به جو منهدم شدند ولی برخی از قطعاتش در استرالیا افتادند خوشبختانه کسی در این سقوط آسیب ندید.

ساخت یک ایستگاه فضایی بین المللی با مشارکت آمریکا٬ روسیه٬ کانادا و ژاپن از سال 1997 شروع شده است این ایستگاه موسوم به آلفا ظرف مدت 5 سال در فضا مونتاژ می شود این عملیات با پرتاب یک مرکز کنترل ساخت روسیه آغاز شده است ایستگاه آلفا علاوه بر کاربردهای علمی و تحقیقاتی توقفگاهی برای مسافرت فضایی به مریخ خواهد بود.

قبل از پیدایش ایستگاه های فضایی سفینه های سایوز فقط در مدار زمین می چرخیدند اولین سایوز، سایوز 1 در سوم آوریل 1967 پرتاب شد. یک ملاقات فضایی میان آن و سایوز 2 ترتیب داده شد ولی برای سایوز 1 مشکلات فنی پیش آمد و پرتاب سایوز 2 لغو شد. در خلال بازگشت به جو زمین، بندهای چتر سایوز 1 درهم گره خوردند. در نتیجه این سفینه به زمین اصابت کرد و ولادیمیر کوماروف فضانورد را کشت.

سفینه های فضایی سایوز کیهان نوردان روس را به فضا می برند و برمی گردانند سه خدمه آن در بخش میانی سفینه که سپر حرارتی دارد مسافرت می کنند زیرا به هنگام بازگشت به جو زمین باید دمای زیادی تحمل کنند در قسمت جلو واحد مداری حامل غذا و آذوقه است واحد تجهیزات در عقب حاوی موتور اصلی موتورهای موشکی بازگشت و تجهیزات مخابراتی و کنترل است.

ستاره شناسی باستانی

ستاره شناسی باستانی
 
مردمان اولیه از آسمان به عنوان قطب نما، ساعت و تقویم استفاده می کردند. طلوع و غروب خورشید به ترتیب نمایانگر شرق و غرب بودند.

 صورتهای کره ماه، یک ماه را معین می نمود و ماه به همراه حرکت سالانه خورشید در آسمان تقویم را پدید آورند. با شروع تبادلات تجاری میان فرهنگها، موقعیت ستارگان برای راهنمایی دریانوردان به کار گرفته شد
 

      ستاره شناسی ما قبل تاریخ       


آثار مشاهدات آسمان حتی از دوران ما قبل تاریخ، یعنی قبل از آغاز ثبت رخدادها، بر جای مانده است. تصور می شود که سنگهای قائم یافته شده در برخی از نقاط اروپا اولین رصدخانه ها باشند و این سنگها برای نشان دادن موقعیت خورشید و ماه در برخی از اوقات سال، نظیر اعتدالین، چیده و مرتب شده اند. احتمالا مراسم مذهبی در این روزها برگزار می شد، هر چند که کاربرد دقیق سنگها به درستی معلوم نیست.
می توان نمونه برجسته سنگهای قائم ماقبل تاریخ را در استون هنج انگلیس یافت. این سنگها حول دایره ای چیده شده اند و ظاهرا بین سالهای 2200 و 1600 قبل از میلاد برپا شده اند. خیابانی دراز به محلی منتهی می شود که خورشید به هنگام رسیدن به بالاترین نقطه آسمان (انقلاب تابستانی)، در روز به آنجا می رسد. از دیر باز استون هنج با مراسم بت پرستی آمیخته بوده است و هنوز آیینهای گرامیداشت انقلاب تابستانی در آنجا برگزار می شوند.
اغلب، اختر شناسی اولین علم محسوب می شود. تقریبا همه تمدن های پیشین حرکات اجرام سماوی را مطالعه می کردند و از اندوخته دانش شان برای تعیین زمان، تجارب و نظم دادن به زندگی روزمره بهره می گرفتند. این اولین کوشش برای درک نیروهای طبیعی و مهار آنها به سود بشر بود.
 

انسانهای شکارچی و گیاه چین


انسانهای نخستین باشکار و جمع آوری گیاهان امرار معاش می کردند. اگر چه بقایای اندکی از این جوامع باستانی بر جای مانده، ولی بی تردید آنها بازگشت ادواری فصول و الگوهای نامتغیر ستارگان را مشاهده کرده اند. به عنوان مثال، استخوانهایی که در آفریقا کشف شده، نقوشی را نشان می دهند که ظاهرا هلالهای ماه را در قالب تقویم جمع بندی کرده است.

 
انسانها تقریبا در 9 هزار سال قبل از میلاد در جوامع زراعی ساکن شدند. دو فرهنگی که در ابتدا پیدایش یافتند عبارت بودند از مصریان در آفریقا و بابلیان در در غرب آسیا، برای هر دو تعیین زمان جهت سازماندهی به زندگی مذهبی و اقتصادی ضروری بود و آنها با حرکات ماه و خورشید تقویم ابداع کردند. این تقویم ها بر پایه سال شمسی یا سال قمری استوار بودند. سال شمسی مدت زمانی است که زمین بدور خورشید می گردد یعنی 365 روز و یک چهارم روز.

        اعتقادات بابلیان      

بابلیان تقویم شان را از روی رصد ماه که چرخه اش 5/29 روز طول می کشد، ابداع کردند. تقویم های بابلی که احتمالا نخستین بار در سال 3 هزار قبل از میلاد پدید آمدند، بر اساس 12 ماه قمری بودند. بعد از هر دوره 29 روزه، دوره ای 30 روزه قرار داشت در نتیجه سال قمری 354 روز بود. برای مساوی نمودن سال قمری و شمسی، که تغییر فصول را کنترل می کرد هر چند سال یکبار چند ماه دیگر به تقویم اضافه می شد.

بابلیان معتقد بودند که خدایان، خورشید، ماه، سیارات و ستارگان را در آسمان قرار داده اند و به دقت بر آنها نظارت می کنند. آنها دریافتند که سیارات در پهنه معینی از آسمان حرکت می کنند که به برج فلکی معروفند و الگوهای ستارگان این پهنه را به صور فلکی تقسیم نمودند. آنها همچنین مشاهدات خود را از کسوفها، شهابها، ستارگان دنباله دار ثبت کردند
.

 

              مصریان              


مصریان باستان توجه اندکی به حرکات سیارات داشتند واز ستاره شناسی تنها برای تعیین زمان استفاده می کردند. آنها اولین مردمانی بودند که تقویمی مبتنی بر سال شمسی ابداع نمودند. آن سال با طغیان رود نیل آغاز می شد که رخدادی سالیانه بود و برای جوامع زراعی مجاور کرانه اش اهمیتی حیاتی داشت. این طغیان با طلوع صبحدم ستاره شعرای یمانی، درخشانترین ستاره آسمان، مقارن بود.
 

       چینی ها    


قدمت اختر شناسی چینی به 4 هزار سال قبل از میلاد باز می گردد، و چینی ها متقاعد شدند که حرکات خورشید، ماه و سیارات راهنمای پیش گویی آینده هستند. آنها بدقت آسمان را رصد نمودند وامروزه یادداشتهای آنها درباره ستارگان دنباله دار و ابرنواخترها برای اخترشناسان کاربرد قابل ملاحظه ای دارد. آنها توجه خاصی به کسوف مبذول داشتند و می پنداشتند که بد یمن است. آنها تصور می نمودند که کسوف بر اثر خورده شدن خورشید توسط اژدها ایجاد می شود و در خلال کسوف به خیابانها می ریختند تا با کوبیدن قابلمه و ماهی تابه آن جانور را فراری بدهند.

             تمدن مایا              


مایایی ها که در خلال سالهای 2 هزار قبل از میلاد و 900 میلادی ساکن آمریکای جنوبی بودند، معتقد بودند که سیارات و ستارگان خدایانند. آنها برای رصد حرکات متغیر اجرام سماوی اهرامی بنا نهادند و تقویم شمسی دقیقی وضع نمودند. آنها همچنین با محاسباتی وقوع خسوف و کسوف را پیش بینی می کردند.

 


گردشگری جنسی

گردشگری جنسی
 
گردشگری جنسی گسترش سريع و روزافزون شبكه اينترنت، به تبليغات صنعت گردشگري جنسي به ويژه جهت ساكنان اروپاي غربي و آمريكا، رونقي دوچندان بخشيده است. در اين تبليغات خدماتي نظير تورهاي جنسي، فاحشه‌خانه‌ها و سفارشات اينترنتي زنان روسپي در كشورهايي نظير تايلند، فيليپين و كوبا ارائه مي‌شود.بي‌شك در اين وضعيت، علاوه بر گسترش قاچاق زنان و كودكان، ضربات سنگيني بر حقوق انساني زنان و كودكان وارد شده و آنها را به يك كالاي جنسي جهت مردان هوسران گردشگر، تبديل نموده است.مبلغان تورهاي جنسي، اندام‌ها و جنسيت زنان را در كل كره خاكي و از طريق شبكه اينترنت به حراج مي‌گذارند. اين شبكه، ارتباط بين‌المللي جهت فروش زنان در يك بازار جهاني و به ويژه جهت مردان كشورهاي صنعتي به وجود آورده است. در دو سال گذشته، امكانات چندرسانه‌اي (صوت و تصوير) به شبكه اينترنت افزوده شده كه تبدل رنگ، گرافيك، عكس، انيميشن، صدا و تصاوير متحرك را ممكن نموده است.
اين ويژگي‌هاي پرشور و نوين اينترنت، به رشد سريع منافع تجاري در بخش‌هاي گوناگون شبكه منجر گرديده است كه در اين ميان «صنعت سكس» يكي از پيشگامان در استفاده از اين ويژگي‌هاست.
تبليغات ويژه تورهاي جنسي، فاحشه‌خانه‌ها و استريپ‌بارها (بارهايي كه در آن افرادي كاملاً برهنه مي‌شوند). به سهولت و بدون كمترين محدوديتي در شبكه اينترنت ارائه مي‌گردد. چند مثال را مرور مي‌كنيم: اتاق‌هاي گفت‌وگوي اينترنتي، امروزه به مكاني جهت تبادل اطلاعات در توصيه‌ها براي گردشگري‌هاي جنسي و يافتن زنان روسپي در كشورهاي مختلف تبديل شده است.
اطلاعاتي نظير چگونگي سفر، قيمت‌ هتل‌ها، شماره تلفن‌ها، كرايه تاكسي‌ها، قيمت مشروبات الكلي، قميت خدمات جنسي ارائه شده و انواع آن را به راحتي مي‌توانيد در اين اتاق‌ها بيابيد.
تصاوير مستهجن اين سفرها نيز در دسترس همگان است. در تابستان 1995 يك مرد آمريكايي، براي اولين بار «تورهاي جنسي» به مقصد جمهوري دومينيكن را در شبكه اينترنت تبليغ نمود. اين تور 4 روزه با همراهي يك راهنما جهت ارائه اطلاعات كاربردي در مورد چگونگي يافتن و ارتباط با زنان روسپي و همچنين يافتن گروه‌هاي عياشي ارائه مي‌شد.
اين تورها با سكس دهاني توسط يك زن جذاب كه از سوي راهنماي تور انتخاب مي‌شد، همراه بود و يا در تبليغات مربوط به «تعطيلات جنسي» در كاستاريكا كه با ارائه راهنماي گردشگري (زنان روسپي بومي) همراه بود، با طولاني شدن زمان تور امكان تعويض راهنماها نيز ممكن بود. شوهاي مبتذل سكسي نيز در تايلند به يكي از بخش‌هاي مهم گردشگري تبليغ شده در اينترنت بدل شده است. از تصاوير زنان كاملاً عريان نيز در اين تبليغات استفاده مي‌شود.
در يكي از تبليغات مربوط به سفر به فيليپين، كه با ارائه تصوير يك زن همراه است، وي از شما دعوت مي‌كند كه جهت ديدن فيليپين با وي همراه شويد! در اين تبليغات از آن كشور به عنوان مكاني جذاب و هيجان‌انگيز نام برده شده است. در اين تبليغات به اختصار به وجود زنان روسپي در همه جاي كشور و با ارائه ليست قيمت آنان اشاره شده است. به نظر مي‌رسد همه حرف‌ها پيرامون عشق، زناشويي كودكان دور مي‌زند.
در تبليغاتي ديگر، ارائه يك راهنماي مؤنث اختصاصي جهت اين تورها تبليغ شده است. در اين تبليغات اشاره شده كه كليه دستمزدها بايد به مدير تور و نه زن پرداخت گردد، اما پرداخت انعام فراموش نگردد! و يا گفته مي‌شود كه اين زنان به سن، ظاهر و ثروت شما توجهي نخواهند كرد.
در تبليغي ديگر با ارائه ليستي مصور از زنان مختلف، آدرس‌هاي آنان به خريداران فروخته مي‌شود. همه اين تبليغات براي سودآوري فاحشه‌خانه‌ها و هتل‌ها و مشروب‌فروشي‌هاي نيز مفيد خواهند بود.
در سفارشات اينترنتي دختران برخلاف آنچه كه به عنوان يافتن همسر در كشورهاي ديگر تعبير مي‌شود، اكثر مردان پس از سفر به آن كشورها و ازدواج با آن دختران، آنان را ترك مي‌كنند.
در گردشگري جنسي و سفر به مكان‌هاي هيجان‌انگيز، افراد محدوديت‌هاي موجود در منازل خود را نخواهند داشت. در شهرهاي خارجي، مردان امكان همه نوع سوءاستفاده و بدرفتاري با زنان و دختران را به روش‌هايي كه در كشورهاي خودشان بسيار خطرناك و يا پردردسر است، خواهند داشت. براي تعدادي از مردان، جذابيت بانكوك به دليل وجود دختران بسيار جوان و روش‌هاي شبيه به برده‌داري در آن است.
در تبليغات اينترنتي سفر به بانكوك، به رضايت مرداني كه پيش از اين به تايلند سفر كرده‌اند، اشاره شده است. نيروهاي پرقدرت تبعيض نژادي، آزار زنان، تسلط كشورهاي قدرتمند و استعمار اقتصادي در فروش زنان جذاب و شهواني متحد گرديده‌اند. اكثر مكان‌هاي توريسم جنسي در نيم كره جنوبي نظير تايلند و فيليپين سال‌هاي آغاز فعاليت خود را با تقاضاي مربوط به زنان روسپي توسط نظاميان اشغالگر آمريكايي آغاز نموده است و با ترك ارتش آمريكا، دلالان محبت (قوادان) و كارگزاران فعال در اين صنعت بازار جديدي را براي زنان تايلندي و فيليپيني جهت تورهاي نسي به مقاصد ژاپن و اروپا پيدا كرده‌اند.
سود فزاينده اين تورها نصيب شركت‌هاي فرامليتي، خطوط هواپيمايي، هتل‌ها و رستوران‌ها مي‌گردد. با تبديل روسپي‌گري به يكي از انواع گردشگري ويژه مردان، اين فعاليت‌ها به يكي از عوامل توسعه اقتصادي كشورهاي فقير بدل شده است. «صنعت گردشگري» همواره از سوي سازمان ملل متحد، بانك جهاني و گروه‌هاي مشاوره‌اي ايالات متحده به عنوان يكي از راه‌هاي ايجاد درآمد و بازپرداخت بدهي‌هاي خارجي كشورهاي فقير معرفي شده است.
كشورها با تعيين سياست‌هاي گردشگري خود، مي‌توانند در صورت تمايل از گسترش روسپي‌گري به عنوان يك جنبه گردشگري حمايت نموده و يا از شكل‌گيري آن جلوگيري نمايند.
البته تعدادي از كشورها با اتكا به فروش اندام‌هاي زنان، به كسب درآمد روي آورده‌اند. با رشد صنعت سكس، زنان و دختران بيشتري در يك شهر و يا كشور به اين سو كشيده مي‌شوند تا به گردشگران خارجي فروخته شوند.
در «بارهاي بانكوك» زنان و دختران اسم ندارند، بلكه شماره‌هايي بر لباس‌هاي تنگ و كوتاه آنان نصب شده است. مردان آنان را با شماره‌هايشان انتخاب مي‌كنند.
آنها كالاهايي سكسي و قابل تعويض به معناي كامل كلمه هستند. در يك تخمين گفته شده است كه 10 درصد جمعيت مؤنث تايلند در صنعت سكس فعالند. در مراكز توريسم جنسي، نظير بانكوك تقاضا براي زنان مورد استفاده در مراكز روسپي‌گري، از ظرفيت جمعيت بومي آن فراتر رفته و آنان قادر به تأمين زنان كافي جهت انجام تقاضاهاي گردشگري خارجي نيستند، لذا دلالان محبت و پااندازها به ساير كشورها به ويژه آنهايي كه بحران‌هاي سياسي ، زنان را آسيب‌پذير و نيازمند نموده، روي آورده‌اند.
مقامات تايلندي تخمين مي‌زنند كه هم‌اكنون 20000 زن برمه‌اي در فاحشه‌خانه‌ها فعالند كه همه ساله به تعداد آنها افزوده مي‌گردد. هم چنين 10000 زن از كشورهاي مستقل مشترك‌المنافع و 5000 زن چيني نيز همه ساله به تايلند روي آورده مي‌شوند.
مرداني كه از اين سايت‌هاي اينترنتي استفاده مي‌كنند ، در يادداشت‌هاي خود به يكديگر، گردشگران را به بازديد از كشورهايي كه به سختي از فقر صدمه ديده‌اند ، دعوت مي‌كنند.
با كاهش درآمد سالانه، زنان مستأصل‌تر گرديده و در برابر روسپي‌گري ، مقاومت كمتري نشان مي‌دهند و همچنين قيمت‌ها براي سكس با زنان روسپي هم پايين‌تر مي‌آيد.
مردان در اكثر موارد، درآمد ميانگين مناطق را به عنوان بخشي از اطلاعات عمومي در مورد هر كشور يا شهر خاطرنشان مي‌كنند. اين اطلاعات جهت توضيح و توجيه اينكه چرا زنان را مي‌توان به بهايي اندك در مقايسه با درآمد مردان كشورهاي صنعتي خريداري كرد، به كار مي‌آيد.
با رشد توريسم جنسي، شهرها و كشورها بر اساس روسپي‌گري در سطح جهاني با بدنامي روبه‌رو مي‌شوند. هنگامي كه محيط سرشار از خودفروشي و قوادي گردد ، همه زنان حاضر در محيط‌هاي بيروني به عنوان «روسپي» و همه مردان به شكل «قواد» ديده مي‌شوند.
در يكي از تبليغات اينترنتي كه از كوبا به عنوان مكاني جديد جهت خوشگذراني مردان اروپايي در منطقه كارائيب نام مي‌برد. يك مرد در گزارش خود از كوبا مي‌نويسد: «شما هر دختري كه بخواهيد مي‌توانيد داشته باشيد. فقط در برابر او در خيابان بايستيد و از آن زن بپرسيد كه آيا تمايل داريد با من بياييد و او خواهد آمد… هداياي كوچكي نظير لباس‌هاي زنانه يا عطر به همراه داشته باشيد تا با شما نظير يك سلطان برخورد شود».
يك توريست ديگر در مورد كوبا مي‌نويسد: «هر دختر غير مجرد كوبايي را مي‌توانيد داشته باشيد. اكثر آنها در مورد روسپي‌گري چيزي نمي‌دانند تا اينكه با يك توريست آشنا مي‌شوند.
«همچنين مرد ديگري در مورد اينكه چگونه يك دختر كمتر از 12 ساله را براي سكس در بانكوك بيابيد چنين مي‌نويسد: «به دنبال مردان قواد باشيد تا دختر مورد نظر خود را بيابيد حتي اگر آن مرد نتواند به شما كمكي كند ، مرد مناسبي را به شما نشان خواهد داد».
تبديل جنسيت زن به كالا جهت فروش به هر مردي، نجابت روحي و پاكي جسماني او را كه جزء حقوق پايه هر انساني است ، از بين مي‌برد. روسپي‌گري ، پايمال نمودن حقوق انساني زنان است. كليه مقالات ارايه شده در گردهمايي سازمان‌هاي غيردولتي و چهارمين كنفرانس جهاني زن در پكن ، به اين مورد اشاره نموده‌اند كه يك نياز اساسي جهت پايان دادن به استثمار جهاني زنان و گردشگري جنسي احساس مي‌شود.
در قطعنامه كنفرانس مي‌خوانيم: «ما خواهان پايان دادن به تجاوزات جنسي و همه انواع استثمار جنسي و خشونت و آزار جنسي زنان و كودكان هستيم. ما همچنين خواهان پايان دادن به قاچاق زنان و كودكان به ويژه گردشگري جنسي هستيم». تبليغات اينترنتي در مورد زنان روسپي در تورهاي گردشگري جنسي ، باعث افزايش رفتارهاي اين چنيني مردان و همچنين برخورد روزافزون مردان با زنان به عنوان يك كالاي جنسي مي‌گردد.
اينترنت ، شبكه‌اي ارتباطي با سريع‌ترين رشد و فاقد قانونمندي است. اين يك رسانه ارتباطي سريع است كه مي‌تواند مخاطبانش را در هر نقطه دنيا و در عرض چند دقيقه بيابد. اين عوامل ، شبكه اينترنت را به مكاني پررونق جهت قاچاق بين‌المللي زنان تبديل نموده است كه موجب توسعه تجارت جهاني سكس گرديده است. هنوز هم وارد شدن و توسعه‌ي صنعت سكس در اينترنت، به عنوان آسيب‌هايي قلمداد مي‌شود كه بر زنان وارد مي‌گردد.
اولين آسيب اين است كه با استثمار جنسي زنان ، حقوق انساني آنان، پايمال مي‌شود. كساني كه خواهان توقف اين خشونت‌ها عليه زنان و كودكان هستند ، بايد در همه جنبه‌ها نظير حوزه‌هاي سياسي ، اجتماعي، اقتصادي ، محلي ، ملي و بين‌المللي فعاليت نمايند تا دنيايي بسازند كه به مردان اجازه استثمار زنان و كودكان را ندهد.

انسان سکس و تکامل طبیعی

انسان سکس و تکامل طبیعی

 
سکوآلیته انسان به دلیل پیچیده گی اش، همیشه ذهن دانشمندان حوزه های مختلف را به خود اشغال کرده است. متاسفانه به علت تابوهایی که در این زمینه در فرهنگ ما وجود دارد، کمتر به این موضوع پرداخته شده و نوشته های اندکی به زبان فارسی دراین زمینه به چشم می خورد.
هدف ما در این مقاله، آشنا نمودن خواننده های فارسی زبان، با سکسو آلیته از دیدگاه "بیولوژی تکاملی" می باشد.
 
بیولوژیست ها با مقایسه و مشاهده ی سیر تکاملی سکسوآلیته در موجودات زنده، سعی نموده اند یک سری خصوصیات جنسی انسان را نیز بررسی کنند. یکی از تفاوت های عمده ای که بین سکسوآلیته انسان با سایر جانوران مشاهده  می شود، این است که در اکثر حیوانات، تمایلات جنسی ماده به  زمان تخمک گذاری او محدود می شود. در حقیقت در حیوانات، غریزه ی جنسی تنها وسیله ای برای بقای نسل است. حس غریزی که در حیوان ماده وجود دارد، تمایلات جنسی او را با زمان تخمک گذاری اش منطبق کرده است. دلیل این مسِئله،  مهم ترین اصل قانون تکامل طبیعی، یعنی همان قانون بقای نسل موجودات است. این قانونی است که با آن می توان بیشتر تحولات و تغییرات "نوع"های مختلف را  توجیه کرد.
در اغلب جانوران و خصوصا پستان داران، حیوان ماده به طور غریزی از زمان تخمک گذاری اش آگاهی دارد و با نشانه ها یی، این تخمک گذاری را به حیوان نر اطلاع می دهد. این نشانه ها می توانند" رفتاری" یا "غیر رفتاری" یا ترکیبی از هر دو باشند. به عنوان مثال در شامپانزه های ماده، با شروع تخمک گذاری دهانه آلت تناسلی به رنگ قرمز در می آید و  او این تغییر را با خم شدن در مقابل شامپانزه نر به معرض دید او قرار می دهد.
تکامل طبیعی، این آگاهی غریزی از زمان تخمک گذاری را در انسان پاک کرده است.  بیو لوژیست ها این فقدان آگاهی  که نتیجه اش عدم توانایی انتقال آن به مرد می باشد را "تخمک گذاری نهان " می نامند.
انسان بر خلاف اغلب موجودات، رابطه جنسی اش را در تمام سیکل ماهانه زن ادامه می دهد. زن جزو معدود موجودات مونثی است که در زمان های غیر تخمک گذاری اش مو جود مذکر را از خود نمی راند. زیرا  که تمایلات جنسی اش از "تولید مثل" فراتر رقته اند. بطوری که حتی در زمان بارداری و نیز بعد از یائسگی نیز این نیازها به وجود خود ادامه می دهند. به این ترتیب بیشترین رابطه ی جنسی آدم ها در زمان هایی صورت می گیرد که امکان بارداری وجود ندارد.
در اینجا سوال عمده ای که برای بیولوژیست ها مطرح می شود، این است که چرا تکامل طبیعی در جهت خلق موجودی بوده است که در او سکسوآلیته تنها جنبه بقا نسل ندارد؟ این که این ویژگی حتی پیش از رشد تمدن و فرهنگ در انسان وجود داشته است، نشان گر این است که دلایل دیگری نیز در ایجاد این بعد در انسان دخیل بوده اند.
 
 
در اینجا ما به ذکر دو تئوری که توضیح این تخمک گذاری نهان را هدف قرار داده اند،  می پردازیم:
ثئوری نخست توسط "ریچارد الکساندر" و"کاترین نو نان "[1]، دو بیو لوژیِست دانشگاه میشیگان مطرح شده است. اساس این تئوری بر " ناتوان بودن نوزاد انسان" می باشد. در حقیقت،  بر خلاف اکثر پستان داران که خیلی زود به استقلال می رسند، نوزاد انسان تا سال ها نیاز به حمایت و تامین غذایی دارد. در انسان های بدوی، بخاطر شکل زندگی شان، این مسئله حادتر بوده است. نقش پدر در اغلب حیوانات به باروری تخمک خلاصه می شود و حیوان نر بعد از بارور کردن ماده، به جستجوی ماده دیگری برای باروری می رود. زیرا طبق برنامه ریزی غریزی اش ژن های بیشتری باید از خود برجا بگذارد.
برای انسان های ابتدایی ماجرا پیچیده تر از این بوده است. برای زن بدوی، رفتن مرد بعد از باروری، به منزله ی به خطر افتادن جان فرزندش  تلقی می شده است. زیرا که نگهداری از کودک و همزمان جستجوی غذا برای ادامه ی حیات خود و نوزادش تقریبا غیر ممکن بوده است. در نتیجه انتخاب طبیعی در جریان تکامل، زنانی را بر گزیده است که دارای تمایلات جنسی فراتر از دوران تخمک گذاری بوده اند. بدین ترتیب اگر در اغلب حیوانات ماده، پذیرایی رابطه بر قرار کردن با جنس مخالف،  تنها به زمانی که قابلیت بارآوری دارند خلاصه می شوند، در زن این قابلیت شکل مداوم به خود گرفته است. همانطور که گفتیم در زن هیچگونه رفتاری که در آن نشانی از تخمک گذاری بوده  و برای مرد قابل تشخیص باشد،  مشاهده نمی شود. در نتیجه مرد بدوی چون نمی دانسته چه زمانی قادر است زن را بارور کند، ناچار بوده است که با او بماند. زیرا تنها گذاشتن او و به سراغ زن های دیگر رفتن دو نتیجه منفی برای او به همراه داشته است:
-          به جای او رقبایش در غیابش زن را بارور کنند و بدین ترتیب ژن هایش را نتواند به نسل بعد انتقال دهد.
-   چون از زمان تخمک گذاری هیچ کدام از زنهای احتمالی که با آن ها ارتباط برقرار کرده اطلاعی ندارد، در نتیجه این امکان وجود دارد که هر چند با زن های متعددی رابطه بر قرار کرده است، ولی در نهایت هیچ یک از آنان را بارور نکرده باشد.
بدین ترتیب پذیرا بودن مداوم زن بدوی برای برقراری رابطه جنسی با مردش، حمایت و تامین غذایی خودش و کودکانش را برای او به همراه داشته است.
 
 
تئوری دیگری که در مقابل این تئوری قرار می گیرد، توسط "سارا هردی"[2] مردم شناس دانشگاه کالیفرنیا مطرح شده است. این تئوری بر پایه ی مشاهده ی پدیده ی" بچه کشی" در بین یک سری حیوانات و نیز در بین بعضی جوامع ابتدایی می باشد. این پدیده در حیواناتی که از لحاظ ژنتیکی به انسان شبیه هستند مثل شامپانزه ها و گوریل ها ونیز دربین در نزد شیرها و سگ ها ی شکاری آفریقا، به چشم می خورد.  "بچه کشی " به این مفهوم است که نر بالغ زمانی که می خواهد ماده ای را تصاحب کند، دست به از بین بردن بچه های آن ماده می زند و بدین ترتیب باز مانده های رقبایش را که حامل ژن های این رقبا هستند را نیز نابود می کند.
دلیلی که دانشمندان برای توضیح این اقدام نر بیان می کنند به شرح زیر است:
ماده ای که در پریود شیر دادن به فرزندش به سر می برد، در بیشتر موارد تخمک گذاری نمی کند. نر از راه رسیده برای اینکه بتواند ماده را بارور کند، با کشتن نوزاد به شیرسازی مادر خاتمه می دهد و باعث می شود او تخمک گذاری را از سر بگیرد. بدین گونه حیوان نر قادر خواهد بود که ماده را بارور کند و فرزندی که حامل ژن های اوست بوجود آورد. 3/1 بچه ها گوریل ها به این طریق جان خود را از دست می دهند.
در تئوری سارا هردی، " تخمک گذاری نهان " و " تمایل جنسی مدام ماده" راهی برای جلوگیری از این فرزند کشی می باشد. به عقیده سارا هردی، اگر طبیعت در سیر تکاملی اش به ماده هایی  رسیده که دارای این خصوصیات هستند، به این دلیل است که به نوعی  سدی در مقابل این بچه کشی قرار دهد. به این ترتیب که ماده هایی که تمایل جنسی مداوم داشته اند، به رابطه با یک نر اکتفا نمی کرده اند. بر قراری ارتباط جنسی با نرهای گوناگون، باعث می شده که این نرها دیگر اقدام به کشتن بچه های او نکنند. زیرا هر کدام  خود را بطور پتانسیل، پدر او و در نتیجه اورا حامل ژن های خود تلقی می کردند.
اگر بخواهیم این دو تئوری را در مقابل هم قرار دهیم باید بگوییم که در تئوری اول " تخمک گذاری نهان" عاملی برای تقویت تک همسری است در حالی که در تئوری دوم  در جهت از بین بردن تک همسری و نا مشخص کردن پدر است.
وجه اشتراک این دو تئوری در این است که در هردو آن ها، دلیل این تغییر و تحول حفظ جان نوزادان است.
دو بیولوژیست سوئدی به نام های"سیلن تولبرگ" و" آندرس مولر"، بر اساس مشاهداتشان عنوان می کنند که این دوتئوری می توانند مکمل باشند. یعنی آنها را به عنوان دو مرحله از تکامل تلقی می کنند. به این ترتیب که در ابتدا  ماده ها با" تخمک گذاری نهان " و رابطه جنسی  با نر های مختلف، موفق شدند از مرگ احتمالی فرزندانشان به دست نرهای گروه جلوگیری کنند، دردومین مرحله " تخمک گذاری نهان "  باعث شده است انسان بدوی به زندگی تک همسری رو بیاورد. زیرا زن بدوی با پنهان کردن زمان تخمک گذاری اش می توانست حمایت و حضور مرد بدوی را که برای زنده ماندن فرزندانش اجتناب ناپذیر بوده است را حفظ کند.
در حقیقت " انتخاب طبیعی " راهی از پیش معلوم نیست که همیشه هدفش از قبل معلوم باشد. بلکه یک" ویژه گی" که در برهه ای خاص عملکردی مشخص دارد، می تواند با گذشت زمان آن عملکرد را از دست بدهد و نقش دیگری در زندگی آن موجود بازی کند.
 
 
در اینجا به پایان مطلب میرسیم. نکته ای که در اینجا ذکر آن مهم می باشد، این است که رشد و تکامل مغز انسان  تحولات عظیمی را در زندگی اوایجاد کرده است. پیشرفت تمدن بشری، عوامل بیشماری را  زندگی و روان و روابط او با هم نوعانش بوجود آورده است. او با خلق فرهنگ،  مذهب، هنر، رابطه ای نمادین نیز با دنیا بوجود آورده است. تمامی این عوامل بدون شک بر سکسولیته بشر اثر گذاشته اند. هدف ما در این مقاله،  تنها بررسی سکسوآلیته از دیدگاه بیولوژی تکاملی بود. ولی ذکر این نکته لازم است که برای درکی صحیح از سکسوآلیته انسان، آن را باید در ابعاد دیگر فرهنگی-روانی-اجتماعی اش نیز بررسی کرد. که متاسفانه در کادر این مطلب نمی گنجید.

نمای بی هویت ،شهر را بی هویت می کند

نمای بی هویت ،شهر را بی هویت می کند

 

نماي هر ساختمان در شكل‌دهي به مجموعه شهري كه در آن حضور دارد، موثر است. اگر به نماي يك ساختمان بدون در نظر گرفتن نماي ديگر ساختمان‌هاي شهر توجه شود، همگوني نماي شهري در مجموع از بين مي‌رود. به نقل از پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري، بررسي آماري نشان دهنده اين موضوع است كه در هر سال 50 ميليون نفر به جمعيت شهر نشين كشورهاي در حال توسعه اضافه مي‌شود. 
در ايران نيز شهر نشيني طي دهه‌هاي گذشته با شتاب فزاينده اي گسترش يافته و همچنان اين روند ادامه دارد. رشد سريع جمعيت و گرايش مردم به شهر نشيني، تقاضاي فزاينده‌اي را براي تهيه مسكن به دنبال داشته كه اين موضوع در پي خود مشكلات عديده اي در زمينه توسعه شهري بوجود آورده است. ناتواني در پاسخگويي مطلوب و مناسب به اين مساله، وضعيت نا مطلوبي را به صورت بي مسكني، بد مسكني و تنگ مسكني براي بسياري از اقشار جامعه به همراه آورد

 

مسكن به عنوان يكي از نيازهاي نخستين بشر، ابتدايي ترين سوالي بوده كه انسان سعي در يافتن پاسخي مناسب و معقول براي آن بوده است، اما هميشه در برنامه ريزي‌هاي ملي به مسكن نه به عنوان محلي براي آسايش ساكنان در ابعاد عيني و ذهني، بلكه به عنوان يك مشكل اقتصادي و فقط از اين بعد بر خورد شده است.

سازندگان و توليدكنندگان مسكن آزاد به‌دليل اينكه به‌دنبال فروش سريع و بازگشت سرمايه خود هستند، سعي در هر چه بيشتر مطرح كردن خود در محله مسكوني و نمايشي متمايز از بناي خود دارند و به همين دليل يكي از دلايل عمده ناهماهنگي نماي ساختمان‌ها در سطح شهر هستند.

در رابطه با مسكن تعاوني شرايط بدتري وجود دارد. به دليل وضعيت مالي ضعيف سازندگان و اينكه ساكنان و مالكان به‌دنبال فروش ساختمان نيستند، بدون انجام عمليات پاياني نظير نماسازي مورد استفاده قرار مي گيرند و يا با كمترين هزينه و بدون طراحي نما، حجم و كالبد ساختمان رها مي‌شود. البته در سال‌هاي اخير در شهر تهران هيچ ساختماني بدون نماسازي نبوده است، ليكن اين مساله در شهرستان‌ها همچنان انجام مي‌شود.

چگونه به موضوع  نما در معماري بينديشيم؟

نما در لغت نامه دهخدا به معناي صورت ظاهري هر چيزي، آنچه كه در معرض ديد و برابر

چشم است، آنچه از بيرون سوي ديده مي شود، منظره خارجي بنا و عمارت،‌ قسمت خارجي ساختمان و نماسازي، فن روسازي ساختمان و ساختن نماي عمارت است.

در سال‌هاي اخير پس از مطرح شدن دوباره اهميت فضاهاي عمومي و ارزش زندگي شهري، نما اهميت دوباره اي يافته است. نما در عمل درون ساختمان را از بيرون و فضاي خصوصي را از فضاي عمومي جدا مي كند. نما حاكي از موقعيت فرهنگي سازندگان ساختمان است و نشانگر ميزان نظم طرح ساختمان، امكانات و ذوق تزيين و خانه آرايي طراح و مالك است. يك نما به مثابه معرفي وضعيت ساكنان ساختمان در بين عموم است. نما در واقع صورت ساختمان و بهترين بيان حالتي است كه فرد طراح يا مالك از خود در برابر بيرون دارد. نماهاي داخل ساختمان بيشتر جنبه خصوصي دارند، ليكن نماهايي كه به سمت كوچه و بافت شهر باز مي‌شوند، جنبه عمومي تر دارند.

بنابراين وجوه پشت و جلوي ساختمان از يك طرف داراي نمود اجتماعي و از طرف ديگر نمود مشخص ساكنان خود است بنابراين نماي هر ساختمان بايد هم با فضاي عمومي همبستگي داشته باشد و هم بتواند حجم داخلي ساختمان را بيان نمايد.

نماي هر ساختمان موثر در مجموعه شهري است كه در آن حضور دارد و اين تاثير را در بدنه خيابان‌ها يا ميدان‌ها كه در آن قرار گرفته است مي گذارد. اگر به نماي ساختمان واحدي، بدون در نظر گرفتن نماي ديگر ساختمانها فكر شود، همگوني نماي شهري در كليت از بين مي‌رود.

تناقض بين جنبه شهري و بيان فردي نما در صورتي مي‌تواند از بين رود كه ساختمان جزيي از شهر در نظر گرفته شود و ارتباطات آن با محيط اطراف چند جانبه باشد. نماي رو به كوچه و خيابان بايد تابع عوامل همبستگي بين نماهاي اطراف باشد. اما در عين حال بر اساس تركيبي از اجزا مختلف بر حسب عملكرد، ابعاد و مصالحشان شخصيت خاص خود را دارد.

نما در واقع يك سطح صاف و تخت نيست بلكه آن سطح انتقالي بين فضاي داخل و خارج است كه با عقب نشستگي و پيش آمدگي، تراس و غيره با فضاي داخل مسكن ارتباط پيدا مي‌كند.

براي اينكه نماي ساختمان حريم خصوصي ساكنان خود را حفظ كند بايد نسبت به خيابان بسته‌تر و محفوظتر باشد.

نماي ساختمان بايد به‌دنبال خلق يك كليت هماهنگ به‌وسيله تناسب خوب پنجره ها، بازشوهاي در، سايبان و محدوده سقف‌ها،‌ سازه عمودي و افقي، مصالح، رنگ، عناصر تزييني و... باشد. پنجره‌ها همواره با ديگر عناصر ديوار، ‌سطوح باز و بسته، تيره وروشن، صاف و ناهموار را بوجود مي آورند. به علت تكرار دوره اي پنجره ها، در ساختمان‌هاي چند طبقه، نظم كاملي به چشم مي‌خورد. اما گاه به‌علت افزايش نور در طبقات بالاتر كاهش داده مي‌شود و اين نظم آهنگ خود را از دست مي‌دهد.

جداسازي عناصر افقي و عمودي تاثير كلي در نما دارد. تناسبات عناصر ساختمان لازم است با كل ابعاد ساختمان مطابقت داشته باشد. براي مثال در ساختمان‌هاي كوتاه عريض، ابعاد عرضي غالب خواهد بود. در ساختمان‌هاي بلند عناصر باريك برتري خود رانشان مي‌دهند. در و پنجره و نعل درگاه‌ها تاثير خاصي در نما مي‌گذارند. ناودان‌ها، سايه بانها، پيش آمدگي‌هاي سقف و بالكن‌ها ايجاد سايه هاي خاصي بر روي نما مي‌كنند.

تفاوت سطح ها بايد در نما مشخص باشد. براي مثال بين طبقه همكف، ساير طبقات و طبقه انتهايي بايد يك تفاوت اساسي وجود داشته باشد. تركيب كلي نما در واقع نظم در اين تفاوت‌ها است.

عناصر اصلي نما مثل پنجره، در، سطوح و محدوده پاياني سقف و غيره در شكل، رنگ، و مصالحشان با يكديگر اختلاف دارند. اين عناصر معناهاي متفاوتي دارند. مثلا نمي‌توان بالا و پايين پنجره و در را با هم هم‌رديف كرد. اگر ارتفاع اين بازشوها يكسان نباشد مي توان از ضرايب مشترك و يا رنگهاي يكسان استفاده نمود. نسبت‌هاي هندسي نقش تعيين كننده اي در هماهنگ سازي ظاهر نما دارند. مي‌توان پنجره ها را در گروه‌هاي كوچكتر تركيب شده كه شكل مشخصي را ايجاد مي‌كنند دسته بندي كرد. نماها مي توانند از نظر مصالح نيز با يكديگر متفاوت باشند.

مصالح نما در رنگ، شكل، زبري و خشني نما تاثير مي گذارد. مصالح بومي نشان مي‌دهد كه نما مربوط به چه منطقه اي است.

تركيب پنجره ها، ايوان‌ها، درها و به‌طور كلي بازشوها، همچنين بافت و جنس نما و كمپوزسيون آن در هر عصر متفاوت است و در عين حال در يك تداوم شهري تغيير مي‌كند. طراح مي‌تواند نما را به عاليترين حد تركيب معماري برساند و يا آنرا تا حد يك سطح بدون طراحي و فكر رها كند.

در اعصار مختلف بازشوها به شكل مشابهي در سطح نما قرار مي‌گيرند و تنوع در قرار گيري آنها تابع عوامل داخلي چون بزرگي ساختمان، عريض بودن آن و يا عوامل اقليمي چون جهت قرارگيري و محل قرارگيري است. در پهناي ديوار نما تعبيه پنجره دو جداره، آفتاب‌شكن، سايبان و ... نقش تنظيم كننده شرايط آب و هوايي فضاهاي داخلي را خواهد داشت.

در ديوارهاي باريك معاصر اين عمل با جلو و عقب آمدن ساختمان انجام مي‌شود. يكي از عوامل ضروري درهويت نما تعيين محدوده نما است. نمايي مي تواند در طرح خود موفق باشد كه به اين سوال‌ها پاسخ گويد. محدوده عمودي جانبي ساختمان كجاست؟ خط پاياني افقي ساختماني چگونه است و مرز ساختمان در آسمان به چه شكل است؟ انتهاي ساختمان چگونه به پايان مي‌رسد؟ گوشه‌هاي ساختمان چه وضعي دارد؟ اگر ساختمان همسايه اي دارد ارتباط نماي ساختمان فعلي با نماي همسايه چگونه به پايان مي رسد؟ گوشه هاي ساختمان چه وضعي دارد؟ اگر ساختمان همسايه دارد ارتباط نماي همسايه چگونه است و اگر در فضا قطع مي شود اين ارتباط چگونه است.

محدوده هاي افقي ساختمان عبارتند از نقطه اتصال به آسمان ( محدوده پاياني ساختمان) نقطه اتصال به زمين (محل نشستن ساختمان بر زمين) و پوشش ساختمان مثل بام و شيرواني. محدوده پاياني ساختمان بايد معناي اتمام ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همكف ساختمان را با خود داشته باشد و طبقه همكف ساختمان بايد مفهوم نشستن ساختمان بر زمين را برساند. طبقه همكف بايد در محدوده قد افراد كشش لازم را بر عابر پياده و بيننده ايجاد كند.

كنج يا گوشه نما در واقع محل برخورد دو نماي عمود بر هم است. كنج مي‌تواند حالت عمود 90 درجه، نيم دايره يا سه وجهي را داشته باشد و هر كدام مي تواند تاثيرات متفاوتي را در نما بگذارد. در يك ميدان يا چهارراه هماهنگي كنجهاي ساختمان هايي كه در چهار طرف آن قرار گرفته است مي تواند در نماي شهري تاثير زيبايي داشته باشد.

نماي ساختمان خالق نماي شهري است

نماي شهري از مجموعه نماهاي مشرف به فضاي عمومي به‌دست مي آيد. اين نماها از جهتي همگن و از جهتي ناهمگن هستند. مي‌توانند همگن باشند چون با استفاده از زباني مشترك روي بدنه اجزا شهر اجرا مي شوند و اما از آنجا كه هر كدام از اين فضاها به كمك اين زبان، مقاصد و نيازهاي خود را بيان مي‌كند، ناهمگن هستند. در شهرهاي ما زبان مشتركي بين نماها وجود ندارد. نه فرهنگ مشتركي براي بيان دارند، نه مصالح يكساني به‌كار گرفته اند و نه سبك مشخصي را دنبال مي‌كنند.

در واقع هر يك از نماها در شهر نشانه وضعيت اقتصادي و اجتماعي سازنده و نحوه تفكر و نگرش او به مسايل مختلف است.

نماي شهري در واقع تركيبي از اجزا متفاوت است كه بر اساس اتفاقاتي كه در خيابان‌ها ومعابر مي‌افتد شكل مي گيرد.

اين اجزا در صورت رعايت مسايلي كه پيش از اين نيز به آن پرداخته شد مي‌توانند با يكديگر نقاط اشتراك جالبي داشته باشند كه نمي توان وجود آنها را نفي كرد.

عناصر پراهميت درنما

ورودي يكي از عناصر حايز اهميت نما در ساختمان است كه محل و اهميت طراحي آن به شكل مستقيم نمايانگر نقش و عملكرد ساختمان است. در ورودي نشانه گذر از فضاي عمومي خارجي به فضاي خصوصي داخلي و يكي از مهم ترين عناصري است كه مي‌توان به عنوان نشانه ساختمان از آن نام برد.

ليكن به‌دليل اهميت اقتصادي كه سطوح ساخته شده داخلي براي سازندگان دارند، اغلب ورودي‌ها به فضاهاي كم اهميتي تنزل يافته اند. سرمايه گذاران ساختماني هم فقط به رعايت ضوابط ضروري طراحي ساختمان بسنده مي‌كنند.

بيشترين مشكل زماني است كه ورودي وسايل نقليه به حياط پاركينگ با ورودي خود ساختمان يكي شود. در اين حالت فرد وارد شونده به ساختمان فقط يك راه باريك كنار ديوار برايش باقي مي‌ماند. گاه نيز ورودي يك ساختمان مسكوني بيش از حد پرتجمل است، به‌نحوي كه عملكرد ساختمان را دگرگون مي‌سازد. زماني هم ورودي به يك بناي بزرگ تنها با روزنه‌اي امكان پذير مي‌شود. تناسب ورودي و حجم ساختمان مي تواند نقش مهمي در توجيه عملكرد و شكل ساختمان داشته باشد.

از آنجا كه طبقه همكف ساختمان قسمت اتصال به زمين يا كف پياده رو است، به صورت قابل توجهي در معرض ديد قرار مي‌گيرد. طبقه همكف اهميت ويژه اي در زندگي شهري دارد، به اين علت كه عابران پياده اين قسمت را به‌طور مستقيم مي‌بينند. از اين رو نماي اين قسمت پر اهميت است و مصالح مورد استفاده در اين قسمت بايد نسبت به بقيه ساختمان با دوامتر و مستحكم تر باشد تا  عابر در نگاه به نماي ساختمان احساس ثبات كند. ساختمان‌هايي كه طبقه همكف آنها عملكرد تجاري دارد، به‌دليل تغيير دكوراسيون واحدهاي تجاري دايما دستخوش دگرگوني مي‌شوند. همين موضوع موجب مي‌شود كه ساختمان مذكور شخصيت ثابت خود را از دست داده و داراي نماي شناخته شده ثابتي نباشد.

تراس‌ها چشم اندازهاي جديدي نسبت به فضاهاي بيرون براي ساختمان فراهم مي‌آورند. بالكن‌ها نبايد حالت موقت و ناپايداري كه در بيننده تصور به‌راحتي جدا شدن از بدنه ساختمان القا شود را داشته باشند.

لبه بام حد و مرز ساختمان و آسمان است و از نظر بصري بام انتهاي نماست. بام پوسته‌اي است كه بر سر ساختمان قرار دارد. بنابراين لبه بام نمي‌‌تواند بدون تفاوت با ديگر قسمت ها در آسمان رها شود.

صورت ظاهر ساختمان و آنچه كه در برابر ديد عموم قرار دارد، در واقع پر اهميت ترين قسمت ساختمان در برابر عابران و ساير افراد غير استفاده كننده از ساختمان است. همان‌طور كه عنوان شد نماي ساختمان‌ها، نماي شهري را ايجاد مي كند، اما به‌دليل ضعف قوانين موظف كننده طراح و سازنده در اين ارتباط، نماي ساختمان در كمترين اهميت قرار گرفته است.

در بسياري از شهر هاي بزرگ جهان، ضوابط و مقررات ويژه‌اي در ارتباط با سيما و كالبد شهر وجود دارد و گروهي از برجسته‌ترين افراد با تخصص‌‌هاي مرتبط هنر زيبا سازي و زيبايي شناسي به كنترل طرح هاي بزرگ و كوچك معماري و شهري از نقطه نظر هماهنگي نماي بيروني ساختمان‌ها و محيط شهري يعني از جنبه هاي رنگ، حجم، مصالح مناسب، فضاي پر و خالي نما، رعايت اصول هماهنگي و تناسبات و... مي پردازند.

آنچه براي علاقه‌مندان به اين موضوع نگران كننده است، پاسخگويي با شتاب به نيازي كاملا محسوس است. در اين ساخت و ساز پر شتاب نياز به بررسي طرح‌هاي ارايه شده توسط جمعي از صاحب نظران و مسوولان در مراكز تاييد پروانه‌هاي ساختماني ضروري به نظر مي‌رسد. بررسي ميداني طرح ساختمانها با بناهاي اطراف از لحاظ كيفيت طرح معماري، نماي ساختمان، تناسب حجم آن با ساختمان‌هاي اطراف، زيبايي طرح و مصا لح مورد استفاده و... نيز گامي موثر در بالا بردن كيفيت نماهاي شهري است. با در نظر گرفتن موارد ذكر شده و القا آن توسط شهرداري هر شهر، مي توان شاهد ارتقا كيفيت شهرها و زيباسازي نماي شهرها بود.

باغ لاویج نور

یکی از افسانه های تاریخی که در میان مردم لاویج نور رواج دارد و پرده از یک اسطوره ی مذهبی بر می دارد این است که امام حسن(ع) به این دیار سفر کرده بود. این نکته در مضمون دوبیتی ای منسوب امیر پازواری نیز دیده می شود وآنچه در افواه جاری است شاید برگرفته از همین وبیتی باشد، یا این دو بیتی بر اساس این داستان سروده شده است:
دیارون بَوینین چه خار جائه لاویج   بی تش و کله آب گرمائه لاویج
فیل هندستون سنگِ سِیاهئَه لاویج      امام حسن(ع) مُعجز نِمائه لاویج

«یاران ببینید لاویج چه جای خوبی است، بدون افروختگی آتش آبش گرم است. فیل هندوستان به سنگ سیاه تبدیل شده است، و این فیل سنگی معجزه ی امام حسن(ع) است»
این داستان را برخی از کهن سالان چنین نقل می کنند: روزگاری که امام حسن مجتبی(ع) به این دیار سفر کرده بود فیل عظیم الجثه ای از هندوستان آمده بود که موجب رعب و هراس عموم شد، امام حسن(ع) برای آن که فیل آزاری به مردم نرساند، با عصای امامت اشاره ای به فیل کرد و آن فیل به صورت یک تکه سنگ سیاه در آمد.
افسانه دیگری می گوید: روزی امام حسن (ع) از کنار خانه ای عبور می کرد، زنی را دید که مشغول پختن نان بود، امام از او قرصی نان درخاست می کند، ولی زن نمی پذیرد، امام انگشتری خود را عوض نان عرضه میکند، زن انگشتری را گرفته، آن را در کفه ی ترازو می گذارد و نان را در کفه ی دیگر، وقتی می بیند کفه ای که انگشتری در آن قرار دارد سنگین تر است با گذاشتن نان بشتر در کفه ی دیگر می خواهد هر دو را یکسان کند، ولی همچنان آن کفه سنگین تر است، از فروختن نان منصرف می شود، امام در حق او نفرین می کند، پس از آن در این مکان چشمه ی کوچکی از آبگرم پدید می آید که به « تنیرو» (taniro )معروف است.( در این باره اشاره خواهیم کرد)
در منابع و متون تاریخی، از جمله اخبار الطوال دینوری (متوفی283ه.ق) و تاریخ یعقوبی احمد ابن یعقوب (متوفی284ه.ق) که از قدیمی ترین تاریخ عمومی در بین منابع تاریخی اسلام است، از آمدن امام حسن (ع)به ایران ذکری نشده است، تنها " فتوح البلدان" بلاذری گزارش می دهد که امام حسن به ایران و به طبرستان و رویان آمد، بلاذری می نویسد:« گویند که عثمان بن عفان، سعید بن عاص بن امیه را در سال بست و نه هجری والی کوفه گردانید،...پس سعید به طبرستان رفت، گویند که حسن و حسین فرزندان علی بن ابی طالب علیهم السلام نیز با وی بودند»(1)
ابن اسفندیار و میر ظهیر الدین مرعشی نیز از آمدن امام حسن (ع) به آمل و مامطیر(بابل) سخن گفته اند، ظهیر الدین از ابن اسفندیار و به نظر می رسد ابن اسفندیار ازبلاذری روایت کرده باشد. برخی از پژوهندگان معاصر آمدن امام حسن(ع) را به مازندران مردود شمرده اند. (2) سپاهیان فاتح عرب هیچ گاه تا دوران اموی به سر زمین های طبرستان و رویان و دیلم دست نیافتند، و یا اینکه دست کم تا دوران خلافت عمر و عثمان به گرگان و قسمت محدودی از شرق طبرستان راه یافتند و در زمان خلافت معاویه، مصقله بن هبیره شیبانی به نواحی رویان وارد شد. ظهیر الدین می نویسد:« ابن مصقله در زمان معاویه با چهار هزار لشکر به طبرستان آمد و دو سال با فرخان اصفهبد طبرستان در مجادله و محاربه بود آخر الامر در کجور کشته شد و در قریه چهار سو مدفون است.

 

مسلمان شدن مردم کوهستانی طبرستان و رویان و دیلم و حتی نواحی جاگه ای، بیشتر به وسیله ی داعیان علوی زیدی صورت گرفت و یک چندی مذهب زیدیه به وسیله آنان در طبرستان و دیلم رواج یافت.عامل دیگر گسترش اسلام و مذهب شیعه در منطقه، روی اوردن پناهنده شدن سادات علوی به این مناطق بود که در معرض کشتار و نفی بلد از سوی خلفا و حاکمان دست نشانده ی انها در قرون اولیه اسلامی قرار گرفته، به نواحی البرز هجرت کردند و در این مناطق نیز مورد تعقیب عمال خلفا قرار گرفته جایگاه امنی نیافتند و برخی نیز کشته شدند، نشانه ی این امر وجود امم زاده های متعددی است که در سراسر دو سوی البرز دیده می شود. در منطقه ی لاویج نور نیز مقبره ی چهار تن از سادات وجود دارد.

با توجه به آن چه گفته شد آیا می توان افسانه ی موجود در دو بیتی امیر را صحیح پنداشت؟ پاسخ به این پرسش نیاز به تاملی عمیق دارد. جالب آن است که این سنگواره به گونه ای نیست که هر کسی در ذهن خود آن را با شکل اصلی فیل تطبیق دهد این سنگواره کاملاً شکل یک فیل عظیم الجثه است که بر شکم خوابیدهف دارای خرطومی به شکل خرطوم فیل است، اگر چه قسمتی از آن را بنا به گفته مردم ، سودجویان شکسته اند.
حال باید پرسید اگر این سنگواره یک فیل واقعی بوده است و افسانهی موجود در دو بیتی را بپذیریم چگونه در این مکان قرار گرفته است؟ جایی که حتی اسبان چابک  سواران عرب نتوانسته اند به ان راه یابند بعید به نظر می رسد که چنبن فیل عظیم الجثه ای به آن جا راه یافته باشد و شرایط جغرافیایی و زیست گاهی این منطقه با توجه به کوهستانی بودن  آن مکان مناسبی برای زیست فیل نیست. به علاوه منشاء پیدایش چنین افسانه ای (حضور امام حسن (ع)در منطقه) شاید وجود سلدات علوی زادگانی است که به نقاط دور دست از جمله این مناطق گریخته اند، و مردم با مشاهده ی بزرگی و منش والا و به احترام کرامتشان، آنان را امام تصور کردند.

نکته شایان ذکر آن است که هر اسطوره ای رگه هایی از واقعیت را در خود دارد، شاید جابجایی شخصیت حسن بن زید علوی با امام حسن (ع) باشد. نکته دیگر اینکه اگر منظور از امام حسن(ع)در دو بیتی مورد نظر امام حسن عسگری هم باشد باز احتمال حضور ایشان با توجه به ایمکه در سامره تحت نظر بودند کاملاً منتفی است اگر چه مکان دفن نماینده ی ایشان، بنا به اقوال، در بلده ی نور باقی است.
بر این اساس شخصیتی که در این افسانه آمده شاید همان حسن بن زید باشد که بنا بر گزارش ابن اسفندیار و میر ظهیر الدین مرعشی و اولیاء الله آملی هنگامی که از مقابل سلیمان بن عبدالله حاکم طاهری در ساری برای اولین بار گریخته بود، تا لاویج رود آمده، و به احتمال  در ادامه مسیرش از لاویج نیز عبور کرد. ابن اسفندیار می نویسد « حسن بن زید به لاویج رود امد و مشورت طلبید از یاران خویش، و به او گفتند این جایگاه نکوست ...»(3) اولیاء الله آملی نوشته است: « داعی(حسن بن زید) به لاویج رود معسگر ساخت..».(4) مرعشی  می گوید: « بعد از چند روز داعی را از دیلمان و گیلان مدد رسید داعی از چالوس سوار شد و به خواجک (خاچک امروزی) نزول کرد سلیمان (ابن عبدالله طاهر) با اصفهبد (ملک الجبال قارن بن شهریار) به پای دشت آمد داعی به لاویجه رود معسگر ساخت.»(5)
افسانهی دیگری که در ارتباط با فیل سنگی وجود دارد و آن را معجزه ای منتسب به امام حسن(ع) جلوه می دهد « تنیرو» است. شکلی که شاید به مرور زمان بر اثر خروج آهک ها و گچ ها در کناره ی چشمه ی آبگرم به وجود امده آن را کاملاً شکل یک تنور ساخته است. تنور و محای که آب از آن فوران می کند در ارتفاع خاصی قرار گرفته است، این همه دقت اتفاقی در کار طبیعت خود عجیب است. نفرین کردن امام در حق زنی و نیز درخواست قرصی نان از آن زن که برخلاف طبع بلند و منش والا و منیع آن حضرت بوده، هم چنین آماده بودن ترازو برای وزن کردن نان همه گویای ان است که دریابیم اسطوره از چه لایه ی نازکی، نقب به تاریخ و واقعیت می زند و تمییز لایه ی ظریف بین افسانه و واقعیت چقدر دقیق و دشوار است.

 

فرجام سخن، ماندگاری این سنگواره در زمانی بس طولانی است، اگر به تاریخ یا واقعه ای  که در این افسانه
آمده نگاه کنیم و یا پیدایی آن را به زمان سرودن دو بیتی منسوب به امیر پازواری بدانیم در هیچ یک از منابع تاریخ عمومی یا محلی نامی از این سنگواره ذکر نشده است. نگاهی دقیق تر به ان نشان می دهد که به احتمال در دوره هایی نه چندان دور به وسیله ی افراد تغییراتی یافتهف چنان که دیوار شکمی  و پشت آن با لایه ای از ساروج یا سنگ های سیمانی پوشش یافته است، و این برای جلوگیری از فرسایش طبیعی، یا برای جبران تخریب های ناشی از دستبردهای انسانی بوده، که به طمع یافتن گنج و دفینه ی موجود در آن، صورت گرفته است که در دل خویش راز های سر به مهری از تاریخ فرمانروایان و حاکمان را پنهان کرده است و نیز به دست همان فرمانروایان ساخته شده؛ اما این نکته همچنان باقی است که چرا تندیس موجودی را انتخاب کردند که هیچ ارتباطی با شرایط طبیعی و جغرافیایی منطقه ندارد و حتی ذهنیتی نامانوس دارد. آیا سنگواره طبیعی از گچ وآهک بوده با توجه به این که در کنار چشمه ی آبگرم قرار گرفته، و به دلیل شباهتش با فیل، فرمانروایان محلی ان را تکمیل کرده، به صورت سمبلی برای حکومت خود در آورده اند و در آن گنجینه های با ارزش خود را نهفته اند؟ می گویند اگر کسی بخواهد این سنگواره را خراب کند با حمله مارها و افعی ها روبه رو میشود، این حادثه چندین بار هم رخ داده است، این امر چه صحت داشته باشد چه نداشته باشد، سبب شده است که افراد به ندرت جرئت نزدیک شدن به آن را داشته باشند و بدین سبب سنگواره کمتر به وسیله عامل انسانی تخریب شده است. به هر حال این سنگواره را چه به صورت سمبل، دفینه، آرامگاه، یا سنگواره ای طبیعی از گچ و آهک تصور کنیم بی مبالغه باید گفت در حد خود شاهکاری سترگ، و زیباترین اثری است که به عنوان یادگاری از تاریخ، سبب ماندگاری هویت و حافظه تاریخ قومی و منطقه ای می تواند باشد، اگر چه منتسب کردن آن با معجزه ی یاد شده در دو بیتی امیر نمی تواند تطابق و سازگاری داشته باشد و این احتمال تقریباً منتفی است، شایسته است به دلیل اهمیتی که دارد، مورد شناسایی و توجه قرار گیرد.  در واقع این زیبایی وقتی کامل می شود و موجب شگفتی خواهد شد، که در نظر بگیریم این سنگواره در سرزمینی چون هند با افریقا به عنوان سمبل یا نماد وجود دارد چندان عجیب نمی نمود، اما در این منطقه علیرغم گسیختگی جغرافیایی با زیست گاه اصلی فیل و عدم پیوند این سمبل با فرهنگ بومی چه می کند، موجودی غریب با منطقه که بسیار زیبا و ساکت بر جایگاه خویش نشسته است و چون تصویری پروقار بر تابلوی این سرزمین نقش بسته است، چون تندیسی از غربت تاریخ است که رنج دورافتادگی از وطن مالوف را در سینه دارد و نگاهش تا دور دست ها چون دیرینگی های سرزمین رویان رازناک و اساطیری است.


پی نوشته ها:   

1. بلاذری ، احمدبن یحیی. فتوح البلدان( بخش مربوط به ایران) ترجمه ی آذرتاش آذرنوش. ص92.

2. کسروی ، احمد. مجموعه مقالات.
3. ابن اسفندیار. تاریخ طبرستان . ص234.
4. آملی، اولیاء الله. تاریخ رویان. به کوشش منوچهر ستوده. ص91.
5. مرعشی، میرظهیرالدین. تاریخ طبرستان و رویان و مازندران. به کوشش محمد حسین تسبیحی.ص133.

 

بنای تاريخی گنبد سلطانيه

بنای تاريخی گنبد سلطانيه در نزديکی زنجان واقع شده ، دشتی که گنبد در آن قرار دارد حدود 2000 متر از سطح دريا ارتفاع دارد . ساخت بنای عظيم سلطانيه در بين سالهای 675 الی 685 هجری قمری صورت می پذيرد و به عبارت ديگر کار ساختمان آن به مدت 10 سال به طول انجاميد . قصد از بنای چنين گنبد با شکوهی آن بود تا مرقد مطهر حضرت علی (ع) را به آنجا منتقل سازند 

   علت اين کار شيعه شدن سلطان محمد خدا بنده و گرايش او به حضرت علی بود ، شايد به اعتباری گنبد سلطانيه را بتوان اولين اثر هنری شيعه در کشور ايران دانست . بعد از اتمام بنا به علت مخالفت علماء دين با اين عمل ، سلطان محمد از انجام اين کار منصرف شد .

 اين بنا در نمای داخلی و خارجی حالت تظاهری دارد ، ارتفاع آن 46 متر و قطر دهانه گنبد آن 26 متر می باشد ، اساس طرح بنا بر عدد 8 قرار دارد و معلوم نيست اين عدد به چه منظوری انتخاب گرديده است ، زيرا عدد 8 عدد مقدسی ماننده 7 و 12 که به احتمال الهامی از خورشيد است نمی باشد ، شايد عدد 8 به علت ساختن ساعت آفتابی و يا ايستايي فوق العاده اش بوده است ، آنچه در اين بنا ماننده بناهای ديگر اسلامی به چشم می خورد حالت تمرکزی است که اين هشت ضلعی در مرکز مجموعه بنا دارد .

 در اين اثر روابط معماری در دو جهت افقی و عمودی حل گرديده است ، طبق معمول حرکت عمودی بر عهده منارها قرار دارد ، بنابراين دو نوع منار می باشد ، يک نوع منار 
پنهان که داخل اسکلت بنا قرار دارد و نوع دوم که در قسمت فوقانی به صورت گلدسته 

خودنمايي می کند ، در بنای سلطانيه حرکت افقی در چهار سطح می باشد که ارتباط آنها توسط اجزاء عمودی که قبلا توضيح داده شد برقرار گرديده است ، در قسمت همکف که برای قرار دادن مرقد حضرت علی در نظر گرفته شده بود فضای بسيار وسيعی قرار دارد که برای طواف و اجراء مراسم خاص مذهبی از آن استفاده می گرديد . سطح دوم که در هر يک از اضلاع 8 ضلعی ايوانی را ايجاد کرده و به وسيله راهرو پوشيده ای به هم مرتبط می باشند که به احتمال برای استقرار خانمها جهت ديدن مراسم مذهبی تعبيه گرديده است. سطح سوم عبارتست از غرفه های شبيه به طبقه دوم که بر روی نمای خارجی بنا ايجاد شده و دشت پيرامون در برابر آنها با زيبايي خاصی گسترده شده است ، اين غرفه ها به احتمال محل جمع شدن علما و طلاب علوم دينی بوده است ، در دوران صفويه اين غرفه ها را به اطاق تبديل ساخته اند و از آنها برای سکونت طلاب استفاده کرده اند . در تعميرات اساسی گنبد سلطانيه اين ديوارهای افزوده را که سبب سنگين شدن اسکلت بنا شده بود برداشتند و آن را به صورت نخستين آن بازگرداندند . سطح چهارم عبارت است از پشت بام بنا ، در اين محل فضای مناسبی برای انجام حرکت آزاد در اطراف گنبد وجود دارد ، از اين فضا برای تعمير گنبد يا ريختن برف استفاده می شده است .
 اين بنا دارای هشت مؤذنه بوده که تمام آنها خراب شده است ، اين مؤذنه ها برای پخش صدای اذان و خبر بطور يکنواخت در تمام شهر با چند نفر مؤذن تعبيه گرديده زيرا در صورت بودن يک منار به علت وجود گنبد صدا به تمام شهر نمی رسيد .
 مقيد بودن مسلمانان به تشخيص دقيق زمان برای انجام مراسم مذهبی را می توان سبب ايجاد ساعت آفتابی در اسکلت اين بنا دانست ، باين طريق اگر نور از سوراخ گنبد اصلی بتابد زمان اذان ظهر است ، نوری که از پنجره های بزرگ می تابد مبين ساعت و نور پنجره های کوچک حدود دقيقه را مشخص می ساخت ، به احتمالی طرح هشت ضلعی بنا نيز به خاطر ايجاد چنين ساعتی بوده است . بدون شک کشف و پياده سازی علمی اين مطلب بسيار قابل اهميت است که متاسفانه تا کنون توجهی بدان نشده است . در شب هم به ياری بعضی از ستاره ها که از اين پنجره ها ديده می شدند زمان را مشخص می کردند.
             زمين اين ساختمان از طبقات فشرده شن و ماسه به عمق تقريبی 10 متر تشکيل يافته است ، بنا روی پايه هايي مرکب از هشت جرز بزرگ حمال آجری استوار شده است که در پلان تشکيل يک هشت ضلعی منتظم را می دهند ، طول هر يک از اظلاع هشت ضلعی 17 متر و سطح هر يک از اين جرزهای باربر حدود 50 متر مربع می باشد ، بار اين جرزها و به کلی بار تمام بنا روی پی هايي به قطر دو متر وارد می شود که به صورت راديه ژنرال ايجاد شده است .
 پی های اين ساختمان عظيم بسيار ناچيز و سطحی است ، دليل اين امر مربوط به مقاومت عالی زمين می باشد ، نکته ای که سازندگان بنا به آن توجه داشتند ، فقط در قسمت شمال بنا است که پی ها از سطح طبيعی زمين حدود 5/1 متر پايين رفته است ولی در ساير قسمت ها عمق پی ها از 50 – 60 سانتی متر تجاوز نمی کنند ، پی های مزبور از بلوک های سنگی منظم به ابعاد 20 – 25 سانتی متر و ملات گچ و آهک ساخته شده است.
 شايد هيچ چيز به اندازه تزئينات سلطانيه رسالت فکری هنرمند را نشان ندهد زيرا اگر اسکلت بنا در فرم و روابط تاثير بسزايي دارد ولی برای عامه مردم قابل درک نيست و تنها همين تزئينات است که در وحله اول چشم بيننده را خيره مي کند و نحوه تفکر هنرمند زمان را برای بيننده به روشنی بازگو مي سازد .
 به اختصار نمونه هايي از طرح های نهفته در اين تزئينات و نقش رنگ در سلطانيه بيان شده است :
 کلمات الله به عنوان علت غايي جهان هستي ، محمد به عنوان بنيانگذار مکتب و علی به عنوان مظهر حکومت عدل الهی با خط تزئينی به بيننده القا مي شود . بر روی پاقوس گنبد با ترکيب کاشی الوان که از رنگ سرد استفاده گرديده به خط بنائی ترکيبی از کلمات الله ، محمد و علی ايجاد گرديده ، اين طريقه در بدنه مناره ها هم به کار رفته است. در داخل فضا بر روی ديواره های  ايوانهای داخلی نيز به خط بنايي با ترکيب کاشی آبی و آجر کلمات الله محمد و علی نقش شده است ، در يک سری تقسيم بندی کاملا رياضی و با ايجاد مدول های متنوع بعضی از شعار های اسلامی همچون " لا اله الا الله - سبحان الله " به خط بنائي نوشته شده است ، در همين زمينه از کلمه علی نيز ترکيبهای پيچيده رياضی عرضه شده که نمونه های آن را در تزئينات کاشی کاری ميابيم . به نظر مي رسد در تزئين کاشی ها فقط رنگ آبی مورد نظر بوده ولی به علت عدم امکانات تکنيکی رنگهای متنوعی از آبی سير تا آبی آسمانی و حتی سبز پررنگ مايل به آبی بوجود آمده است ، ترکيب کلی اين رنگها در گنبد اصلی ، رنگ فيروزه ای بسيار زيبايي ايجاد مي کند که اين نوع رنگ ها در ترکيبات داخلی گنبد هم مورد استفاده قرار گرفته است .

باغ ایرانی

جلوه باغ در فرهنگ ايران

باغ ايراني آنگونه كه از ايده و تعريف آن بر مي‌آيد، گذشته از فضايي عملكردي كه مردمان در آن دمي بياسايند و تفرج كنند، خود مفهومي نقش بسته بر سرزمين و برآمده از فرهنگ و شكل گرفته در آداب و رسوم مردمان است .

اگر معماري ايراني عصاره و تبلور انديشه ايراني در مواجهه با فضاي زيست انساني است و اگر شهرهاي تاريخي ما همواره رنگ خاك و طعم آب جاري در سرزمينمان را با خود دارند، دور از ذهن نيست اگر تصور كنيم كه باغ‌هايمان نيز گذشته از انديشه‌هاي شكل‌گيريشان، دورنمايي از آرمان‌هاي انسان ايراني‌اند؛ چه به آنگاه كه با حفظ تقديس، آب را چنان در باغ مي‌گرداندند تا باغشان نيز نماد فكر و انديشه و عناصر هستي بخششان گردد و چه به زماني كه بيش از هميشه باغ را تمثيلي از بهشت برين مي دانستند و تمناي جاودانگي را در باغ تجربه مي‌كردند.

نمایی از باغ ایرانی

اين صنع برآمده از فرهنگ، چون هر پديده ديگري كه در چهارچوب‌هاي فرهنگي شكل مي‌گيرد، جلوه هاي خود را در وجوه گوناگون فرهنگ و هنر سرزمينش بر جاي مي‌گذارد. اين تأثيرات در حوزه فرهنگي، بيش از هر چيز در ادبيات و شعر پارسي، معماري و هنرهاي ايراني بچشم مي‌خورد. از اينروست كه باغ در شعر فارسي از دير باز، اهميت و جايگاه خاص خود را داشته است، چه در اشعار فردوسي، منوچهري و نظامي كه بيشتر اشعاري توصيفي و تصويري هستند و بالطبع اطلاعات روشن‌تر را در ارتباط با شكل و نوع باغ بدست مي‌دهند و چه در اشعار متاخرتر همچون اشعار حافظ و سعدي كه كاربرد استعاري از باغ بيشتر به چشم مي‌خورد، كه اين موضوع البته خود گستره توجه به باغ را نيز مي‌نماياند.

سر و تن بشستی نهفته به باغ
پرستنده با او نبردی چراغ (فردوسی)

دگر شارسان برکه اردشیر
پراز باغ وپرگلشن وآبگیر (فردوسی)

شهری نه یکی باغ پرازمیوه پراز گل
دیوارمزین همه وخاک مشجر (ناصرخسرو)

چه خوش باغیست باغ زندگانی
گر ایمن باشد از باد خزانی (نظامی گنجوی)

باغ سبزعشق کو بی منتهاست
جزغم وشادی در او بس میوه هاست (مولوی)

دولت‌آباد با دیوار خشتی در یزد

سروی چوتومي‌باید تا باغ بیاراید
ور در همه باغستان سروی نبود شاید (سعدی)

سحر ببوی گلستان شدم دمی درباغ
که تا بلبل بیدل کنم علاج دماغ (حافظ)

چندان که بهاراست وخزان است دراین باغ
چشم دل شبنم نگرانست دراین باغ (صایب تبریزی)

در معماري ايراني يافتن نشاني از باغ چندان دشوار نيست كه گذشته از آنكه باغ خود يك فضاي به غايت معمارانه است و نيز جداي از آنكه حضور صورت‌هاي گوناگونش را، از حياط خانه‌ها تا شالوده‌هاي عظيم شهري، به سهولت مي توان درك كرد، نقشش را در هنرهاي وابسته به معماري همچون كاشي‌كاري و تزئينات ديگر به عيان مي‌‌توان ديد، چنانچه در صنايع و هنرهاي دستي نيز اين حضور هميشگي و جاودانه بوده است .

باغ ارم در شیراز

اگر بخواهيم جلوه‌‌هاي باغ را در ديگر وجوه فرهنگ و هنر ايراني نظاره كنيم و اگر تأثير عميق باغ را در مهمترين هنرها همچون مينياتور دنبال نماييم كه چگونه باغ در فضا سازي اين نقاشي‌ها تاثير عميق خود را برجاي گذاشته و چگونه نقاشان ايراني فضاي آرمانيشان را از باغ انتزاع كرده اند، بايد به اين نكته توجه كنيم كه باغ نه صرفا به اعتبار يك فضاي معمارانه كه به اعتبار پشتوانه پرمعنا و مفهوم خود، اينچنين زندگي و حيات مردمان را در نورديده و حضور خود را جلوه‌‌هايي نغز بخشيده است. حضورباغ در هنرهای تجسمی ایرانیان چون نگارگری ایرانی وهم چنین در دستبافته‌های کهن چون فرش ایرانی حکایت از در هم آمیختگی فرهنگ وهنر این مردمان با طبیعت ومظاهر آن که نشانه‌هایی از بهشت را با خود بهمراه می آورد، دارد وهنرمند ایرانی اوج تمنای خود از خدای خویش را در آنها به تصویر می‌کشد و شاید بتوان تعبیری دلنشین درخصوص باغ ایرانی بکار برد که باغ ایرانی یکی از نیکوترین جلوه‌های صورت و معنا بر آمده از باورهای ایرانیان است.

از همين‌رو است كه در مبحث جلوه باغ در هنر و فرهنگ ايراني نبايد از انديشه‌ها و منظومه‌هاي فكري ايرانيان و نيز شناخت جامعه، مردمان، اقوام عام و خاص ايراني غافل شد و شايسته است تا آن جلوه و آن حضور را بيش از هر كجا در ساختارهاي فكري، فرهنگي و اجتماعي ايرانيان جستجوكرد.

واژه باغ در گذر زمان

بطوري كه از نوشته‌هاي مورخان يوناني بدست مي آيد نزديك به 3000 سال پيش، پيرامون خانه‎هاي بيشتر ايرانيان را باغ‌ها احاطه كرده بودند و واژه پرديس به همان باغهاي پيرامون خانه‎ها گفته مي‏شده است. اين شيوه بعدا براي ساير ملل نيز سرمشق شده و بدنبال آن اين واژه فارسي به دوردستها رفته است. بطوري كه امروزه در زبانهاي يوناني و فرانسوي و سامي و ديگر زبانها نيز با تغييرات و دگرگوني‌هايي بكار برده مي‎شود.

علامه علي اكبر دهخدا درباره معني واژه پرديس مي‎نويسد:

“ پرديس لغتي است مأخوذ از زبان مادي (پارادئزا) به معني باغ و بستان و از همين لغت است پاليز فارسي و فردوس (معرب)"

اين واژه كه در اوستا دوبار بكار برده شده از دو جزء تركيب يافته ، يكي Pairi به معني پيرامون و ديگري Daeza به معني انباشتن و ديواركشيدن، كه بر روي هم به معناي درختكاري و گلكاري پيرامون ساختمان مي‎باشد. اين واژه در پهلوي پاليز شده و در فارسي دري هم بكار رفته است. در دوره هخامنشيان و بعد از آن در سرتاسر سرزمين ايران تعداد بيشماري باغ‌هاي بزرگ و باشكوه وجود داشته، اين گونه باغها كه در يونان آن روز وجود نداشت مردم آن سامان و ديگر كشورها را جالب نظر آمده وهمان واژه فارسي را نيز بكار بردند. امروزه اين واژه در زبان يوناني بصورت Paradeisos به معني باغ، و در زبان فرانسه بصورت Paradis و در زبان انگليسي بصورت Paradise به معني بهشت بكار برده مي‎شود . نام ديگر اين فضاي سرسبز و دل‎انگيز باغ است. باغ هم واژه‎اي فارسي است كه در پهلوي و سغدي نيز به همين شكل Bagh بكار برده مي‎شود. برخي باغ را مشترك در فارسي و تازي مي‎دانند و بعضي نيز برآنند كه اين واژه در اصل تازي بوده و جمع آن را "بيغان" مي‎آورند، حال آنكه اين واژه قطعاً فارسي است و از فارسي به ديگر زبانها رفته است. ايراني‌ها از قديم الايام به ساختن باغ‌ها و باغچه در حياط‌ها و دور و بر بناها علاقه خاصي داشته‎‎اند . شايد خاطره ميهن اصلي و خاستگاه قوم آريا منشأ اين علاقه بوده است. آنها باغچه‎هايي را كه در اطراف بنا مي‎ساختند " په اره دئسه" مي‎ناميدند كه به معناي پيرامون دژ يا "ديس" بود. "ديس" يعني بنا و كسي را كه ديس مي‎ساخت "ديسا "يعني بنا مي‎ناميدند. فرمانروايان شهرهاي داخل ايران يا شهرهاي قلمرو شاهنشاهي ايران در خارج ، همه ملزم به ساختن چنين باغچه‎هايي بوده‎اند. مثلاً يكي از اين" په اره دئسه‎ها" يا پرديس‌ها در تخت جمشيد بود كه خشايارشاه در هنگام برشمردن نام بناهايي كه ساخته ، از آن ياد كرده است. واژه پرديس به معناي بهشت در زبان عربي به فردوس و در زبان‌هاي ديگر به پارادايز تبديل شده است. خود بهشت يا "وهشت" به معناي بهترين زندگي است و اين بهشت به شكل باغي سرسبز و خرم و زيبا مجسم مي‎شده است. ما براي اين مفهوم واژه‎هاي جنت، فردوس، بهشت يا رضوان را بكار مي‎بريم. در فارسي قديم واژه پاليز هم به همين معنا بوده است. چنانكه فردوسي گفته است:‌ "وز آنجا به پاليز بنهاد روي" . در بهشت كوثر هست و درختان و گل‌ها و جويبارها، و در باغ نيز آب روان خوش و گل‌هاي زيبا و درخت‌هايي كه مي توان در سايه آنها آرميد و اين همه محصور در ديواري كه مانع ورود جهنميان به آن شود.

باغ فین در کاشان

پیشینه تاریخی باغ در ایران

محوطه باستاني پاسارگاد، اولين پايتخت امپراتوري بزرگ هخامنشي، در متون گذشته و سفرنامه‌ها به عنوان مجموعه كاخ و باغ و حتي اولين نمونه چهارباغ ايراني ذكر گرديده است. از پاسارگاد به عنوان پايتختي پر باغ ياد شده است كه در آن كاخهايي با طرفين باز در داخل محوطه‌هاپي مشتمل بر باغ‌هاي وسيع و مكمل قرار دارد .

پرديس پاسارگاد، پرديسي كه با دارا بودن خصايص باغ ايراني تأييدي بر اثر ژرف آن بر باغسازي دوره‌هاي بعد مي‌باشد. چهارباغ‌هاي معروف دوره اسلامي بدون شك بي تأثير از اين اولين نمونه‌ی چهارباغ نبوده اند. نظام مهندسي آب در اين باغ، آبروهاي سنگي و حوضچه هايي كه با فاصله و ريتم منظم در اين محوطه قرار گرفته اند نشان از قدرت معماري و باغسازي ايرانيان كهن دارد .این فرهنگ پس از حضور اسلام در ایران از بار غنایی و معنوی خاصی بر خوردار شده، بگونه‌ای که فرد مسلمان که خود را سرگشته‌ای دور مانده از وطن اصلی خویش که همانا هم جواری حق تعالی است می داند در زمین در پی یافتن مأوایی است که این سرگشتگی را سامان دهد و این چنین در گوشه‌ای خلوت برای خود بهشتی زمینی فراهم می آورد و کم نیست باغ‌هایی از این دست در طی قرون متمادی که رایحه اسلام در این سرزمین به مشام ایرانیان می‌رسد و شاید بتوان اوج آن را در طی عصر صفوی و در شهرهایی چون تبریز و قزوین و اصفهان دید و البته نمی توان از باغات پرشکوه دوره قاجارچشم پوشید که در زمینه خود همتا و نمونه ای ندارند .

شيوه های باغ آرايی و عناصر شكل دهنده باغ ايرانی

هنر باغسازي و ايجاد فضاي سبز از قبل از هخامنشيان و بعد از آن در تخت جمشيد به اعلاترين درجه خود رسيده است . اين هنر يكي از كهنترين هنرهاي ايرانيان است كه داراي سنت‌هاي ارزشمند و قدرتي معنوي است. شكل باغ در ايران از ديرباز تاكنون با چگونگي طبيعت و ميزان آب تناسبي كامل داشته است. بنابراين باغها را از ديرباز به شيوه‎هاي گوناگون مي‎ساخته اند.

انواع باغ ايراني

در يك تقسيم بندي كلي با توجه به خصوصيات كالبدي مي‎توان باغ‌هاي زير را برشمرد:

- باغ واقع در محيط‌هاي هموار: مانند باغ فين كاشان و باغ ارم شيراز

- باغ واقع در روي تپه :‌ مانند باغ تخت شيراز و قصر قاجار تهران

- باغ آبي : مانند ائل گلي تبريز

- باغ خانه :‌ مانند باغ امير طبس

باغ قدمگاه در خراسان

- باغ واقع در كنار رودخانه : مانند كاخ آئينه اصفهان در دوران صفوي .

و با توجه به كاركرد اصلي باغ از انواع باغ‌هاي زير مي‎توان نام برد:

- باغ ميوه : ساده ترين باغ از لحاظ طراحي و سودمندترين نوع از لحاظ اقتصادي

- باغ سكونتگاهي :‌ باغي كه بسياري از اعيان و رجال، عمارت مسكوني خود را در آن مي‎ساختند.

- باغ سكونتگاهي - حكومتي: باغي كه در شهرهاي كوچك فاقد تشكيلات اداري و نظامي، حاكم شهر در آن سكونت مي‌كرد و علاوه بر عمارت مسكوني داراي عمارتي براي اشتغال به امور حكومتي نيز بود.

- باغ حكومتي :‌ باغي در پايتخت‌ها و شهرهاي مهم كشور كه در آن طراحي فضاهاي

سكونتگاهي و ديواني و خدماتي به نحوي بود كه اختلالي ميان فعاليت‌ها ايجاد نگردد.

- باغ مزار: نوعي باغ كه غالبا تمام يا بخشي از عرصه آن به مزار اختصاص يافته است.

عناصرباغ ايرانی

باغ عفیف‌آباد

- باغ ايراني همواره با ديواري محصور است كه عموماً بلند و از خشت خام يا آجر بوده است و فاقد هيچگونه تزئيني است (مگر حصار باغهاي حكام قديم و توانگران هر منطقه) ، لذا باغ ايراني هم خلوتگاهي براي آرامش و گوشه نشيني و هم حفاظتي براي احساس و تأمين امنيت بوده است .

- هندسه باغ ايراني اصلي مهم در باغسازي ايراني است. توجه به اشكال هندسي و ايجاد اشكال مربع براي ساده نشان دادن اجزاء باغ و تعيين محل دقيق كاشت درختان به گونه اي كه رديف درختان از هر طرف ديده شود، داراي اهميتي خاص بوده است. درباغ ايراني تأكيد بر ميان آسة اصلي است. گذرگاهي چهار جانب باغ را دور مي‎زند. مسيرهاي فرعي، باغ را به باغچه‎ها تقسيم مي‎كند و باغچه‎ها كرت‎ها را در بر دارند.

- عنصر آب جاري اصلي ترين عنصري كه همواره به باغ ايراني حياتي دوباره بخشيده است. آب قنات در جدولها وجويهاي منظم قرار گرفته و با گذر از نهر اصلي به نهرها و جدولهاي فرعي جريان مي‎يابد.

- جدولهاي باغهاي تزئيني كه به حوضها مي‎پيوسته‎اند معمولاً با سنگ و آجر ساخته مي‎شده است.

دولت‌آباد در یزد

- نمايش آب با انتخاب سطوحي براي پله پله كردن مسير جريان آب و تند و پر سر و صدا كردن آن صورت مي‎گرفته است.

- آب نما كه بعد اصلي آن در جهت طول ساختمان و به اشكال مربع و چند ضلعي و بيضي ساخته مي‎شده اغلب در مقابل عمارت باغ احداث گرديده ، گاهي نيز بصورت حوضخانه در داخل عمارت باغ‌هاي قديمي ايجاد مي‎شده است.

- استخر را در ميان باغ در مقابل بنا مي‎ساخته‌اند. استخر باغ‌هاي قديمي غالبا عميق و داراي چندين فواره بوده است، از جمله استخر بزرگ باغ هزار جريب نو اصفهان در دوره صفوي كه پانصد فواره داشته است. در دوران پيش از اسلام و اوايل اسلام استخرهاي گرد معمول بوده است ولي بعد از آن ساخت استخر بصورت مربع با مستطيل صورت مي‌گرفته است.

- كوشك باغ را در نقاط مختلف باغ مي‎ساختند. وسط باغ به گونه‎اي كه از چهار طرف ديده شود، يكطرف باغ به گونه اي كه منظر اصلي در امتداد محور طولي باغ ايجاد شود، به نسبت يك سوم در امتداد محور طولي از جمله نقاط باغ است كه در آن كوشك را بنا مي‎كرده اند.

عباس آباد در بهشهر

- باغهاي ايراني به جهت گرمي و خشكي هواي اين مرز و بوم اغلب داراي درختان سايه‎دار و انبوه بوده است. استفاده از درخت و گل و گياه نيز در هر مكان منطق خاص داشته است. در كنار دو جوي خيابانهاي سراسري درختان سرو ، كاج و شمشاد مي‎نشاندند. كاشت درختان سپيدار و تبريزي و زبان گنجشك درزمينهاي رسي معمول بوده است. پيرامون استخر را درختان نارون و افرا و بيد و ارغوان تشكيل مي‎دادند. كرت‌هاي دو سوي خيابان‌هاي باغ را نهال‌هاي ميوه و كرت‌هاي پيرامون باغ را مو و خيابان كمربندي باغ و گوشه و پناه ديوارها را انجير و سنجد و عناب مي‎كاشتند. به جاي كاشت درختان و بوته‌هاي بلند در ميان كرت كه چشم انداز ساختمان باغ را بپوشاند اسپست (نوعي يونجه) كاشته مي‎شده است.

- گل‌ها نيز نقشي خاص در باغها داشته اند. گلهاي فصلي را جلوي كوشك‌ها و گلستان باغ، گل‌ها ي كوچك عطري را در كنار و پاي درختان ، پيازها و پيازچه‎ها را درون اتاقها مي‎كاشتند.

در بعضي باغها در قسمتي از محوطه باغ، باغچه يا گلزار يا گلستان را به جاي استخر در نزديك كوشك مي‎ساختند. در نقاطي نزديك باغچه و مقابل بناهاي فرعي بطوري كه منظر مسدود نشود نيز سبزيكاري صورت مي‏گرفته است. بررسي‎هاي ياد شده ، طيف گسترده‌ی تركيب منظم باغ ايراني را در تمام طول تاريخ نشان مي‎دهد. عناصري كه با تناسب، نياز را پاسخگو هستند. باغ ايراني اثري هنري و زيباست كه در مجموع و در تمام جزئياتش فايده اي نهفته است.امروز باغ ايراني گذر تاريخ را طي كرده و دستخوش تغييراتي جديد شده است. تغييراتي كه با هويت باغسازي ايران فاصله اي بسيار دارد.اما آينده‌ی هنر باغسازي ايراني به كجا مي‎رود؟ باغ ايراني را چه مي‎شود؟ تنها مي‎توان گفت :

اي قصر دل افروز كه منزلگه انسي

يارب نكند گردش ايام خرابت

معرفی تعدادی از باغ های ایرانی که در حال حاضر در خدمت مردم عزیزایران می‌باشند علاوه بر این که خالی از لطف نبوده شاید بتواند در راستای حفاظت وپاس داشت از این میراث برجای مانده از تاریخ نیز سودمند آید.

باغشاه فین – کاشان

پوستر همایش

باغ شاهزاده ماهان – ماهان – کرمان

باغ ایل گلی(شاه گلی) – تبریز

باغ دولت آباد – یزد

باغ ارم – شیراز

باغ دلگشا – شیراز

باغ عفیف آباد – شیراز

باغ جهان نما – شیراز

باغ چهلستون – اصفهان

باغ نیاوران – تهران

باغ سعدآباد – تهران

باغ عباس آباد - بهشهر

درجمع آوری مقاله حاضرو تصاویر از مجموعه مباحث مطرح شده در اولین همایش باغ ایرانی و هم چنین از مقاله پردیس پاسارگاد نوشته خانم زینب مرادی و مقاله‌های سير تحول باغ ايراني ؛باغ ايراني در گذر زمان و شیوه های باغ آرایی و عناصر شکل دهنده باغ ایرانی نوشته خانم طاهره(سها) نصر استفاده شده است. 

آشنايي با لايه هاي جو


آشنايي با لايه هاي جو

اتمسفر زمين را بر حسب چگونگي روند دما، اختلاف چگالي، تغييرات فشار، تداخل گازها و سرانجام ويژگيهاي الكتريكي به لايه‌هاي زير تقسيم كرده‌اند:

1- تروپوسفر (Troposphere)

2- استراتوسفر (Stratosphere)

3- مزوسفر (Mesosphere)

4- يونسفر (Ionosphere)

5- اگزوسفر (Exosphere)


1- تروپوسفر

تروپوسفر پايين ترين لايه اتمسفر است كه خود از لايه هاي كوچكتري تشكيل شده است.

وجه تمايز اين لايه با ديگر لايه هاي اتمسفر، تجمع تمامي بخار آب جو زمين در آن است؛ به همين دليل بسياري از پديده هاي جوي كه با رطوبت ارتباط دارند و عاملي تعيين كننده در وضعيت هوا به شمار مي آيند (از قبيل ابر، باران، برف، مه و رعد و برق) تنها در اين لايه رخ مي دهند.

منبع حرارتي لايه تروپوسفر انرژي تابشي سطح زمين است. از اين رو با افزايش ارتفاع با كاهش دما مواجه خواهيم بود.

ضخامت تروپوسفر، از شرايط حرارتي متفاوتي كه در عرضهاي جغرافيايي مختلف حاكم است تبعيت مي كند. اين ضخامت معمولاً از 17 تا 18 كيلومتر در استوا به 10 تا 11 كيلومتر در مناطق معتدل و 7 تا 8 كيلومتر در قطبها تغيير مي كند.

2- استراتوسفر

لايه استراتوسفر بر روي لايه تروپوسفر قرار دارد و ضخامت متوسط آن حدود 23 كيلومتر است. در 3 كيلومتر اول استراتوسفر، دماي هوا ثابت است اما در قسمتهاي بالاتر دماي هوا با ارتفاع افزايش مي يابد.

در استراتوسفر به ندرت ابر تشكيل مي شود و تنها در شرايط ويژه اي ممكن است ابرهاي كوهستاني به نام ابرهاي مرواريدي در ارتفاع 21 تا 29 كيلومتري از سطح زمين ظاهر شوند كه علت وجود آنها حركات موجي شكل هوا از سوي موانع مي باشد.

از ديگر ويژگيهاي مهم استراتوسفر وجود ازن در اين لايه است كه بخصوص در ارتفاع 20 تا 30 كيلومتري سطح زمين بر اثر واكنشهاي مختلف فتوشيميايي بدست مي آيد. مقدار ازن در اين لايه معمولاً روند فصلي دارد حداكثر آن در بهار و حداقل آن در پاييز مشاهده مي شود.

3- مزوسفر

در بالاي لايه گرم ازن لايه مزوسفر قرار دارد كه دما در آن متناسب با افزايش ارتفاع با آهنگ 3/0 سانتيگراد به ازاي هر 100 متر كاهش مي يابد به طوريكه دما در مرز فوقاني آن در ارتفاع 80 تا 90 كيلومتري به 80- درجه سانتيگراد مي رسد. و نتيجه اين دماي پايين انجماد بخار آب ناچيز موجود در اين لايه است كه باعث بوجود آمدن ابرهاي شب تاب مي شوند. اين ابرها درتابستان و در عرضهاي بالا ديده مي شوند. مزوسفر سردترين لايه اتمسفر تلقي مي شود.

4 - يونوسفر

از بخش فوقاني مزوسفر تا ارتفاع تقريبي 1000 كيلومتري اتمسفر زمين، بار الكتريكي شديدي حاكم است كه زاييده وجود يونها و الكترونهاي آزاد است. در حقيقت پرتوهاي پر انرژي خورشيد كه از فضاي خارج به طبقات بالايي اتمسفر وارد مي شوند باعث گسستگي پيوند يا يونيزاسيون مولكولها و اتمها مي شوند. بر اثر يونيزاسيون، الكترون آزاد مي شود و باقي مانده اتم به صورت يون در مي آيد؛ به همين علت اين لايه از جو را يونوسفر ناميده اند.

شدت يونيزاسيون در تمام ارتفاعات يونسفر يكسان نيست؛ بنابراين لايه هاي متفاوت با تراكم الكترون و يون متفاوت با ارتفاعات مجاور خود در يونسفر وجود دارد؛

اين لايه ها در ارتباطات راديويي اهميت بسياري دارند. اين لايه ها عبارتند از لايه هاي D,E,F .

5 - اگزوسفر

شرايط موجود در يونوسفر در اين لايه نيز حاكم است؛ بدين معني كه گازها در اين لايه همچنان قابليت هدايت الكتريكي خود را حفظ مي كنند. سرعت ذرات در اين لايه بسيار زياد است و در مواردي به 2/11 كيلومتر در ثانيه مي رسد.

اگزوسفر لايه گذار جو به فضاي كيهاني به شمار مي آيد كه بخش فوقاني آن را در ارتفاع بيش از سه هزار كيلومتري از سطح زمين برآورد كرده اند.

آشنايي با ماهواره هاي هواشناسي


آشنايي با ماهواره هاي هواشناسي

ماهواره‌هاي آب و هوائي اولين بار توسط آمريكائي‌ها و در سال 1960 براي مشاهده و دريافت اطلاعات واقعي آب و هوائي به آسمان پرتاب گرديدند. در آگوست همين سال، نخستين تصوير زمين از فضا در روزنامه ملي ژئوگرافيك (Geographic) منتشر گرديد. از اين تاريخ به بعد، ماهواره‌هاي بيشتري به فضا پرتاب شدند.

همانطور كه زمين و ديگر سياره‌ها در مدار خاص خود به دور خورشيد مي‌گردند، ماهواره‌هاي مصنوعي نيز در مدارهاي خاصي در حال چرخش‌اند. انتخاب اين مدارها براي ماهواره‌ها به منظور و هدفي كه ماهواره به آن منظور به فضا پرتاب شده است بستگي دارد. مي‌توان مداري را انتخاب نمود كه در مسير قطب شمال و جنوب قرار مي‌گيرد و يا مداري كه حول خط استوا مي‌باشد و يا هر مداري ما بين اين دو حالت. همچنين در انتخاب مدار ماهواره عامل ارتفاع نيز مي‌تواند درنظر گرفته شود مثلا ارتفاعات هزاران مايلي بالاي زمين و يا ارتفاعات صدها مايلي. دو نوع اصلي ماهواره‌هاي آب و هوائي وجود دارد :

1 - ثابت زمين Geostationary

2 - مدار قطبي Polar Orbiting


ماهواره هاي Geostationary براي هشدارهاي كوتاه مدت و ماهواره‌هاي Polar Orbiting براي پيش بيني‌هاي بلند مدت تر بكار مي‌روند. هر دو نوع ماهواره‌ها براي ديده باني‌ كامل آب و هوائي جهان لازم هستند.

در اواخر دهه 70 نياز به ماهواره‌هائي كه 24 ساعته در روز بتوانند تصاوير ماهواره اي را تهيه نمايند احساس گرديد. ماهواره اي كه بتواند هر24 ساعت يكبار در مداري كه در ارتفاع 40000 كيلومتري بالاي خط استوا قرار دارد و با سرعتي كه با سرعت زمين برابر مي باشد به دور زمين بچرخند. اين نوع ماهواره ها، ماهواره هاي زمينآهنگ ناميده مي شوند.

از آنجاييكه سرعت چرخش اين ماهواره ها به دور زمين با سرعت چرخش زمين متناسب مي باشد، اين ماهواره‌ها نسبت به يك موقعيت روي سطح زمين ثابت باقي مي مانند و به اين دليل كه زمين نيز در روز يكبار به دور محورش مي‌گردد آن ها نيز يكبار در روز مدار خود را طي مي‌كنند.

براي مثال دو ماهواره‌ Goes (ماهواره‌هاي محيطي- عملياتي ثابت زمين) جز ماهواره هاي زمين آهنگ هستند و در مدار زمين آهنگ (geosynchronous) دور زمين مي‌چرخند. در حداقل ارتفاع 36000 كيلومتري بالاي خط استوا قرار دارند.

اين ماهواره‌ها به طور پيوسته تصاوير دقيق ولي با جزئيات كم تهيه مي‌كنند و اين تصاوير را هر 30 دقيقه يكبار به زمين ارسال مي نمايند. ديده باني پيوسته اين ماهواره‌ها براي تجزيه و تحليل متمركز داده‌ها ضروري مي‌باشند. اين تصاوير بوسيله يك نرم افزار تجزيه و تحليل شده و بصورت پيوسته و گرافيكي تهيه مي شوند. به دليل است كه به عنوان مثال تصاويري كه از حركت ابرها نمايش داده مي شود، مربوط به 8 ساعت گذشته مي باشد.اين اطلاعات ارزشمند درباره نوع، جهت و بزرگي ابر مي تواند كار پيش بيني را بسيار ساده نمايد.

با توجه به اين كه اين ماهواره ها نسبت به يك موقعيت بر روي سطح زمين ثابت هستند قادرند در شرائط بد آب وهوائي مانند گردباد ،سيلاب ، طوفان‌هاي تگرگي و تندبادها هشدارهائي بدهند.

ماهواره هاي مدار ثابت مختلفي وجود دارد، براي مثال ماهواره ثابت زمين GMS براي استراليا و ژاپن،GOES8ه (GOES=Geostationary operational Environmental Satellites) براي آمريكاي شرقي،GOES 10 براي آمريكاي غربي،INS/Meteosat5 براي روسيه و هند و Meteosat7 براي اروپا نمونه‌ هايي از ماهواره‌هاي ثابت زمين مي‌باشند. البته ماهواره ها ي Meteosat تمام اروپا و افريقا را مي پوشانند.

دو ماهواره Meteosat و GOES تصاويري از ديگر ماهواره هاي ثابت زمين را نيز دوباره ارسال مي دارند اين امر موجب مي شود كه به عنوان مثال آب و هواي استراليا را بتوان در لندن يا شيكاگو مشاهده نمود.

ماهواره هاي زمين آهنگ با فركانس 1691MHzداده ها را ارسال مي دارند وبراي دريافت اطلاعات آن ها به ديش ثابت و كوچكي نياز مي باشد. اين ارسال WEFAX ناميده مي شود و چون از استاندارد بسيار بالايي برخوردار مي باشند تفاوت اندكي بين تصاوير اين ماهواره ها وجود دارد.

مفهوم بارورسازي ديناميكي ابرها

 

مفهوم بارورسازي ديناميكي ابرها

واقعيت مفهوم بارورسازي ديناميكي عبارت است از بارورسازي ابرهاي ابر سرد با مقادير كافي هسته يخ يا خنك كننده به منظور انجماد سريع ابر،به علت بارورسازي،آب مايع ابر سرد به ذرات يخ تبديل مي شود،گرماي نهان را آزاد مي كند.و شناوري را افزايش داده و بدين طريق حركت صعودي ابر را تقويت مي كند.در شرايط مناسب باعث رشد بيشتر ابر بخار آب بيشتر و بازده بيشتر بارندگي مي شود.علاوه بر آن ،ايجاد بارندگي ممكن است سبب حركت نزولي شديدتر و فعل و انفعال با محيط همرفت فعال تري را ايجاد كند.

مفهومم بارورسازي ديناميكي اولين بار توسط سيمپسون در 1967 محك زده شد.فرضيه زنجيره وقايع در اين آزمايشهاي اوليه توسط وودلي و همكاران در 1982 تشريح و خلاصه شد.تعداد كمي از مراحل فرض شده در زنجيره وقايع در آزمايشهاي گذشته بررسي يا تاييد و توسط مدلهاي عددي اثبات شده است.مشاهدات تجربي ،انجماد سريع ابرهاي بارور شده را نشان داده اند و شواهدي دال بر رشد ابر به ارتفاعات بالاتردر نتيجه بارورسازي ديناميكي ارائه گرديده است بدليل مشكل اندازه گيري و مستند كردن زنجيره واكنش هاي فرضي،آزمايشات اوليه شامل آزمايش FACE-1 و FACE-2 در زمره آزمايشات نوع جعبه سياه قرار گرفته است.

بعد از برخي نتايج دلگرم كننده اوليه،اين مفهوم در بسياري از پروژه ها بررسي شده است.نتايج آزمايشهاي تگزاس نشان داد كه بارورسازي با يديد نقره ارتفاع ابر را تا حدود 7% نواحي را تا 43% افزايش داد.با وجود اين نتايج دلگرم كننده ،آنها سوالات جديدي را نيز مطرح كردند.افزايش در ارتفاع قله ابر بطور قابل توجهي كمتر از فرضيه هاي اصلي يا يافت شده در آزمايشهاي اوليه مي باشد.

در واكنش به اين يافته ها فرضيه اوليه به منظور توضيح عدم افزايش در ارتفاع قله ابرهاي بارور شده را تعديل كردند.زماني كه يك ابر بارور نشده بتواند 5 مرحله شامل مرحله رشد كومه اي،مرحله باران ابر سرد ،مرحله بارندگي قله ابر ،مرحله حركت نزولي و مرحله پراكندگي طي كند،ابرهاي بارور شده چندين مرحله بيشتر سپري مي كنند.دو مرحله اول همان مراحل قبلي هستند،مرحله سوم اثرات اوليه بارورسازي را بروز مي دهد،و مرحله يخي شدن نام دارد.اين مرحله همچنين شامل انجماد قطرات باران است كه بعدا منجر به مرحله تخليه مي شود.

ادامه مراحل بعدي شامل مرحله نزول و ادغام،مرحله كومولونيمبوس رشد يافته و در پايان مرحله همرفتي پيچيده است.در مواردي كه شناوري در مرحله يخي شدن نتواند آب را حمل كند پراكندگي رخ مي دهد.

رزنفلد و وودلي در سال 1993 تعديلهايي براي مدل مفهومي كه در برگيرنده توجه بيشتر به فرايندهاي خرد فيزيكي بود،پيشنهاد كردند. مدل مفهومي تعديل شده مشتمل بر توليد و حمل جرم بارندگي بيشتر در منطقه بارور شده و بالاي آن است كه مهلت بيشتري براي توسعه مداوم ابر فراهم مي شود. در مرحله بعد تخليه جرم افزوده يافته باعث افزايش حركت نزولي و بارندگي شده در حاليكه همزمان مهلت رشد اضافي در ناحيه اي كه مقداري از گرماي نهان رها شده قبلي را حفظ مي كند فراهم مي شود.اين مفهوم تعديل شده فرض مي كند كه وجود قطرات بزرگي تعديل شده فرض مي كند كه وجود قطرات بزرگي تبديل سريع آب ابرسرد به يخ را در ابر سهولت مي بخشد.

با وجوديكه اين مدل مفهومي پذيرفتني است و زنجيره منطقي وقايع در افزايش بارندگي را ارائه مي كند،به علت اينكه بسياري از مراحل در زنجيره براي اندازه گيري خيلي مشكل است،اين مدل مفهومي بسيار پيچيده مي باشد.اگر يك ارتباط در فرايند نادرست باشد،رديابي اثرات بارورسازي بسيارمشكل خواهد بود.بويژه در ابرهاهمرفتي كه بطور طبيعي تغيير پذيري زيادي رانشان مي دهند.آزمايشهاي متمركز براي جمع آوري اطلاعات همانند مطالعات مدلسازي براي اثبات و حمايت اين فرضيه مورد نياز است.

با وجود اينكه افزايش بارندگي از ابرهاي منفرد در يك مقياس محدود مستند شده اند ولي شواهدي دال بر تاثير بر روي بارندگي منطقه مستند نشده است بنابراين اين روش براي افزايش بارندگي به منظور تامين منابع آب هنوز بصورت يك فن آوري اثبات نشده باقي مانده است.

بارورسازي ابر گرم اصطلاح ( بارورسازي جاذب الرطوبه) بسته به طراحي آزمايش ،نوع ماده بارورسازي مورد استفاده و نوع ابري كه مورد آزمايش بوده است،معاني كمي مختلف از ابتدا بخود گرفت.در تمام موارد ،هدف نهايي افزايش بارندگي توسط عواملي مي باشد كه فرآيند هماميزي را افزايش دهد.وارد كردن مستقيم اندازه مناسبي از CCN كه بتواند به عنوان نطفه هاي مصنوعي قطره باران مصنوعي عمل كند با استفاده از اسپد هاي آب ،محلولهاي نمكي رقيق ،يا نمكهاي پودر شده رايج ترين تكنيكهاي بارورسازي جاذب الرطوبه بودند كه در گذشته استفاده شدند.هدف اوليه وارد كردن نطفه هاي مصنوعي قطره باران (ذرات نمك با قطر بزرگتر از ?m 10 ) كوتاه كردن زمان عمل تعداد CCN در تعيين جمعيت اوليه قطركهاي ابر و بنابراين تسريع آغاز فرايند هماميزي است .اين مفهومم قبلا در برنامه هاي ايالات متحده و ساير كشورها استفاده گرديده است و هنوز در كشورهاي جنوب شرقي آسيا و هند مورد استفاده قرار مي گيرد با وجود اينكه اين فن آوري به طور گسترده در كشورهاي بسياري در جنوب شرقي آسيا استفاده شده است ،آزمايشهاي آماري گذشته با وجود اينكه بعضي از آنها حاكي از اثرات مثبت بوده اند عموما بدون نتيجه بوده اند.نتايج مشاهدات و مدلسازي در مورد اين كه تحت شرايط معين طيف اندازه قطره (نطفه هاي مصنوعي) باروري بهينه،بارندگي در بعضي از ابرها مي تواند افزايش يابد،حمايت هاي را جلب كرده ند.

نقاط ضعف اين رهيافت اين است كه مقدار زيادي نمك مورد نياز بوده و پخش نمك در نواحي در جريان ورودي به ابر مشكل مي باشد.علاوه بر آن ،آهنگ رشد ذرات به قطرات باران بايستي به خوبي با نيم رخ جريان بالا و هماهنگ باشد و گرنه رشد آنها كارا نخواهد بود اندازه قطره باروري بهينه تابع سرعت صعود و ضخامت ابر است و بستگي به روش تزريق مواد براي مثال از كف ابر يا نزديك به قله ابر دارد.فيرلي و چن در سال 1975 در يك مدلسازي دريافتند كه بارورسازي با نمك فقط مقدار كمي قطرات بزرگ بدون اينكه اثر قابل ملاحظه اي بر روي فرآيند بارندگي داشته باشند ايجاد مي كند.مگر اينكه خرد شدن قطره جهت افزايش واكنش زنجيره كه اثرات بارورسازي را افزايش دهد عمل كند.در حاليكه برخي از اثرات بارورسازي نسبت داده شده اند بارورسازي با مواد جاذب الرطوبه معمولا نسبت به بارورسازي با هسته هاي يخ جذابيت كمتري دارد .يانگ در 1996 نشان داد كه بيشتر مواد بارورسازي ممكن است هدر روند زيرا فقط بخش كوچكي از توده به اندازه قطره بارور بهينه نزديك است .در حاليكه در اكثر آزمايشهاي بارورسازي با مواد جاذبه الرطوبه با استفاده از اين روش ابرهاي بارور شده از طيف وسيعي از قطره هاي قطره بذر پاشي استفاده مي شود .اين امر مي تواند توضيح دهد كه چرا بارورسازي با مواد جاذبه الرطوبه با ذرات بزرگ نتايج بسيار متفاوتي را ايجاد كرده است.