عکسهایی دیدنی از خرم آباد








شهری که امروزه به نام خرم آباد نامبردار شدهاست، از نخستین سکونت گاهای مردم ایران به شمار میرود. غارهای مسکون دره خرم آباد (غارهای کنجی، یافته، پاسنگر، گراجنه، اشکفت قمری و...) حاوی آثار زندگی انسان غار نشین در دورههای موسترین، بارادوستی و زارزی است و «بنابر تاریخ گذاریهای از را آزمایش رادیو کربن در غار کنجی (واقع در دره خرم آباد لرستان)قدمت آثار از ۴۰ تا ۵۰ هزار سال است». گزارش و نتیجه پژوهش و بررسیهای دکترفرانک هو استاد دانشگاه رایس[۵] آمریکا و همکارش، فلانری و دیگر پژوهشگران همراه ایشان که در سالهای ۱۳۴۲ و ۱۳۴۳ خورشیدی در لرستان انجام گردید و به سال ۱۹۶۷ در امریکا نشر یافت (دوره پیش از تاریخ در جنوبغربی ایران «لرستان»، ص ۴)در بردارنده اطلاعات ارزندهای از دوره پیش از تاریخ خرم آباد است. فرانک هول مینویسد: «بهترین اطلاعات ما راجع به سکونت و نحوه امرار معاش انسانهای اواخر پلاستوسن {دوره چهارم زمین شناسی } مربوط به دره خرم آباد لرستان واقع در جنوب غربی ایران است. دره خرم آباد به درازای ۱۵ و پهنای ۱۰ کیلومتر بین کوههای آهکی که به موازات هم کشیده شدهاند و در ارتفاع ۱۱۷۰ متر از سطح دریا واقع شدهاست. کوههای اطراف آن به صورت یک منبع ذخیره آب در آمدهاند. دره خرم آباد دارای چشمههای آب خنک و تعدادی غار است. به هم فشردگی این دره و وجود غارهای متعددی که به وسیله انسانهای پیش از تاریخ اشغال گردیده، سبب شد که ما این دره را مرکز تحقیقات مربوط به دوره پالئولیتیک میانه دیرینه سنگی قرار دهیم. تا کنون ما ۱۷ محل از اقامتگاههای انسانی دوره دیرینه سنگی را در این دره یافتهایم آنچه مسلم است این است که با تحقیقات بیشتر میتوان محلهای بیشتری پیدا نمود. از این ۱۷ غار، دست کم ۵ غار از انها مربوط به دوره دیرینه سنگی بوده و شامل تمدن موستری [ دوره میانه دیرینه سنگی ] و متجاوز از شش غار دیگر متعلق به دیرینه سنگی فوقانی و شامل تمدن بارادوستی است، ۲ غار دیگر نیز مربوط بهپایان دیرینه سنگی فوقانی و شامل تمدن زارزی بوده شاید شش غار دیگر نیز مربوط به دیرینه سنگی فوقانی باشند.آثار خرم آباد حاکی از سکونت دامنه دار و مداومی در زاگرس هستند.فرانک هول « ۱۳ مورد تاریخ یابی به وسیله رادیو کربن از آثار دیرینه سنگی در دره خرم آباد» انجام داده ایت که «دو مورد مربوط به دوره موستری و ۱۱ مورد مربوط به مرحله، بارادوستی بوده، ۲ مورد نمونه موستری از لایه زیرین غار کنجی به دست آمده و تاریخ آن متجاوز از ۴۰ هزارسال» است و «نمونه بارادوستی به دست آمده از غار یافته بین ۲۱ هزار تا ۴۰ هزار سال پیش تاریخ گذاری شدهاند» فرانک هول «به علت وفور محلهای دوره دیرینه سنگی دردره خرم آباد به یک دسته بندی موقتی از محلهای مسکونی» به شرح زیر دست یافتهاست : «۱-اقامتگاههای فصلی که احتمالا به وسیله ۱ یا ۲ خانواده پدر سالاری در مدت کوتاهی و یک فصل از سال اشغال میشدهاند.۲- اقامتگاههای کشتار که به وسیله گروهی از شکارچیان برای یک یا دو روز اشغال میشدهاند که بین ۴۰ هزار تا ۱۰۰ هزار سال قبل از میلاد مسیح مورد استفاده بودهاند.۳- اقامتگاههای موقتی که شکارچیان برای لحظاتی کوتاه جهت برررسی وضع شکار یا ساختن ابزار سنگی در آنجا توقف نموده و معمولا پس از ترک کردن دیگر به آنجا مراجعه نمینمودند» وی در ادامه پژوهشهای خود «در دره خرم آباد به محل اردوگاههای شبانی که مربوط به ۶۰۰۰ تا ۵۸۰۰ سال پیش از میلاد مسیح» بودهاند، دست یافته و نتیجه گرفتهاست که بین ۴۵ هزار تا ۳۸ هزرا سال پیش از این مردمانی غار نشین در این دره سکونت داشتهاند که گاهی برای شکار غذایی اصلی خود کوچ میکردهاند.دیگر آثاری که از هزارهای پیش از میلا مسیح در این سرزمین به جای ماندهاند حکایت از زیست اقوام و تأثیر مردمان و فرهنگ ان بر فرهنگ ایران باستان دارند. پیشرفت آنان به ویژه کاسیها – قدیمی ترین ساکنان و حکام آریایی این دیار که ۵۷۶ سال بر بابل حکومت کردند – باعث اعجاب جهانیان شدهاست، و به همین دلیل لرستان را«مهد تمدن مفرغ (برنز)» نامیدهاند.اما در تواریخ نام عیلامیان به عنوان نخستین دولت که به طور منظم بر لرستان حکومت کردهاند ثبت شدهاست.[۶]
این قلعه اززمان قاجار به بعد به این نام خوانده میشود ودرفرازتپهای دربلندترین نقطه شهر خرم آباد واقع شدهاست.نام قدیم آن دژ شاپورخاست بوده وبنای وبنای آن به دورهٔ ساسانیان میرسد این قلعه اکنون دارای ۶ برج برج است ولی درگذشته دارای ۱۲ برج بودهاست وبه همین سبب به دوازده برجی نیزمعروف است.درقسمت شمالی زیر قلعه چشمهای بنام گلستان جاری است ولی آب موردنیازخود قلعه ازچاهی به عمق ۴۰ مترکه درمیان قلعه وجودداردتامین میشود.قلعه فلک الافلاک برشهرخرم آباد کاملامشرف است ومساحت آن درحدود ۵۳۰۰مترمربع است.فضای داخل آن به چهارتالار نسبتا بزرگ حول دوحیاط وتعدادی تالار واتاق تقسیم شدهاست.این بنا در عهد فتحعلیشاه قاجار مرمت گردیده و برج مرتفعی بدان افزوده شده و از آن پس فلک الافلاک خوانده شدهاست.
این مناره در جنوب شهرواقع شده که از ۹۹ پله به صورت دایرهای ساخته شدهاست که درآن سازمان جهت اعلام فرامین به رعایا ونگهبانی استفاده میشدهاست.
این سنگ نبشته که خط کوفی بر روی آن حک شدهاست در قسمت شرقی شهر خرم آباد قرار دارد این سنگ بصورت یک مربع تراشیده است و در روی آن راجع به سند مالکیت چرای دامهای موجود در آن زمان حک شدهاست. این سنگ نبشته به گونهای ساخته شدهاست که چهار وجه آن به سوی آثار باستانی :۱- پل شکسته ۲- مناره آجری ۳- قلعه فلک الافلاک ۴- حوض موسی نشانه رفتهاست.این سنگ ریشه در کوه دارد و در چند سال اخیر به علت توسعه جاده برش داده و جابجا شدهاست.
پلی است به یادگارمانده ازدوران ساسانیان این پل هم اکنون ویرانهای بیش نیست که درجنوب غربی خرم آباد قراردارد ودرگذشته قسمتهای غربی لرستان را به خرم آباد وازآنجا به خوزستان متصل میکردهاست این پل درزمان خود ازشاهکارهای معماری به حساب میآمده ودارای ۲۸ طاق یا دهانه بود هاست اما امروز تنها ۶طاق آن به جای ماند هاست.پل شاپوری درراستای غربی -شرقی باارتفاع ۱۶ متر ساخته شدهاست ودردهانه پرطاق موج شکنهایی لوزی شکل برای کاهش تخریب سیل تعبیه شدهاست.
بنایی مدور متشکل از یک دیواره عظیم سنگی که بصورت مدور دور تا دو چشمهای فصلی احداث گردیدهاست. قطر این بنا ۱۸ متر با محیط ۲۵۶ متر مربع با پنهای ۳ متر و بلندی آن تا کف چشمه ۱۸ متر است. این بنا دارای دریچهای به ابعاد ۹۰×۱۶۰ برای هدایت آب آشامیدنی و توزیع آن در سطح شهرشاپورخواست، مشروب نمودن اراضی و بهره برداری از آسیابهای آبی بودهاست. مواد و مصالح آن از سنگهای لاشه همراه ملات ساروج (آهک و گچ و...) میباشد که در ساختمان پل شاپوری وخرابههای شهر شاپورخواست مشاهده شدهاست.
آبشار نوژیان در ۳۰ کیلومتری جنوب خاوری خرم آباد (بخش پاپی) و در ناحیهای جنگلی به همین نام واقع شدهاست. این آبشار یکی از زیباییهای طبیعی استان لرستان است که هر ساله، بسیاری از مردم را به سوی خود جلب میکند. گردش گاه جنگلی نوژیان بالای کوه تاف قرار دارد. در کوه «تاف» انواع گیاهان دارویی میرویند و طبیعت و آبشار زیبای آن شگفت انگیز و دیدنی است. همواره بسیاری از مردم برای تماشای این آبشار زیبا و هم چنین برای جمع آوری گیاهان دارویی، به این ناحیه میآیند و اوقات فراغت خود را در آن جا میگذرانند.
این آبشار درغرب گردنه نوژیان، بخش پاپی در جنوب شرقی خرم آباد قرار دارد ویکی از زیباترین آبشارهای کشور است. فاصله آن تا شهر خرم آباد حدود ۶۰ کیلومتر میباشد. سرچشمه آبشار یک صخره سنگی است و پس از طی حدود ۱۵ متر از صخره دوم فرو ریخته و آبشار دوم را به وجود میآورد. آبشار وارک در نزدیکی آبشار نوژیان قرار دارد.در فصل کم آبی ارتفاع قسمت اول ۷ متر با عرض حدود ۱۲ متر و قسمت دوم ۱۵/۵ متر با عرض ۵/۵۶ متر یکی از زیباترین منظرهها را در این منطقه میتوان دید. حداکثر ارتفاع آن به ۵۷ متر میرسد و عرضی معادل ۵۰ متر را در بر میگیرد. اطراف این آبشار پوشیده از درختان، بلوط، گلابی، زالزالک و.... وجود دارد.
آبشار گریت در شمال شرقی شهرستان خرمآباد در یک منطقه کوهستانی و در کنار روستایی بنام ترس یا گریت یا سرکانه عباس آباد در درهای خوش آب و هوا و پوشیده از درختان انبوه بلوط واقع شدهاست. منطقه گریت دارای زمستانهای برفی و سرد و بهار، تابستان خنک، معتدل و بسیار سرسبز و چشمنواز میباشد. وضعیت مالکیت اراضی: مالکیت اراضی منطقه در اختیار منابع طبیعی و بخشی نیز در اختیار روستائیان ساکن منطقهاست.جمعیت ساکن در منطقه: جمعیت ساکن در منطقه عمومی آبشار گریت بالغ بر ۱۲۰۰ نفر است. شغل ساکنین منطقه بیشتر کشاورزی و دامپروری است. خدمات موجود و مورد نیاز: منطقه تنها دارای جاده آسفالته بوده و هیچ گونه خدمات دیگری در محل موجود نیست. تنها در فصول پر تردد گردشگران (بهار و تابستان) روستائیان با برپایی یک چادر اقدام به فروش انواع تنقلات و چای و نوشابه میکنند. راههای دسترسی: راه دسترسی به آبشار گریت از طریق جاده آسفالته خرمآباد – سپیددشت و سپیددشت به سمت (ایستگاه راهآهن تهران – جنوب) خرمآباد از راه جاده آسفالته از شهر سپیددشت به سمت خرمآباد میباشد.سازمانهای متولی جاذبه: اداره کل منابع طبیعی استان و میراث فرهنگی و گردشگری متولی آبشار هستند.
ویژگیهای جاذبه: آبشار زیبا و پلهای گریت یا سرکانه عباسآباد در فاصله ۵۰ کیلومتری شهرستان خرمآباد – سپید دشت و در ۳۰ کیلومتری ایستگاه راهآهن سپید دشت واقع در این شهر بصورت سه آبشار عمده و زیبا پلهای وجود دارد. این آبشارها در مسیر عبور رودخانه ترس گریت به طرف رودخانه سزار بر اثر عبور از ناهمواریها منطقه و مسیر عبور رودخانه ترس بوجود آمدهاند. در فصل بهار و ابتدای تابستان در اطراف آبشار و دامنهٔ ارتفاعات منطقه گلهای فراوان و زیبا به همراه پوشش گیاهی و جنگل انبوه درختان بلوط، زیبایی خاصی به منطقه میدهد و چشمانداز بدیع و زیبایی را در برابر چشم بینندگان قرار میدهد. امکان برقراری ارتباط در این مسیر از طریق ایستگاه راه آهن سپیددشت واقع در مسیر راه آهن سراسری تهران – جنوب و مسیر دیگر آن از طریق محور خرمآباد – بروجرد و کیلومتر ۱۵ این جاده از خرمآباد به سمت بروجرد از راه محور خرمآباد – سپیددشت میباشد. ارتفاع متوسط این آبشارهای سهگانه ۱۵ متر است.میزان اراضی قابل استفاده برای طرح: میزان اراضی قابل استفاده برای اجرای طرحهای گردشگری حدود ۱۰ هکتار است. در حومه خرم آباد نیز چند آبشار وجود دارد که از جمله آنها میتوان به آبشار تاف (در زبان محلی تاف به معنای آبشار نیز به کار میرود) و آبشار نوژیان اشاره کرد. وجود سفرههای آب زیرزمینی و بطور کلی منابع آب فراوان و همچنین وفور منابع و معادن، این شهر را در زمره شهرهای غنی از لحاظ منابع طبیعی قرار دادهاست. علاوه بر آن آب و هوای مناسب خرم آباد از این شهر مکان مناسبی برای کشاورزی و دامپروری ساختهاست.
مکانهای گردشگری شهرستان خرم آباد[۷]
عمدهترین جاذبههای طبیعی و تاریخی خرمآباد عبارتند از:
![]() |
#2 | ||
سرپرست بخش های مختلف تالار گالری عکس-مدير بخش گفتگوي آزاد
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Nov 2005
محل سکونت: جزیره قرمز
پست ها: 23,287
سپاسها: 22,495
در 14,823 پست 50,318 بار سپاسگزاری شده است
![]() |
![]() __________________ در زندگی مشو مدیون احساس کسی تا نباشد رایگان عمرت گروگان کسی ![]() | ||
![]() |
![]() |
![]() |
#3 | ||
سرپرست بخش های مختلف تالار گالری عکس-مدير بخش گفتگوي آزاد
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Nov 2005
محل سکونت: جزیره قرمز
پست ها: 23,287
سپاسها: 22,495
در 14,823 پست 50,318 بار سپاسگزاری شده است
![]() |
![]() __________________ در زندگی مشو مدیون احساس کسی تا نباشد رایگان عمرت گروگان کسی ![]() | ||
![]() |
![]() |
![]() |
#4 | ||
سرپرست بخش های مختلف تالار گالری عکس-مدير بخش گفتگوي آزاد
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Nov 2005
محل سکونت: جزیره قرمز
پست ها: 23,287
سپاسها: 22,495
در 14,823 پست 50,318 بار سپاسگزاری شده است
![]() |
![]() __________________ در زندگی مشو مدیون احساس کسی تا نباشد رایگان عمرت گروگان کسی ![]() | ||
![]() |
![]() |
![]() |
#5 | ||
سرپرست بخش های مختلف تالار گالری عکس-مدير بخش گفتگوي آزاد
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Nov 2005
محل سکونت: جزیره قرمز
پست ها: 23,287
سپاسها: 22,495
در 14,823 پست 50,318 بار سپاسگزاری شده است
![]() |
![]() __________________ در زندگی مشو مدیون احساس کسی تا نباشد رایگان عمرت گروگان کسی ![]() | ||
![]() |
![]() |
![]() |
#6 | ||
سرپرست بخش های مختلف تالار گالری عکس-مدير بخش گفتگوي آزاد
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Nov 2005
محل سکونت: جزیره قرمز
پست ها: 23,287
سپاسها: 22,495
در 14,823 پست 50,318 بار سپاسگزاری شده است
![]() |
![]() __________________ در زندگی مشو مدیون احساس کسی تا نباشد رایگان عمرت گروگان کسی ![]() | ||
![]() |
![]() |
#7 | |
![]() |
|
#8 | |||
![]() __________________ ![]() | |||
#9 | |||
![]() __________________ |
عکس های زیر پر بیننده ترین عکس های نشنال جئوگرافیک در سال 2008 میباشند.
1- عکس هوایی از قبیله تازه کشف شده در آمازون است. اعضای این قبیله ناشناخته که به نظر تاکنون هیچ انسان متمدنی ندیدهاند به سمت هواپیمایی که از بالای سر آنها عبور می کند نیزه پرتاب میکنند.
کارشناسان معتقداند پوشش رنگی بدن های آنها نوعی اعلان خشونت است.
این عکس هوایی از منطقهای حوالی برزیل و پرو گرفته شده است.
2- مقارنه مشتری و زهره با ماه که در یکم دسامبر سال 2008 انگار به زمین لبخند میزنند.
این عکس در حوالی شهر مانیل کشور فیلیپین گرفته شده است. در حالی که مردمان کشورهای آسیایی این لبخند آسمانی را مشاهده میکردند مردمان کشور امریکا این منظره را به شکل کاملا برعکس و اخمو دیدند.
3-لاشه یخ زده دهپای بزرگ، این حیوان خجالتی که در ژرفای دریا زندگی میکند برای نخستین بار توسط دانشمندانی از نیوزلاند در آوریل 2008 دیده شد. این حیوان برای ماهها پس از صید توسط ماهیگیران یخ زده بود. صیادان قطب جنوب این ماهی را در سال 2007 صید کرده بودند.
کشف این گونه شگفتیهای زیادی را به همراه آورد. دانشمندان میگویند چشم بزرگ این حیوان که در اعماق دریاهای تاریک(1980متر) زندگی میکند، میتواند نقش اندام تولید مثل را ایفا کند.
4-آثار تخریبهای توفان اقیانوسی IKE در هوستون ایالت تگزاس . این عکس از برجی در این شهر گرفته شده است. توفان تمام قدرت خود را با تخریب ساختمانها، جاری کردن سیل در خیابانها و ویرانی سواحل خلیج به میلیونها نفر از ساکنان این شهر نشان داد.
باد در ساعت 3 صبح با سرعت 177کیلومتر در ساعت توفان اقیانوسی IKE را به شهر گالوستون رساند.
5- صید سفرهماهی بزرگ دیگری که در سواحل هنگکنگ توسط ماهیگیران تفریحی به صورت زنده صید شده است. در این عکس سفره ماهی 4.3 متری در دست ماهیگیران و زب هوگان (محقق) قرار دارد.
وزن این گونه تا 450 کیلوگرم هم گزارش شده است به طوری که میتوان آن را بزرگترین سفره ماهی جهان نام برد. زِب هوگان پس از هفتهها جستجو توانست این ماهی را در آبهای رودخانه بانگ پاکنگ واقع در تایلند بیابد. این ماهی مدت کوتاهی پس از صیدش در ناباوری وضع حمل کرد.
6-دونیم کیلومتر پایینتر از سطح دریا این شبه هشتپای Magnapinna عجیب و غریب توسط دستگاههای کنترل از راه دور شرکت نفتی شل ثبت شد و نشریه نشنال جئوگرافیکدر تاریخ 24 نوامبر خبر آن را منتشر کرد. مسئولین استخراج نفت و گاز این شرکت از دیدن این موجود در اعماق زیاد دریا هنگام حفر چاه بسیار تعجب کردهاند.
7- عکس استیو وینتر از ایالات متحده است که بعد از 10 ماه انتظار بالاخره توانست عکسی از پلنگ برفی را در ارتفاعات لاداکهرمیس هند بگیرد.
این حیوان نادر که در آسیای میانه زندگی میکند و میتواند دمای منفی 40 تا مثبت 40 را تحمل کند. این عکس برای عکاسش جایزه بهترین عکس حیات وحش سال را به همراه آورد.
8-ستارههای دریایی غول پیکر متعلق به قطب جنوب . در این عکس ستارههای دریایی که 60 سانتی متر اندازه دارند توسط دو محقق موسسه ملی مطالعاتی آب و هوا نیوزلند حمل میشوند. آنها به همراه سایر محققان در سرشماری 35 روزه حدود 30 هزار موجود دریایی را در ماههای فوریه و مارس به ثبت رساندهاند.
9-از نظر طبیعی هم این قورباغه درختی می تواند این مار چشم گربهای را بخورد، هم این مار آن قورباغه را. دیوید میتلند انگلیسی این عکس را ساعت سه صبح در جنگل های بارانی برزیل گرفته است.
این حالت آن قدر طولانی شد که عکاس ترجیح داد تا صحنه را بدون دیدن نتیجه ترککند. این عکس یکی از کاندیداهای برترین عکس در مسابقه عکاسی از حیاط وحش سال 2008 بود. این دومین عکس پربیننده در آن مسابقه بود.
10- آتشفشان چاپیتن در شیلی که پس از 9 هزار سال فعال شده است. این عکس در نشریه نشنال جئوگرافیکمنتشر شده است. انفجارهای درون آتشفشان میتواند باعث ایجاد رعد و برقهای شدید شود.این صاعقهها احتمالا به دلیل برخورد خردههای سنگ، خاکستر و یخ بوجود آمدهاند. فوران گدازهها به صورت متناوب برای ماهها باعث شد ساکنان پاتاگونیا سرگردان
![]() |
این تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر کامل روی این جایگاه کلیک کنید. تصویر اصلی دارای اندازه 642x647 می باشد. |
![]() |
این تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر کامل روی این جایگاه کلیک کنید. تصویر اصلی دارای اندازه 1029x681 می باشد. |
![]() |
برای دیدن تصویر کوچک بر روی این جایگاه کلیک کنید |
![]() |
برای دیدن تصویر کوچک بر روی این جایگاه کلیک کنید |
![]() |
این تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر کامل روی این جایگاه کلیک کنید. تصویر اصلی دارای اندازه 679x535 می باشد. |
![]() |
این تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر کامل روی این جایگاه کلیک کنید. تصویر اصلی دارای اندازه 720x927 می باشد. |
![]() |
این تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر کامل روی این جایگاه کلیک کنید. تصویر اصلی دارای اندازه 800x533 می باشد. |
![]() |
این تصویر تغییر اندازه داده شده است. برای مشاهده تصویر کامل روی این جایگاه کلیک کنید. تصویر اصلی دارای اندازه 1297x1381 می باشد. |
خلیج فارس در گذرگاه تاریخ
![]() يازدهم ارديبهشت ماه مصادف با «روز ملى خليج فارس» است تا اين روز مناسبى باشد براى تمركز اذهان ايرانيان كه نه تنها در سرزمين مادرى بلكه در همه واحدهاى جغرافيايى محل زيست خود در گستره اى به وسعت سراسر گيتى به پاسداشت نمادى از غرور ملى و افتخار ميهنى خود روى آورند. غرور و افتخارى كه به يمن و تبرك تأثير ژرف باورهاى عميق الهى و دينى ارزشى مضاعف يافته است و در اين روز با سرفرازى و نازش به وجود فسونبار پهنه آبى جنوب ايران به نام «فارس» شگون يافته و متجلى مى شود.اين گستره نيلگون كه زمانى به تمامى در درون قلمرو ايرانيان قرار داشت و از ديرينه روزگاران درياى فارس خوانده شده است تنها يك واژه ساده نيست بلكه يك «مفهوم» نهادينه شده است كه عصرى چند هزار ساله به قدمت آغاز نگارش تاريخ مكتوب بشر از عهد باستان دارد. همه مى دانيم كه «مفاهيم» در يك شبانه روز شكل مى گيرند و خلق الساعه نيستند بلكه از روندى طولانى توأم با رنج و اميد، واقعيت و رؤيا و انديشه و عمل حاصل مى آيند و نهادينه مى شوند. خليج فارس و نام ابدى آن نيز يادآور حضور و نقش برجسته و ويژه اجداد آزادكام ايرانيان است كه نام اين پهنه آبى را به خاطر جايگاه استوار و تحسين برانگيز خود در عهد باستان و در روزگار اسرارآميز كهن در تاريخ هستى بشر حتى متون مذهبى ملكه اذهان كردند و خليج و نام بامسماى آن آنچنان آسمان فرسا شد كه برخى مورخان اسلامى نام خليج فارس را از منشأ الهى و ملهم از اسما آسمانى دانسته اند. نام خليج فارس منبع:http://www.iran-newspaper.com/1385/850211/html/diplomatic.htm |
|
ستاره شناسی ما قبل تاریخ
آثار مشاهدات آسمان حتی از دوران ما قبل تاریخ، یعنی قبل از آغاز ثبت رخدادها، بر جای مانده است. تصور می شود که سنگهای قائم یافته شده در برخی از نقاط اروپا اولین رصدخانه ها باشند و این سنگها برای نشان دادن موقعیت خورشید و ماه در برخی از اوقات سال، نظیر اعتدالین، چیده و مرتب شده اند. احتمالا مراسم مذهبی در این روزها برگزار می شد، هر چند که کاربرد دقیق سنگها به درستی معلوم نیست.
می توان نمونه برجسته سنگهای قائم ماقبل تاریخ را در استون هنج انگلیس یافت. این سنگها حول دایره ای چیده شده اند و ظاهرا بین سالهای 2200 و 1600 قبل از میلاد برپا شده اند. خیابانی دراز به محلی منتهی می شود که خورشید به هنگام رسیدن به بالاترین نقطه آسمان (انقلاب تابستانی)، در روز به آنجا می رسد. از دیر باز استون هنج با مراسم بت پرستی آمیخته بوده است و هنوز آیینهای گرامیداشت انقلاب تابستانی در آنجا برگزار می شوند.
اغلب، اختر شناسی اولین علم محسوب می شود. تقریبا همه تمدن های پیشین حرکات اجرام سماوی را مطالعه می کردند و از اندوخته دانش شان برای تعیین زمان، تجارب و نظم دادن به زندگی روزمره بهره می گرفتند. این اولین کوشش برای درک نیروهای طبیعی و مهار آنها به سود بشر بود.
انسانهای شکارچی و گیاه چین
انسانهای نخستین باشکار و جمع آوری گیاهان امرار معاش می کردند. اگر چه بقایای اندکی از این جوامع باستانی بر جای مانده، ولی بی تردید آنها بازگشت ادواری فصول و الگوهای نامتغیر ستارگان را مشاهده کرده اند. به عنوان مثال، استخوانهایی که در آفریقا کشف شده، نقوشی را نشان می دهند که ظاهرا هلالهای ماه را در قالب تقویم جمع بندی کرده است.
انسانها تقریبا در 9 هزار سال قبل از میلاد در جوامع زراعی ساکن شدند. دو فرهنگی که در ابتدا پیدایش یافتند عبارت بودند از مصریان در آفریقا و بابلیان در در غرب آسیا، برای هر دو تعیین زمان جهت سازماندهی به زندگی مذهبی و اقتصادی ضروری بود و آنها با حرکات ماه و خورشید تقویم ابداع کردند. این تقویم ها بر پایه سال شمسی یا سال قمری استوار بودند. سال شمسی مدت زمانی است که زمین بدور خورشید می گردد یعنی 365 روز و یک چهارم روز.اعتقادات بابلیان
بابلیان تقویم شان را از روی رصد ماه که چرخه اش 5/29 روز طول می کشد، ابداع کردند. تقویم های بابلی که احتمالا نخستین بار در سال 3 هزار قبل از میلاد پدید آمدند، بر اساس 12 ماه قمری بودند. بعد از هر دوره 29 روزه، دوره ای 30 روزه قرار داشت در نتیجه سال قمری 354 روز بود. برای مساوی نمودن سال قمری و شمسی، که تغییر فصول را کنترل می کرد هر چند سال یکبار چند ماه دیگر به تقویم اضافه می شد.
بابلیان معتقد بودند که خدایان، خورشید، ماه، سیارات و ستارگان را در آسمان قرار داده اند و به دقت بر آنها نظارت می کنند. آنها دریافتند که سیارات در پهنه معینی از آسمان حرکت می کنند که به برج فلکی معروفند و الگوهای ستارگان این پهنه را به صور فلکی تقسیم نمودند. آنها همچنین مشاهدات خود را از کسوفها، شهابها، ستارگان دنباله دار ثبت کردند.
مصریان
مصریان باستان توجه اندکی به حرکات سیارات داشتند واز ستاره شناسی تنها برای تعیین زمان استفاده می کردند. آنها اولین مردمانی بودند که تقویمی مبتنی بر سال شمسی ابداع نمودند. آن سال با طغیان رود نیل آغاز می شد که رخدادی سالیانه بود و برای جوامع زراعی مجاور کرانه اش اهمیتی حیاتی داشت. این طغیان با طلوع صبحدم ستاره شعرای یمانی، درخشانترین ستاره آسمان، مقارن بود.
چینی ها
قدمت اختر شناسی چینی به 4 هزار سال قبل از میلاد باز می گردد، و چینی ها متقاعد شدند که حرکات خورشید، ماه و سیارات راهنمای پیش گویی آینده هستند. آنها بدقت آسمان را رصد نمودند وامروزه یادداشتهای آنها درباره ستارگان دنباله دار و ابرنواخترها برای اخترشناسان کاربرد قابل ملاحظه ای دارد. آنها توجه خاصی به کسوف مبذول داشتند و می پنداشتند که بد یمن است. آنها تصور می نمودند که کسوف بر اثر خورده شدن خورشید توسط اژدها ایجاد می شود و در خلال کسوف به خیابانها می ریختند تا با کوبیدن قابلمه و ماهی تابه آن جانور را فراری بدهند.تمدن مایا
مایایی ها که در خلال سالهای 2 هزار قبل از میلاد و 900 میلادی ساکن آمریکای جنوبی بودند، معتقد بودند که سیارات و ستارگان خدایانند. آنها برای رصد حرکات متغیر اجرام سماوی اهرامی بنا نهادند و تقویم شمسی دقیقی وضع نمودند. آنها همچنین با محاسباتی وقوع خسوف و کسوف را پیش بینی می کردند.
|
|
مسلمان شدن مردم کوهستانی طبرستان و رویان و دیلم و حتی نواحی جاگه ای، بیشتر به وسیله ی داعیان علوی زیدی صورت گرفت و یک چندی مذهب زیدیه به وسیله آنان در طبرستان و دیلم رواج یافت.عامل دیگر گسترش اسلام و مذهب شیعه در منطقه، روی اوردن پناهنده شدن سادات علوی به این مناطق بود که در معرض کشتار و نفی بلد از سوی خلفا و حاکمان دست نشانده ی انها در قرون اولیه اسلامی قرار گرفته، به نواحی البرز هجرت کردند و در این مناطق نیز مورد تعقیب عمال خلفا قرار گرفته جایگاه امنی نیافتند و برخی نیز کشته شدند، نشانه ی این امر وجود امم زاده های متعددی است که در سراسر دو سوی البرز دیده می شود. در منطقه ی لاویج نور نیز مقبره ی چهار تن از سادات وجود دارد.
با توجه به آن چه گفته شد آیا می توان افسانه ی موجود در دو بیتی امیر را صحیح پنداشت؟ پاسخ به این پرسش نیاز به تاملی عمیق دارد. جالب آن است که این سنگواره به گونه ای نیست که هر کسی در ذهن خود آن را با شکل اصلی فیل تطبیق دهد این سنگواره کاملاً شکل یک فیل عظیم الجثه است که بر شکم خوابیدهف دارای خرطومی به شکل خرطوم فیل است، اگر چه قسمتی از آن را بنا به گفته مردم ، سودجویان شکسته اند.
حال باید پرسید اگر این سنگواره یک فیل واقعی بوده است و افسانهی موجود در دو بیتی را بپذیریم چگونه در این مکان قرار گرفته است؟ جایی که حتی اسبان چابک سواران عرب نتوانسته اند به ان راه یابند بعید به نظر می رسد که چنبن فیل عظیم الجثه ای به آن جا راه یافته باشد و شرایط جغرافیایی و زیست گاهی این منطقه با توجه به کوهستانی بودن آن مکان مناسبی برای زیست فیل نیست. به علاوه منشاء پیدایش چنین افسانه ای (حضور امام حسن (ع)در منطقه) شاید وجود سلدات علوی زادگانی است که به نقاط دور دست از جمله این مناطق گریخته اند، و مردم با مشاهده ی بزرگی و منش والا و به احترام کرامتشان، آنان را امام تصور کردند.
نکته شایان ذکر آن است که هر اسطوره ای رگه هایی از واقعیت را در خود دارد، شاید جابجایی شخصیت حسن بن زید علوی با امام حسن (ع) باشد. نکته دیگر اینکه اگر منظور از امام حسن(ع)در دو بیتی مورد نظر امام حسن عسگری هم باشد باز احتمال حضور ایشان با توجه به ایمکه در سامره تحت نظر بودند کاملاً منتفی است اگر چه مکان دفن نماینده ی ایشان، بنا به اقوال، در بلده ی نور باقی است.
بر این اساس شخصیتی که در این افسانه آمده شاید همان حسن بن زید باشد که بنا بر گزارش ابن اسفندیار و میر ظهیر الدین مرعشی و اولیاء الله آملی هنگامی که از مقابل سلیمان بن عبدالله حاکم طاهری در ساری برای اولین بار گریخته بود، تا لاویج رود آمده، و به احتمال در ادامه مسیرش از لاویج نیز عبور کرد. ابن اسفندیار می نویسد « حسن بن زید به لاویج رود امد و مشورت طلبید از یاران خویش، و به او گفتند این جایگاه نکوست ...»(3) اولیاء الله آملی نوشته است: « داعی(حسن بن زید) به لاویج رود معسگر ساخت..».(4) مرعشی می گوید: « بعد از چند روز داعی را از دیلمان و گیلان مدد رسید داعی از چالوس سوار شد و به خواجک (خاچک امروزی) نزول کرد سلیمان (ابن عبدالله طاهر) با اصفهبد (ملک الجبال قارن بن شهریار) به پای دشت آمد داعی به لاویجه رود معسگر ساخت.»(5)
افسانهی دیگری که در ارتباط با فیل سنگی وجود دارد و آن را معجزه ای منتسب به امام حسن(ع) جلوه می دهد « تنیرو» است. شکلی که شاید به مرور زمان بر اثر خروج آهک ها و گچ ها در کناره ی چشمه ی آبگرم به وجود امده آن را کاملاً شکل یک تنور ساخته است. تنور و محای که آب از آن فوران می کند در ارتفاع خاصی قرار گرفته است، این همه دقت اتفاقی در کار طبیعت خود عجیب است. نفرین کردن امام در حق زنی و نیز درخواست قرصی نان از آن زن که برخلاف طبع بلند و منش والا و منیع آن حضرت بوده، هم چنین آماده بودن ترازو برای وزن کردن نان همه گویای ان است که دریابیم اسطوره از چه لایه ی نازکی، نقب به تاریخ و واقعیت می زند و تمییز لایه ی ظریف بین افسانه و واقعیت چقدر دقیق و دشوار است.
فرجام سخن، ماندگاری این سنگواره در زمانی بس طولانی است، اگر به تاریخ یا واقعه ای که در این افسانه
آمده نگاه کنیم و یا پیدایی آن را به زمان سرودن دو بیتی منسوب به امیر پازواری بدانیم در هیچ یک از منابع تاریخ عمومی یا محلی نامی از این سنگواره ذکر نشده است. نگاهی دقیق تر به ان نشان می دهد که به احتمال در دوره هایی نه چندان دور به وسیله ی افراد تغییراتی یافتهف چنان که دیوار شکمی و پشت آن با لایه ای از ساروج یا سنگ های سیمانی پوشش یافته است، و این برای جلوگیری از فرسایش طبیعی، یا برای جبران تخریب های ناشی از دستبردهای انسانی بوده، که به طمع یافتن گنج و دفینه ی موجود در آن، صورت گرفته است که در دل خویش راز های سر به مهری از تاریخ فرمانروایان و حاکمان را پنهان کرده است و نیز به دست همان فرمانروایان ساخته شده؛ اما این نکته همچنان باقی است که چرا تندیس موجودی را انتخاب کردند که هیچ ارتباطی با شرایط طبیعی و جغرافیایی منطقه ندارد و حتی ذهنیتی نامانوس دارد. آیا سنگواره طبیعی از گچ وآهک بوده با توجه به این که در کنار چشمه ی آبگرم قرار گرفته، و به دلیل شباهتش با فیل، فرمانروایان محلی ان را تکمیل کرده، به صورت سمبلی برای حکومت خود در آورده اند و در آن گنجینه های با ارزش خود را نهفته اند؟ می گویند اگر کسی بخواهد این سنگواره را خراب کند با حمله مارها و افعی ها روبه رو میشود، این حادثه چندین بار هم رخ داده است، این امر چه صحت داشته باشد چه نداشته باشد، سبب شده است که افراد به ندرت جرئت نزدیک شدن به آن را داشته باشند و بدین سبب سنگواره کمتر به وسیله عامل انسانی تخریب شده است. به هر حال این سنگواره را چه به صورت سمبل، دفینه، آرامگاه، یا سنگواره ای طبیعی از گچ و آهک تصور کنیم بی مبالغه باید گفت در حد خود شاهکاری سترگ، و زیباترین اثری است که به عنوان یادگاری از تاریخ، سبب ماندگاری هویت و حافظه تاریخ قومی و منطقه ای می تواند باشد، اگر چه منتسب کردن آن با معجزه ی یاد شده در دو بیتی امیر نمی تواند تطابق و سازگاری داشته باشد و این احتمال تقریباً منتفی است، شایسته است به دلیل اهمیتی که دارد، مورد شناسایی و توجه قرار گیرد. در واقع این زیبایی وقتی کامل می شود و موجب شگفتی خواهد شد، که در نظر بگیریم این سنگواره در سرزمینی چون هند با افریقا به عنوان سمبل یا نماد وجود دارد چندان عجیب نمی نمود، اما در این منطقه علیرغم گسیختگی جغرافیایی با زیست گاه اصلی فیل و عدم پیوند این سمبل با فرهنگ بومی چه می کند، موجودی غریب با منطقه که بسیار زیبا و ساکت بر جایگاه خویش نشسته است و چون تصویری پروقار بر تابلوی این سرزمین نقش بسته است، چون تندیسی از غربت تاریخ است که رنج دورافتادگی از وطن مالوف را در سینه دارد و نگاهش تا دور دست ها چون دیرینگی های سرزمین رویان رازناک و اساطیری است.
پی نوشته ها:
1. بلاذری ، احمدبن یحیی. فتوح البلدان( بخش مربوط به ایران) ترجمه ی آذرتاش آذرنوش. ص92.
2. کسروی ، احمد. مجموعه مقالات.
3. ابن اسفندیار. تاریخ طبرستان . ص234.
4. آملی، اولیاء الله. تاریخ رویان. به کوشش منوچهر ستوده. ص91.
5. مرعشی، میرظهیرالدین. تاریخ طبرستان و رویان و مازندران. به کوشش محمد حسین تسبیحی.ص133.
علت اين کار شيعه شدن سلطان محمد خدا بنده و گرايش او به حضرت علی بود ، شايد به اعتباری گنبد سلطانيه را بتوان اولين اثر هنری شيعه در کشور ايران دانست . بعد از اتمام بنا به علت مخالفت علماء دين با اين عمل ، سلطان محمد از انجام اين کار منصرف شد .
باغ ايراني آنگونه كه از ايده و تعريف آن بر ميآيد، گذشته از فضايي عملكردي كه مردمان در آن دمي بياسايند و تفرج كنند، خود مفهومي نقش بسته بر سرزمين و برآمده از فرهنگ و شكل گرفته در آداب و رسوم مردمان است .
اگر معماري ايراني عصاره و تبلور انديشه ايراني در مواجهه با فضاي زيست انساني است و اگر شهرهاي تاريخي ما همواره رنگ خاك و طعم آب جاري در سرزمينمان را با خود دارند، دور از ذهن نيست اگر تصور كنيم كه باغهايمان نيز گذشته از انديشههاي شكلگيريشان، دورنمايي از آرمانهاي انسان ايرانياند؛ چه به آنگاه كه با حفظ تقديس، آب را چنان در باغ ميگرداندند تا باغشان نيز نماد فكر و انديشه و عناصر هستي بخششان گردد و چه به زماني كه بيش از هميشه باغ را تمثيلي از بهشت برين مي دانستند و تمناي جاودانگي را در باغ تجربه ميكردند.
![]() نمایی از باغ ایرانی |
اين صنع برآمده از فرهنگ، چون هر پديده ديگري كه در چهارچوبهاي فرهنگي شكل ميگيرد، جلوه هاي خود را در وجوه گوناگون فرهنگ و هنر سرزمينش بر جاي ميگذارد. اين تأثيرات در حوزه فرهنگي، بيش از هر چيز در ادبيات و شعر پارسي، معماري و هنرهاي ايراني بچشم ميخورد. از اينروست كه باغ در شعر فارسي از دير باز، اهميت و جايگاه خاص خود را داشته است، چه در اشعار فردوسي، منوچهري و نظامي كه بيشتر اشعاري توصيفي و تصويري هستند و بالطبع اطلاعات روشنتر را در ارتباط با شكل و نوع باغ بدست ميدهند و چه در اشعار متاخرتر همچون اشعار حافظ و سعدي كه كاربرد استعاري از باغ بيشتر به چشم ميخورد، كه اين موضوع البته خود گستره توجه به باغ را نيز مينماياند.
سر و تن بشستی نهفته به باغ
پرستنده با او نبردی چراغ (فردوسی)
دگر شارسان برکه اردشیر
پراز باغ وپرگلشن وآبگیر (فردوسی)
شهری نه یکی باغ پرازمیوه پراز گل
دیوارمزین همه وخاک مشجر (ناصرخسرو)
چه خوش باغیست باغ زندگانی
گر ایمن باشد از باد خزانی (نظامی گنجوی)
باغ سبزعشق کو بی منتهاست
جزغم وشادی در او بس میوه هاست (مولوی)
![]() دولتآباد با دیوار خشتی در یزد |
سروی چوتوميباید تا باغ بیاراید
ور در همه باغستان سروی نبود شاید (سعدی)
سحر ببوی گلستان شدم دمی درباغ
که تا بلبل بیدل کنم علاج دماغ (حافظ)
چندان که بهاراست وخزان است دراین باغ
چشم دل شبنم نگرانست دراین باغ (صایب تبریزی)
در معماري ايراني يافتن نشاني از باغ چندان دشوار نيست كه گذشته از آنكه باغ خود يك فضاي به غايت معمارانه است و نيز جداي از آنكه حضور صورتهاي گوناگونش را، از حياط خانهها تا شالودههاي عظيم شهري، به سهولت مي توان درك كرد، نقشش را در هنرهاي وابسته به معماري همچون كاشيكاري و تزئينات ديگر به عيان ميتوان ديد، چنانچه در صنايع و هنرهاي دستي نيز اين حضور هميشگي و جاودانه بوده است .
![]() باغ ارم در شیراز |
اگر بخواهيم جلوههاي باغ را در ديگر وجوه فرهنگ و هنر ايراني نظاره كنيم و اگر تأثير عميق باغ را در مهمترين هنرها همچون مينياتور دنبال نماييم كه چگونه باغ در فضا سازي اين نقاشيها تاثير عميق خود را برجاي گذاشته و چگونه نقاشان ايراني فضاي آرمانيشان را از باغ انتزاع كرده اند، بايد به اين نكته توجه كنيم كه باغ نه صرفا به اعتبار يك فضاي معمارانه كه به اعتبار پشتوانه پرمعنا و مفهوم خود، اينچنين زندگي و حيات مردمان را در نورديده و حضور خود را جلوههايي نغز بخشيده است. حضورباغ در هنرهای تجسمی ایرانیان چون نگارگری ایرانی وهم چنین در دستبافتههای کهن چون فرش ایرانی حکایت از در هم آمیختگی فرهنگ وهنر این مردمان با طبیعت ومظاهر آن که نشانههایی از بهشت را با خود بهمراه می آورد، دارد وهنرمند ایرانی اوج تمنای خود از خدای خویش را در آنها به تصویر میکشد و شاید بتوان تعبیری دلنشین درخصوص باغ ایرانی بکار برد که باغ ایرانی یکی از نیکوترین جلوههای صورت و معنا بر آمده از باورهای ایرانیان است.
از همينرو است كه در مبحث جلوه باغ در هنر و فرهنگ ايراني نبايد از انديشهها و منظومههاي فكري ايرانيان و نيز شناخت جامعه، مردمان، اقوام عام و خاص ايراني غافل شد و شايسته است تا آن جلوه و آن حضور را بيش از هر كجا در ساختارهاي فكري، فرهنگي و اجتماعي ايرانيان جستجوكرد.
واژه باغ در گذر زمان
بطوري كه از نوشتههاي مورخان يوناني بدست مي آيد نزديك به 3000 سال پيش، پيرامون خانههاي بيشتر ايرانيان را باغها احاطه كرده بودند و واژه پرديس به همان باغهاي پيرامون خانهها گفته ميشده است. اين شيوه بعدا براي ساير ملل نيز سرمشق شده و بدنبال آن اين واژه فارسي به دوردستها رفته است. بطوري كه امروزه در زبانهاي يوناني و فرانسوي و سامي و ديگر زبانها نيز با تغييرات و دگرگونيهايي بكار برده ميشود.
علامه علي اكبر دهخدا درباره معني واژه پرديس مينويسد:
“ پرديس لغتي است مأخوذ از زبان مادي (پارادئزا) به معني باغ و بستان و از همين لغت است پاليز فارسي و فردوس (معرب)"
اين واژه كه در اوستا دوبار بكار برده شده از دو جزء تركيب يافته ، يكي Pairi به معني پيرامون و ديگري Daeza به معني انباشتن و ديواركشيدن، كه بر روي هم به معناي درختكاري و گلكاري پيرامون ساختمان ميباشد. اين واژه در پهلوي پاليز شده و در فارسي دري هم بكار رفته است. در دوره هخامنشيان و بعد از آن در سرتاسر سرزمين ايران تعداد بيشماري باغهاي بزرگ و باشكوه وجود داشته، اين گونه باغها كه در يونان آن روز وجود نداشت مردم آن سامان و ديگر كشورها را جالب نظر آمده وهمان واژه فارسي را نيز بكار بردند. امروزه اين واژه در زبان يوناني بصورت Paradeisos به معني باغ، و در زبان فرانسه بصورت Paradis و در زبان انگليسي بصورت Paradise به معني بهشت بكار برده ميشود . نام ديگر اين فضاي سرسبز و دلانگيز باغ است. باغ هم واژهاي فارسي است كه در پهلوي و سغدي نيز به همين شكل Bagh بكار برده ميشود. برخي باغ را مشترك در فارسي و تازي ميدانند و بعضي نيز برآنند كه اين واژه در اصل تازي بوده و جمع آن را "بيغان" ميآورند، حال آنكه اين واژه قطعاً فارسي است و از فارسي به ديگر زبانها رفته است. ايرانيها از قديم الايام به ساختن باغها و باغچه در حياطها و دور و بر بناها علاقه خاصي داشتهاند . شايد خاطره ميهن اصلي و خاستگاه قوم آريا منشأ اين علاقه بوده است. آنها باغچههايي را كه در اطراف بنا ميساختند " په اره دئسه" ميناميدند كه به معناي پيرامون دژ يا "ديس" بود. "ديس" يعني بنا و كسي را كه ديس ميساخت "ديسا "يعني بنا ميناميدند. فرمانروايان شهرهاي داخل ايران يا شهرهاي قلمرو شاهنشاهي ايران در خارج ، همه ملزم به ساختن چنين باغچههايي بودهاند. مثلاً يكي از اين" په اره دئسهها" يا پرديسها در تخت جمشيد بود كه خشايارشاه در هنگام برشمردن نام بناهايي كه ساخته ، از آن ياد كرده است. واژه پرديس به معناي بهشت در زبان عربي به فردوس و در زبانهاي ديگر به پارادايز تبديل شده است. خود بهشت يا "وهشت" به معناي بهترين زندگي است و اين بهشت به شكل باغي سرسبز و خرم و زيبا مجسم ميشده است. ما براي اين مفهوم واژههاي جنت، فردوس، بهشت يا رضوان را بكار ميبريم. در فارسي قديم واژه پاليز هم به همين معنا بوده است. چنانكه فردوسي گفته است: "وز آنجا به پاليز بنهاد روي" . در بهشت كوثر هست و درختان و گلها و جويبارها، و در باغ نيز آب روان خوش و گلهاي زيبا و درختهايي كه مي توان در سايه آنها آرميد و اين همه محصور در ديواري كه مانع ورود جهنميان به آن شود.
![]() باغ فین در کاشان |
پیشینه تاریخی باغ در ایران
محوطه باستاني پاسارگاد، اولين پايتخت امپراتوري بزرگ هخامنشي، در متون گذشته و سفرنامهها به عنوان مجموعه كاخ و باغ و حتي اولين نمونه چهارباغ ايراني ذكر گرديده است. از پاسارگاد به عنوان پايتختي پر باغ ياد شده است كه در آن كاخهايي با طرفين باز در داخل محوطههاپي مشتمل بر باغهاي وسيع و مكمل قرار دارد .
پرديس پاسارگاد، پرديسي كه با دارا بودن خصايص باغ ايراني تأييدي بر اثر ژرف آن بر باغسازي دورههاي بعد ميباشد. چهارباغهاي معروف دوره اسلامي بدون شك بي تأثير از اين اولين نمونهی چهارباغ نبوده اند. نظام مهندسي آب در اين باغ، آبروهاي سنگي و حوضچه هايي كه با فاصله و ريتم منظم در اين محوطه قرار گرفته اند نشان از قدرت معماري و باغسازي ايرانيان كهن دارد .این فرهنگ پس از حضور اسلام در ایران از بار غنایی و معنوی خاصی بر خوردار شده، بگونهای که فرد مسلمان که خود را سرگشتهای دور مانده از وطن اصلی خویش که همانا هم جواری حق تعالی است می داند در زمین در پی یافتن مأوایی است که این سرگشتگی را سامان دهد و این چنین در گوشهای خلوت برای خود بهشتی زمینی فراهم می آورد و کم نیست باغهایی از این دست در طی قرون متمادی که رایحه اسلام در این سرزمین به مشام ایرانیان میرسد و شاید بتوان اوج آن را در طی عصر صفوی و در شهرهایی چون تبریز و قزوین و اصفهان دید و البته نمی توان از باغات پرشکوه دوره قاجارچشم پوشید که در زمینه خود همتا و نمونه ای ندارند .
شيوه های باغ آرايی و عناصر شكل دهنده باغ ايرانی
هنر باغسازي و ايجاد فضاي سبز از قبل از هخامنشيان و بعد از آن در تخت جمشيد به اعلاترين درجه خود رسيده است . اين هنر يكي از كهنترين هنرهاي ايرانيان است كه داراي سنتهاي ارزشمند و قدرتي معنوي است. شكل باغ در ايران از ديرباز تاكنون با چگونگي طبيعت و ميزان آب تناسبي كامل داشته است. بنابراين باغها را از ديرباز به شيوههاي گوناگون ميساخته اند.
انواع باغ ايراني
در يك تقسيم بندي كلي با توجه به خصوصيات كالبدي ميتوان باغهاي زير را برشمرد:
- باغ واقع در محيطهاي هموار: مانند باغ فين كاشان و باغ ارم شيراز
- باغ واقع در روي تپه : مانند باغ تخت شيراز و قصر قاجار تهران
- باغ آبي : مانند ائل گلي تبريز
- باغ خانه : مانند باغ امير طبس
![]() باغ قدمگاه در خراسان |
- باغ واقع در كنار رودخانه : مانند كاخ آئينه اصفهان در دوران صفوي .
و با توجه به كاركرد اصلي باغ از انواع باغهاي زير ميتوان نام برد:
- باغ ميوه : ساده ترين باغ از لحاظ طراحي و سودمندترين نوع از لحاظ اقتصادي
- باغ سكونتگاهي : باغي كه بسياري از اعيان و رجال، عمارت مسكوني خود را در آن ميساختند.
- باغ سكونتگاهي - حكومتي: باغي كه در شهرهاي كوچك فاقد تشكيلات اداري و نظامي، حاكم شهر در آن سكونت ميكرد و علاوه بر عمارت مسكوني داراي عمارتي براي اشتغال به امور حكومتي نيز بود.
- باغ حكومتي : باغي در پايتختها و شهرهاي مهم كشور كه در آن طراحي فضاهاي
سكونتگاهي و ديواني و خدماتي به نحوي بود كه اختلالي ميان فعاليتها ايجاد نگردد.
- باغ مزار: نوعي باغ كه غالبا تمام يا بخشي از عرصه آن به مزار اختصاص يافته است.
عناصرباغ ايرانی
![]() باغ عفیفآباد |
- باغ ايراني همواره با ديواري محصور است كه عموماً بلند و از خشت خام يا آجر بوده است و فاقد هيچگونه تزئيني است (مگر حصار باغهاي حكام قديم و توانگران هر منطقه) ، لذا باغ ايراني هم خلوتگاهي براي آرامش و گوشه نشيني و هم حفاظتي براي احساس و تأمين امنيت بوده است .
- هندسه باغ ايراني اصلي مهم در باغسازي ايراني است. توجه به اشكال هندسي و ايجاد اشكال مربع براي ساده نشان دادن اجزاء باغ و تعيين محل دقيق كاشت درختان به گونه اي كه رديف درختان از هر طرف ديده شود، داراي اهميتي خاص بوده است. درباغ ايراني تأكيد بر ميان آسة اصلي است. گذرگاهي چهار جانب باغ را دور ميزند. مسيرهاي فرعي، باغ را به باغچهها تقسيم ميكند و باغچهها كرتها را در بر دارند.
- عنصر آب جاري اصلي ترين عنصري كه همواره به باغ ايراني حياتي دوباره بخشيده است. آب قنات در جدولها وجويهاي منظم قرار گرفته و با گذر از نهر اصلي به نهرها و جدولهاي فرعي جريان مييابد.
- جدولهاي باغهاي تزئيني كه به حوضها ميپيوستهاند معمولاً با سنگ و آجر ساخته ميشده است.
![]() دولتآباد در یزد |
- نمايش آب با انتخاب سطوحي براي پله پله كردن مسير جريان آب و تند و پر سر و صدا كردن آن صورت ميگرفته است.
- آب نما كه بعد اصلي آن در جهت طول ساختمان و به اشكال مربع و چند ضلعي و بيضي ساخته ميشده اغلب در مقابل عمارت باغ احداث گرديده ، گاهي نيز بصورت حوضخانه در داخل عمارت باغهاي قديمي ايجاد ميشده است.
- استخر را در ميان باغ در مقابل بنا ميساختهاند. استخر باغهاي قديمي غالبا عميق و داراي چندين فواره بوده است، از جمله استخر بزرگ باغ هزار جريب نو اصفهان در دوره صفوي كه پانصد فواره داشته است. در دوران پيش از اسلام و اوايل اسلام استخرهاي گرد معمول بوده است ولي بعد از آن ساخت استخر بصورت مربع با مستطيل صورت ميگرفته است.
- كوشك باغ را در نقاط مختلف باغ ميساختند. وسط باغ به گونهاي كه از چهار طرف ديده شود، يكطرف باغ به گونه اي كه منظر اصلي در امتداد محور طولي باغ ايجاد شود، به نسبت يك سوم در امتداد محور طولي از جمله نقاط باغ است كه در آن كوشك را بنا ميكرده اند.
![]() عباس آباد در بهشهر |
- باغهاي ايراني به جهت گرمي و خشكي هواي اين مرز و بوم اغلب داراي درختان سايهدار و انبوه بوده است. استفاده از درخت و گل و گياه نيز در هر مكان منطق خاص داشته است. در كنار دو جوي خيابانهاي سراسري درختان سرو ، كاج و شمشاد مينشاندند. كاشت درختان سپيدار و تبريزي و زبان گنجشك درزمينهاي رسي معمول بوده است. پيرامون استخر را درختان نارون و افرا و بيد و ارغوان تشكيل ميدادند. كرتهاي دو سوي خيابانهاي باغ را نهالهاي ميوه و كرتهاي پيرامون باغ را مو و خيابان كمربندي باغ و گوشه و پناه ديوارها را انجير و سنجد و عناب ميكاشتند. به جاي كاشت درختان و بوتههاي بلند در ميان كرت كه چشم انداز ساختمان باغ را بپوشاند اسپست (نوعي يونجه) كاشته ميشده است.
- گلها نيز نقشي خاص در باغها داشته اند. گلهاي فصلي را جلوي كوشكها و گلستان باغ، گلها ي كوچك عطري را در كنار و پاي درختان ، پيازها و پيازچهها را درون اتاقها ميكاشتند.
در بعضي باغها در قسمتي از محوطه باغ، باغچه يا گلزار يا گلستان را به جاي استخر در نزديك كوشك ميساختند. در نقاطي نزديك باغچه و مقابل بناهاي فرعي بطوري كه منظر مسدود نشود نيز سبزيكاري صورت ميگرفته است. بررسيهاي ياد شده ، طيف گستردهی تركيب منظم باغ ايراني را در تمام طول تاريخ نشان ميدهد. عناصري كه با تناسب، نياز را پاسخگو هستند. باغ ايراني اثري هنري و زيباست كه در مجموع و در تمام جزئياتش فايده اي نهفته است.امروز باغ ايراني گذر تاريخ را طي كرده و دستخوش تغييراتي جديد شده است. تغييراتي كه با هويت باغسازي ايران فاصله اي بسيار دارد.اما آيندهی هنر باغسازي ايراني به كجا ميرود؟ باغ ايراني را چه ميشود؟ تنها ميتوان گفت :
اي قصر دل افروز كه منزلگه انسي
يارب نكند گردش ايام خرابت
معرفی تعدادی از باغ های ایرانی که در حال حاضر در خدمت مردم عزیزایران میباشند علاوه بر این که خالی از لطف نبوده شاید بتواند در راستای حفاظت وپاس داشت از این میراث برجای مانده از تاریخ نیز سودمند آید.
باغشاه فین – کاشان
![]() پوستر همایش |
باغ شاهزاده ماهان – ماهان – کرمان
باغ ایل گلی(شاه گلی) – تبریز
باغ دولت آباد – یزد
باغ ارم – شیراز
باغ دلگشا – شیراز
باغ عفیف آباد – شیراز
باغ جهان نما – شیراز
باغ چهلستون – اصفهان
باغ نیاوران – تهران
باغ سعدآباد – تهران
باغ عباس آباد - بهشهر
درجمع آوری مقاله حاضرو تصاویر از مجموعه مباحث مطرح شده در اولین همایش باغ ایرانی و هم چنین از مقاله پردیس پاسارگاد نوشته خانم زینب مرادی و مقالههای سير تحول باغ ايراني ؛باغ ايراني در گذر زمان و شیوه های باغ آرایی و عناصر شکل دهنده باغ ایرانی نوشته خانم طاهره(سها) نصر استفاده شده است.
آشنايي با لايه هاي جو
اتمسفر زمين را بر حسب چگونگي روند دما، اختلاف چگالي، تغييرات فشار، تداخل گازها و سرانجام ويژگيهاي الكتريكي به لايههاي زير تقسيم كردهاند:
1- تروپوسفر (Troposphere)
2- استراتوسفر (Stratosphere)
3- مزوسفر (Mesosphere)
4- يونسفر (Ionosphere)
5- اگزوسفر (Exosphere)
1- تروپوسفر
تروپوسفر پايين ترين لايه اتمسفر است كه خود از لايه هاي كوچكتري تشكيل شده است.
وجه تمايز اين لايه با ديگر لايه هاي اتمسفر، تجمع تمامي بخار آب جو زمين در آن است؛ به همين دليل بسياري از پديده هاي جوي كه با رطوبت ارتباط دارند و عاملي تعيين كننده در وضعيت هوا به شمار مي آيند (از قبيل ابر، باران، برف، مه و رعد و برق) تنها در اين لايه رخ مي دهند.
منبع حرارتي لايه تروپوسفر انرژي تابشي سطح زمين است. از اين رو با افزايش ارتفاع با كاهش دما مواجه خواهيم بود.
ضخامت تروپوسفر، از شرايط حرارتي متفاوتي كه در عرضهاي جغرافيايي مختلف حاكم است تبعيت مي كند. اين ضخامت معمولاً از 17 تا 18 كيلومتر در استوا به 10 تا 11 كيلومتر در مناطق معتدل و 7 تا 8 كيلومتر در قطبها تغيير مي كند.
2- استراتوسفر
لايه استراتوسفر بر روي لايه تروپوسفر قرار دارد و ضخامت متوسط آن حدود 23 كيلومتر است. در 3 كيلومتر اول استراتوسفر، دماي هوا ثابت است اما در قسمتهاي بالاتر دماي هوا با ارتفاع افزايش مي يابد.
در استراتوسفر به ندرت ابر تشكيل مي شود و تنها در شرايط ويژه اي ممكن است ابرهاي كوهستاني به نام ابرهاي مرواريدي در ارتفاع 21 تا 29 كيلومتري از سطح زمين ظاهر شوند كه علت وجود آنها حركات موجي شكل هوا از سوي موانع مي باشد.
از ديگر ويژگيهاي مهم استراتوسفر وجود ازن در اين لايه است كه بخصوص در ارتفاع 20 تا 30 كيلومتري سطح زمين بر اثر واكنشهاي مختلف فتوشيميايي بدست مي آيد. مقدار ازن در اين لايه معمولاً روند فصلي دارد حداكثر آن در بهار و حداقل آن در پاييز مشاهده مي شود.
3- مزوسفر
در بالاي لايه گرم ازن لايه مزوسفر قرار دارد كه دما در آن متناسب با افزايش ارتفاع با آهنگ 3/0 سانتيگراد به ازاي هر 100 متر كاهش مي يابد به طوريكه دما در مرز فوقاني آن در ارتفاع 80 تا 90 كيلومتري به 80- درجه سانتيگراد مي رسد. و نتيجه اين دماي پايين انجماد بخار آب ناچيز موجود در اين لايه است كه باعث بوجود آمدن ابرهاي شب تاب مي شوند. اين ابرها درتابستان و در عرضهاي بالا ديده مي شوند. مزوسفر سردترين لايه اتمسفر تلقي مي شود.
4 - يونوسفر
از بخش فوقاني مزوسفر تا ارتفاع تقريبي 1000 كيلومتري اتمسفر زمين، بار الكتريكي شديدي حاكم است كه زاييده وجود يونها و الكترونهاي آزاد است. در حقيقت پرتوهاي پر انرژي خورشيد كه از فضاي خارج به طبقات بالايي اتمسفر وارد مي شوند باعث گسستگي پيوند يا يونيزاسيون مولكولها و اتمها مي شوند. بر اثر يونيزاسيون، الكترون آزاد مي شود و باقي مانده اتم به صورت يون در مي آيد؛ به همين علت اين لايه از جو را يونوسفر ناميده اند.
شدت يونيزاسيون در تمام ارتفاعات يونسفر يكسان نيست؛ بنابراين لايه هاي متفاوت با تراكم الكترون و يون متفاوت با ارتفاعات مجاور خود در يونسفر وجود دارد؛
اين لايه ها در ارتباطات راديويي اهميت بسياري دارند. اين لايه ها عبارتند از لايه هاي D,E,F .
5 - اگزوسفر
شرايط موجود در يونوسفر در اين لايه نيز حاكم است؛ بدين معني كه گازها در اين لايه همچنان قابليت هدايت الكتريكي خود را حفظ مي كنند. سرعت ذرات در اين لايه بسيار زياد است و در مواردي به 2/11 كيلومتر در ثانيه مي رسد.
اگزوسفر لايه گذار جو به فضاي كيهاني به شمار مي آيد كه بخش فوقاني آن را در ارتفاع بيش از سه هزار كيلومتري از سطح زمين برآورد كرده اند.
آشنايي با ماهواره هاي هواشناسي
ماهوارههاي آب و هوائي اولين بار توسط آمريكائيها و در سال 1960 براي مشاهده و دريافت اطلاعات واقعي آب و هوائي به آسمان پرتاب گرديدند. در آگوست همين سال، نخستين تصوير زمين از فضا در روزنامه ملي ژئوگرافيك (Geographic) منتشر گرديد. از اين تاريخ به بعد، ماهوارههاي بيشتري به فضا پرتاب شدند.
همانطور كه زمين و ديگر سيارهها در مدار خاص خود به دور خورشيد ميگردند، ماهوارههاي مصنوعي نيز در مدارهاي خاصي در حال چرخشاند. انتخاب اين مدارها براي ماهوارهها به منظور و هدفي كه ماهواره به آن منظور به فضا پرتاب شده است بستگي دارد. ميتوان مداري را انتخاب نمود كه در مسير قطب شمال و جنوب قرار ميگيرد و يا مداري كه حول خط استوا ميباشد و يا هر مداري ما بين اين دو حالت. همچنين در انتخاب مدار ماهواره عامل ارتفاع نيز ميتواند درنظر گرفته شود مثلا ارتفاعات هزاران مايلي بالاي زمين و يا ارتفاعات صدها مايلي. دو نوع اصلي ماهوارههاي آب و هوائي وجود دارد :
1 - ثابت زمين Geostationary
2 - مدار قطبي Polar Orbiting
ماهواره هاي Geostationary براي هشدارهاي كوتاه مدت و ماهوارههاي Polar Orbiting براي پيش بينيهاي بلند مدت تر بكار ميروند. هر دو نوع ماهوارهها براي ديده باني كامل آب و هوائي جهان لازم هستند.
در اواخر دهه 70 نياز به ماهوارههائي كه 24 ساعته در روز بتوانند تصاوير ماهواره اي را تهيه نمايند احساس گرديد. ماهواره اي كه بتواند هر24 ساعت يكبار در مداري كه در ارتفاع 40000 كيلومتري بالاي خط استوا قرار دارد و با سرعتي كه با سرعت زمين برابر مي باشد به دور زمين بچرخند. اين نوع ماهواره ها، ماهواره هاي زمينآهنگ ناميده مي شوند.
از آنجاييكه سرعت چرخش اين ماهواره ها به دور زمين با سرعت چرخش زمين متناسب مي باشد، اين ماهوارهها نسبت به يك موقعيت روي سطح زمين ثابت باقي مي مانند و به اين دليل كه زمين نيز در روز يكبار به دور محورش ميگردد آن ها نيز يكبار در روز مدار خود را طي ميكنند.
براي مثال دو ماهواره Goes (ماهوارههاي محيطي- عملياتي ثابت زمين) جز ماهواره هاي زمين آهنگ هستند و در مدار زمين آهنگ (geosynchronous) دور زمين ميچرخند. در حداقل ارتفاع 36000 كيلومتري بالاي خط استوا قرار دارند.
اين ماهوارهها به طور پيوسته تصاوير دقيق ولي با جزئيات كم تهيه ميكنند و اين تصاوير را هر 30 دقيقه يكبار به زمين ارسال مي نمايند. ديده باني پيوسته اين ماهوارهها براي تجزيه و تحليل متمركز دادهها ضروري ميباشند. اين تصاوير بوسيله يك نرم افزار تجزيه و تحليل شده و بصورت پيوسته و گرافيكي تهيه مي شوند. به دليل است كه به عنوان مثال تصاويري كه از حركت ابرها نمايش داده مي شود، مربوط به 8 ساعت گذشته مي باشد.اين اطلاعات ارزشمند درباره نوع، جهت و بزرگي ابر مي تواند كار پيش بيني را بسيار ساده نمايد.
با توجه به اين كه اين ماهواره ها نسبت به يك موقعيت بر روي سطح زمين ثابت هستند قادرند در شرائط بد آب وهوائي مانند گردباد ،سيلاب ، طوفانهاي تگرگي و تندبادها هشدارهائي بدهند.
ماهواره هاي مدار ثابت مختلفي وجود دارد، براي مثال ماهواره ثابت زمين GMS براي استراليا و ژاپن،GOES8ه (GOES=Geostationary operational Environmental Satellites) براي آمريكاي شرقي،GOES 10 براي آمريكاي غربي،INS/Meteosat5 براي روسيه و هند و Meteosat7 براي اروپا نمونه هايي از ماهوارههاي ثابت زمين ميباشند. البته ماهواره ها ي Meteosat تمام اروپا و افريقا را مي پوشانند.
دو ماهواره Meteosat و GOES تصاويري از ديگر ماهواره هاي ثابت زمين را نيز دوباره ارسال مي دارند اين امر موجب مي شود كه به عنوان مثال آب و هواي استراليا را بتوان در لندن يا شيكاگو مشاهده نمود.
ماهواره هاي زمين آهنگ با فركانس 1691MHzداده ها را ارسال مي دارند وبراي دريافت اطلاعات آن ها به ديش ثابت و كوچكي نياز مي باشد. اين ارسال WEFAX ناميده مي شود و چون از استاندارد بسيار بالايي برخوردار مي باشند تفاوت اندكي بين تصاوير اين ماهواره ها وجود دارد.
مفهوم بارورسازي ديناميكي ابرها
واقعيت مفهوم بارورسازي ديناميكي عبارت است از بارورسازي ابرهاي ابر سرد با مقادير كافي هسته يخ يا خنك كننده به منظور انجماد سريع ابر،به علت بارورسازي،آب مايع ابر سرد به ذرات يخ تبديل مي شود،گرماي نهان را آزاد مي كند.و شناوري را افزايش داده و بدين طريق حركت صعودي ابر را تقويت مي كند.در شرايط مناسب باعث رشد بيشتر ابر بخار آب بيشتر و بازده بيشتر بارندگي مي شود.علاوه بر آن ،ايجاد بارندگي ممكن است سبب حركت نزولي شديدتر و فعل و انفعال با محيط همرفت فعال تري را ايجاد كند.
مفهومم بارورسازي ديناميكي اولين بار توسط سيمپسون در 1967 محك زده شد.فرضيه زنجيره وقايع در اين آزمايشهاي اوليه توسط وودلي و همكاران در 1982 تشريح و خلاصه شد.تعداد كمي از مراحل فرض شده در زنجيره وقايع در آزمايشهاي گذشته بررسي يا تاييد و توسط مدلهاي عددي اثبات شده است.مشاهدات تجربي ،انجماد سريع ابرهاي بارور شده را نشان داده اند و شواهدي دال بر رشد ابر به ارتفاعات بالاتردر نتيجه بارورسازي ديناميكي ارائه گرديده است بدليل مشكل اندازه گيري و مستند كردن زنجيره واكنش هاي فرضي،آزمايشات اوليه شامل آزمايش FACE-1 و FACE-2 در زمره آزمايشات نوع جعبه سياه قرار گرفته است.
بعد از برخي نتايج دلگرم كننده اوليه،اين مفهوم در بسياري از پروژه ها بررسي شده است.نتايج آزمايشهاي تگزاس نشان داد كه بارورسازي با يديد نقره ارتفاع ابر را تا حدود 7% نواحي را تا 43% افزايش داد.با وجود اين نتايج دلگرم كننده ،آنها سوالات جديدي را نيز مطرح كردند.افزايش در ارتفاع قله ابر بطور قابل توجهي كمتر از فرضيه هاي اصلي يا يافت شده در آزمايشهاي اوليه مي باشد.
در واكنش به اين يافته ها فرضيه اوليه به منظور توضيح عدم افزايش در ارتفاع قله ابرهاي بارور شده را تعديل كردند.زماني كه يك ابر بارور نشده بتواند 5 مرحله شامل مرحله رشد كومه اي،مرحله باران ابر سرد ،مرحله بارندگي قله ابر ،مرحله حركت نزولي و مرحله پراكندگي طي كند،ابرهاي بارور شده چندين مرحله بيشتر سپري مي كنند.دو مرحله اول همان مراحل قبلي هستند،مرحله سوم اثرات اوليه بارورسازي را بروز مي دهد،و مرحله يخي شدن نام دارد.اين مرحله همچنين شامل انجماد قطرات باران است كه بعدا منجر به مرحله تخليه مي شود.
ادامه مراحل بعدي شامل مرحله نزول و ادغام،مرحله كومولونيمبوس رشد يافته و در پايان مرحله همرفتي پيچيده است.در مواردي كه شناوري در مرحله يخي شدن نتواند آب را حمل كند پراكندگي رخ مي دهد.
رزنفلد و وودلي در سال 1993 تعديلهايي براي مدل مفهومي كه در برگيرنده توجه بيشتر به فرايندهاي خرد فيزيكي بود،پيشنهاد كردند. مدل مفهومي تعديل شده مشتمل بر توليد و حمل جرم بارندگي بيشتر در منطقه بارور شده و بالاي آن است كه مهلت بيشتري براي توسعه مداوم ابر فراهم مي شود. در مرحله بعد تخليه جرم افزوده يافته باعث افزايش حركت نزولي و بارندگي شده در حاليكه همزمان مهلت رشد اضافي در ناحيه اي كه مقداري از گرماي نهان رها شده قبلي را حفظ مي كند فراهم مي شود.اين مفهوم تعديل شده فرض مي كند كه وجود قطرات بزرگي تعديل شده فرض مي كند كه وجود قطرات بزرگي تبديل سريع آب ابرسرد به يخ را در ابر سهولت مي بخشد.
با وجوديكه اين مدل مفهومي پذيرفتني است و زنجيره منطقي وقايع در افزايش بارندگي را ارائه مي كند،به علت اينكه بسياري از مراحل در زنجيره براي اندازه گيري خيلي مشكل است،اين مدل مفهومي بسيار پيچيده مي باشد.اگر يك ارتباط در فرايند نادرست باشد،رديابي اثرات بارورسازي بسيارمشكل خواهد بود.بويژه در ابرهاهمرفتي كه بطور طبيعي تغيير پذيري زيادي رانشان مي دهند.آزمايشهاي متمركز براي جمع آوري اطلاعات همانند مطالعات مدلسازي براي اثبات و حمايت اين فرضيه مورد نياز است.
با وجود اينكه افزايش بارندگي از ابرهاي منفرد در يك مقياس محدود مستند شده اند ولي شواهدي دال بر تاثير بر روي بارندگي منطقه مستند نشده است بنابراين اين روش براي افزايش بارندگي به منظور تامين منابع آب هنوز بصورت يك فن آوري اثبات نشده باقي مانده است.
بارورسازي ابر گرم اصطلاح ( بارورسازي جاذب الرطوبه) بسته به طراحي آزمايش ،نوع ماده بارورسازي مورد استفاده و نوع ابري كه مورد آزمايش بوده است،معاني كمي مختلف از ابتدا بخود گرفت.در تمام موارد ،هدف نهايي افزايش بارندگي توسط عواملي مي باشد كه فرآيند هماميزي را افزايش دهد.وارد كردن مستقيم اندازه مناسبي از CCN كه بتواند به عنوان نطفه هاي مصنوعي قطره باران مصنوعي عمل كند با استفاده از اسپد هاي آب ،محلولهاي نمكي رقيق ،يا نمكهاي پودر شده رايج ترين تكنيكهاي بارورسازي جاذب الرطوبه بودند كه در گذشته استفاده شدند.هدف اوليه وارد كردن نطفه هاي مصنوعي قطره باران (ذرات نمك با قطر بزرگتر از ?m 10 ) كوتاه كردن زمان عمل تعداد CCN در تعيين جمعيت اوليه قطركهاي ابر و بنابراين تسريع آغاز فرايند هماميزي است .اين مفهومم قبلا در برنامه هاي ايالات متحده و ساير كشورها استفاده گرديده است و هنوز در كشورهاي جنوب شرقي آسيا و هند مورد استفاده قرار مي گيرد با وجود اينكه اين فن آوري به طور گسترده در كشورهاي بسياري در جنوب شرقي آسيا استفاده شده است ،آزمايشهاي آماري گذشته با وجود اينكه بعضي از آنها حاكي از اثرات مثبت بوده اند عموما بدون نتيجه بوده اند.نتايج مشاهدات و مدلسازي در مورد اين كه تحت شرايط معين طيف اندازه قطره (نطفه هاي مصنوعي) باروري بهينه،بارندگي در بعضي از ابرها مي تواند افزايش يابد،حمايت هاي را جلب كرده ند.
نقاط ضعف اين رهيافت اين است كه مقدار زيادي نمك مورد نياز بوده و پخش نمك در نواحي در جريان ورودي به ابر مشكل مي باشد.علاوه بر آن ،آهنگ رشد ذرات به قطرات باران بايستي به خوبي با نيم رخ جريان بالا و هماهنگ باشد و گرنه رشد آنها كارا نخواهد بود اندازه قطره باروري بهينه تابع سرعت صعود و ضخامت ابر است و بستگي به روش تزريق مواد براي مثال از كف ابر يا نزديك به قله ابر دارد.فيرلي و چن در سال 1975 در يك مدلسازي دريافتند كه بارورسازي با نمك فقط مقدار كمي قطرات بزرگ بدون اينكه اثر قابل ملاحظه اي بر روي فرآيند بارندگي داشته باشند ايجاد مي كند.مگر اينكه خرد شدن قطره جهت افزايش واكنش زنجيره كه اثرات بارورسازي را افزايش دهد عمل كند.در حاليكه برخي از اثرات بارورسازي نسبت داده شده اند بارورسازي با مواد جاذب الرطوبه معمولا نسبت به بارورسازي با هسته هاي يخ جذابيت كمتري دارد .يانگ در 1996 نشان داد كه بيشتر مواد بارورسازي ممكن است هدر روند زيرا فقط بخش كوچكي از توده به اندازه قطره بارور بهينه نزديك است .در حاليكه در اكثر آزمايشهاي بارورسازي با مواد جاذبه الرطوبه با استفاده از اين روش ابرهاي بارور شده از طيف وسيعي از قطره هاي قطره بذر پاشي استفاده مي شود .اين امر مي تواند توضيح دهد كه چرا بارورسازي با مواد جاذبه الرطوبه با ذرات بزرگ نتايج بسيار متفاوتي را ايجاد كرده است.